کتاب حدیث روزگار
معرفی کتاب حدیث روزگار
حدیث روزگار از مجموعه تاریخ شفاهی امام موسی صدر است که به خاطرات استاد سیدهادی خسروشاهی در رابطه با امام صدر میپردازد.
مؤسسه فرهنگی تحقیقاتی امام موسی صدر، طرح تاریخ شفاهی را با هدف ثبت و ضبط خاطرات نزدیکان، دوستان، همکاران و مرتبطان با امام صدر از اردیبهشت ۱۳۸۹ در دستور کار قرار داد.
جایگاه ممتاز امام موسی صدر از جهات مختلف بر اهمیت این طرح میافزاید. وابستگی به یکی از خاندان مهم شیعه، حضور موثر در حوزه علمیه قم و نجف، تحصیل در دانشگاه و ارتباط با مراکز علمی و دانشگاهی، فعالیتهای فرهنگی و اجتماعی گسترده در ایران و عراق و لبنان، رهبری سیاسی و دینی شیعیان لبنان، ارتباطات وسیع سیاسی و فرهنگی با مجامع بینالمللی و دولتها و ملتها و نخبگان سایر کشورها، ایفای نقش به مثابه اندیشمند و متفکر دینی، تعامل گسترده با عالمان ادیان و مذاهب اسلامی و غیراسلامی، تأثیرات عمیق در لبنان و خاورمیانه و … همگی شاهدی بر اهمیت جایگاه امام موسی صدر و ضرورت اجرای این طرح است.
با تشکیل «گروه تاریخ شفاهی»، مطالعه دقیق آثار و منابع مکتوب مرتبط آغاز شد تا ضمن آشنایی بیشتر با زوایای مختلف زندگی و دیدگاههای امام صدر، سرفصلهای اصلی طرح تعیین و با مشخص کردن پرسشها و ابهامات برای مصاحبه با صاحبان خاطرات و شناسایی اماکن مرتبط با ایشان اقدام شود.
تاکنون چند مجلد از مجموعه مصاحبههای انجام شده در گروه تاریخ شفاهی موسسه تدوین و منتشر شده است.
درباره کتاب حدیث روزگار
در میان چهرههای علمی و سیاسی و فرهنگی ایران، استاد ارجمند جناب حجتالإسلام والمسلمین سیّد هادی خسروشاهی جایگاهی ممتاز دارد.
به جرئت میتوان گفت که موضوعی دربارهٔ روحانیت، جریانات روشنفکری، گروههای معتدل و یا افراطی دینی، چپ گرایانِ مخالفِ مذهب، مبارزان مسلمان و غیرمسلمان، مدافعان و مخالفان تقریب مذاهب، مدیران سیاسی و اجرایی و سایر گروههای اجتماعیِ معاصر نیست که ایشان نکتهای، مطلبی، اطلاعی و یا مشاهده و حضوری در آن نداشته باشد.
البته، وی در بیان نظر اهل ستیز نیست. کسی را با کردار و زبان خود نمیآزارد، در جستوجوی حقیقت صادق است. متکی به هیچ جناح و جریانی نیست. در نوشتن تاریخ و تبیین حوادث بیشتر به اصلاح میاندیشد تا برجسته کردن ضعف دیگران. از این نظر، استاد خسروشاهی گنجینهای غنی در بیان تاریخ و ارائهٔ تحلیلهای مرتبط است.
وی از بدو ورود به حوزهٔ علمیهٔ قم (در اوایل دههٔ ۳۰) ضمن درس و بحث، به فعالیت مطبوعاتی و پژوهشی و فرهنگی و اجتماعی نیز، وارد شد و با گذشت شصت سال، همچنان در همان مسیر به تلاش متعهدانهٔ خود ادامه میدهد و با وجود ضعف جسمی که ناشی از گذر عمر است، عزم و ارادهٔ فرهنگی و اجتماعیاش غبار زمان و سستی به خود نگرفته است.
وی از معدود فضلای حوزه است که ارتباطات گستردهای نیز با کانونهای فکری و فرهنگی اسلامیِ خارج از ایران داشته و دارد و مورد احترام آنهاست.
به دلیل همین پیشینه، و همچنین، سابقهٔ دوستی طولانی با امام موسی صدر، گروه تاریخ شفاهی مؤسسهٔ فرهنگی تحقیقاتی امام موسی صدر از نخستین روزهای تشکیل، به دنبال آن بود تا گفتوگویی را با استاد صورت دهد که فرصت و امکان آن فراهم نمیآمد. مصاحبه با استاد خسروشاهی از آنجا اهمیت مییافت که وی، علاوه بر اطلاعات مهم تاریخی، خود یکی از پیشکسوتان تاریخنگاری زندگی امام صدر است که در سالهای اخیر لحظهای در این مهم فروگذار نبوده و الگویی برای دیگران به شمار میآید.
سرانجام با پیگیری مدیریت محترم مؤسسه و موافقت استاد، طرحی برای تنظیم و تدوین خاطرات ایشان در دستور کار قرار گرفت که اثر حاضر محصول نهایی آن است.
بر این اساس، ابتدا خاطرات استاد خسرو شاهی که در مصاحبهها و سخنرانیها و مقالات مختلف بیان شده بود، استخراج شد و سپس، با طرح پرسشهای جدید که پاسخ بخشی از آنها بهصورت کتبی و بخشی دیگر بهصورت شفاهی دریافت شد به تکمیل آنها پرداختیم.
در متن پیش رو تلاش شده است مباحث از ترتیب زمانی و موضوعی مشخصی برخوردار شود و از تکرار و اطناب پرهیز گردد. همچنین، اسامی افراد و رویدادها و اماکن در حد توان با درج توضیحاتی در پاورقی گویاسازی شده است. زندگینامهٔ مختصرِ برخی از اسامی نیز در پینوشت کتاب آمده است. این اسامی در متن کتاب پررنگ شده است. شماری از اسناد و تصاویر مرتبط با متن خاطرات هم در انتهای کتاب آمده است.
خواندن کتاب حدیث روزگار را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
علاقهمندان به مطالعه تاریخ شفاهی را به خواندن این اثر دعوت میکنیم.
بخشی از کتاب حدیث روزگار
درمورد آشناییام با امام موسی صدر، باید عرض کنم که من در اواخر سال ۱۳۳۲ به قم آمدم و در این شهر مستقر شدم. البته، قبل از این تاریخ هم چندین بار آمده بودم، منتها نه برای تحصیل و اقامت، بلکه هنگام مراجعت از مشهد و برای زیارت و دیدار دوستان در قم. امّا در سال ۱۳۳۲ و بعد از فوت مرحوم پدرم، آیتاللّه حاج سیّد مرتضی خسروشاهی، در تبریز، تشخیص دادم که ماندن در محیط تبریز فایدهای نخواهد داشت و لذا به قم آمدم. بهطور طبیعی در این راه مشکلاتی نیز وجود داشت. بعد از چند ماه که در مدرسهٔ فیضیه بودم، بالأخره توانستم در مدرسهٔ حجّتیه یک اتاقی و بهاصطلاح، حجرهای را بگیرم و بدینترتیب، استقرار یابم. منزل مرحوم آیتاللّه صدر، صدر بزرگ، در نزدیکی همین مدرسهٔ حجّتیه بود. برخی از شبها ـ یک ساعت به غروب که از کوچه عبور میکردم ـ میدیدم که در آنجا اجتماعاتی هست و طلاب به منزل آقای صدر میروند. خب، کنجکاو شدم و بعد معلوم شد که آیتاللّه آقای حاج سیّد رضا صدر، شبهای پنجشنبه جلسات درس اخلاق برای طلاب دارند و طبعاً، شرکت هم برای عموم آزاد بود. من هم خیلی خوشحال شدم و شبهای پنجشنبه، بعد از نماز مغرب و عشا، به بیت ایشان میرفتم و در درس اخلاق ایشان شرکت میکردم. نخستین درسهای ایشان دربارهٔ استقامت بود. سپس، مسئلهٔ حسد و دروغ بود که اتفاقاً هر سه بحثی را که اشاره کردم، بعداً خود ایشان تألیف و بهصورت کتاب مستقلی منتشر کردند. آیتاللّه حاج آقا موسی شبیری زنجانی، آیتاللّه حاج سیّد مهدی روحانی، آیتاللّه علی احمدی میانجی و اشخاص دیگر امثال این آقایان، هم به این جلسه میآمدند هم در روزهای دیگر آنجا حضور داشتند. ما طلبهها هم میرفتیم تا از محضر فیضگستر آنان استفاده کنیم.
در یکی از همین جلساتِ بعدازظهرها بود که من با امام موسی صدر آشنا شدم. برخورد ایشان بسیار دوستانه بود. خب، ایشان قیافهٔ خیلی مشخصی داشتند: بلند قامت، با چهرهای زیبا، رنگی باز و سفید و چشمانی سبز و روشن. به هر حال، چهرهٔ مشخصی بود و در قم، نظیری از جهات ظاهر هم نداشتند. این آشنایی با توجه به اختلاف سن و تحصیلات، آشنایی دو فرد همتراز نبود، بلکه علیرغم اینکه من در محضرشان درس نخواندهام، آشنایی استاد و شاگرد باید تلقی شود، ولی با توجه به اینکه ایشان اخلاق بسیار بزرگوارانهای داشتند و متواضع و فروتن بودند و بهاصطلاحِ ما خودشان را نمیگرفتند که من ده سال از شما بزرگترم. این آشنایی خیلی زود تبدیل به دوستی شد. این آغاز آشنایی و ارادت من خدمت ایشان بود که با توجه به این تاریخی که عرض کردم، یعنی سال ۱۳۳۲ و اوایل ۱۳۳۳، به حدود ۶۰ سال پیش بازمیگردد.
حجم
۱٫۴ مگابایت
سال انتشار
۱۳۹۶
تعداد صفحهها
۲۶۰ صفحه
حجم
۱٫۴ مگابایت
سال انتشار
۱۳۹۶
تعداد صفحهها
۲۶۰ صفحه