دانلود و خرید کتاب رستاخیز جان سیدمرتضی آوینی
تصویر جلد کتاب رستاخیز جان

کتاب رستاخیز جان

انتشارات:انتشارات واحه
دسته‌بندی:
امتیاز:
۴.۶از ۱۰ رأیخواندن نظرات

معرفی کتاب رستاخیز جان

کتاب الکترونیکی «رستاخیز جان» نوشتهٔ سیدمرتضی آوینی در انتشارات واحه چاپ شده است. این کتاب مجموعه ای است از مقالاتِ گردآوری شده با موضوعات هنر، ادبیات و فرهنگ. عناوین فهرست آن به این شرح است: ادبیات آزاد یا متعهد، رمان و انقلاب اسلامی، آزادی قلم، رستاخیز جسم و رستاخیز جان، زبان و فضا.

درباره کتاب رستاخیز جان

مقالات کتاب در چهار بخش دسته بندی شده است.

سه مقاله اول بخش نخست، در نسبت ادبیات با حقایق و وقایع بیرونی و وابستگی و تعهد به آنهاست (تعهد بدون هرگونه بار ارزشی).

 در مقاله بعدی، آوینی مطالبی را درباره تاجیکستان (که آن روزها تازه از قید حکومت کمونیستی رها شده بود)، تمدن ایران، نوروز و برخی آداب و سنن ایران نگاشته است. و آخرین مقاله این بخش پاسخی است به ژاژخایی شخصی درباره خط فارسی.

در بخش دوم، سه مقاله با موضوع فرهنگ و هویت گرد آمده که به جز مقالۀ آخری، نگاه تئوریک غالب است. این سه مقاله به نوعی تضادهای مبتلابه مباحث فرهنگی (چه در سطح نظری و چه در سطح مصداقی) را به طرح و بحث می گذارد.

و اما بخش سوم. سه گانه ای زیبا درباره ویدئو و ماهوارهاست. مطلب اول گفتگویی است نسبتاً مفصل با نشریه فارابی با عنوان "ویدئو در برابر رستاخیز تاریخی انسان" و مطالب بعدی مقالاتی است درباره ویدئو و ماهواره. به نظر می رسد خلاصه کلام سید مرتضی در این مطالب دو چیز است:

۱ـ بی خاصیتی و بی اثری روش های سلبی و منع محور در مبارزه با تهاجم فرهنگی و دفاع از فرهنگ و ارزش های داخلی.

۲ـ توان بالقوه فرهنگ ایرانی اسلامی در دفاع از خود و مواجهه با تهاجم بیگانه، ضرورت فعال بودن به جای انفعال و استفاده از ظرفیت های داخلی.

در بخش چهارم، مقاله ای با موضوع خطر مرگ تئاتر و انفصال آن از مردم آمده است و سپس مقاله ای از اولین شماره نشریه سوره در سال ۱۳۶۸، در تبیین پیام امام خمینی ـ قدّس سرّه ـ به هنرمندان ذکر شده است.

کتاب رستاخیز جان را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

این کتاب به علاقه‌مندان به ادبیات، فرهنگ و رسانه پیشنهاد می‌شود.

بخشی از کتاب رستاخیز جان

 «آزادی» میان ما و آزادنگاران مشترک لفظی است و چه‌بسا که این دو آزادی در ظاهر نیز مشابهت‌هایی با یکدیگر داشته باشند. آن آزادی که می‌گویند، «رهایی از تقید و تعهدی» است و این آزادی که ما می‌گوییم نیز «آزادی از هر تعلقی» است. تفاوت در آنجاست که ما حقیقت انسان را در خلیفة اللهی او می‌جوییم و بنابراین، «انسان کامل» و «عبدالله» را مشترک معنوی می‌دانیم، اما آنان بندگی خدا را نیز ازخودبیگانگی می‌دانند. در این صورت، اگر برای بشر قائل به حقیقتی فردی و یا جمعی نباشند که بار رهایی از تقیدات و تعهدات به آن رجوع کند، در واقع انسان را به«خلا» احاله داده‌اند و به «هیچ»؛ و چه تفاوتی می‌کند که این یک «هیچ فلسفی» باشد و یا یک«هیچ حقیقی»؟ آزادی در نفی همه تعلقات است جز تعلق به حقیقت، که عین ذات انسان است. وجود انسان در این تعلق است که معنا می‌گیرد و بنابراین، آزادی و اختیار انسان تکلیف اوست در قبال حقیقت، نه حق او برای ولنگاری و رهایی از همه تعهدات. و مقدمتا باید گفت که هنر و ادبیات نیز در برابر همین معنا ملتزم است».

avini
۱۴۰۰/۱۱/۰۵

واقعا افکار و کتاب های شهید آوینی بسیار غریب مانده و عملا هیچ اقدامی برای این متفکر و مجاهد نهضت انقلاب انجام نشده به نوبه خودمون یه قدم برداریم

تسنيم
۱۴۰۰/۱۲/۱۷

از خواندن این کتاب و اندیشه های شهید آوینی بسیار لذت بردم….گویی حرف ها و ذهنیات خودم بود که نمی تونستم به زبون بیارم و ایشون بسیار زیبا به رشته قلم در آوردن….روحمون به یادشون شاد….اللهم احشرنا معهم

محسن
۱۴۰۱/۱۰/۲۳

واقعا کتابها و مقالات و گفتارهای شهید آوینی نشان دهنده ی عمق و اصالت تفکر انقلاب اسلامی هست. هرچند در جهان کنونی انسان ها گوش شنوا و حوصله ی تفکر ندارن. حقیقت این است که کسی باید در نظام جمهوری اسلامی

- بیشتر
هنرمندان با رغبت فراوان حاضرند در خدمت تبلیغ صابون و پودر لباس‌شویی و... آفیش فیلم‌های سینمایی کار کنند، اما چون سخن از صدور انقلاب و یا پشتیبانی از رزم‌آوران میدان مبارزه با استکبار جهانی به میان می‌آید روی ترش می‌کنند که: «نه آقا، قبول سفارش، هنر را می‌خشکاند!» این کدام هنر است که برای پروپاگاند تجارتی فوران می‌کند، اما برای عشق به خدا، نه؟ آیا هنرمند با این انتخاب، نوع تعهد خویش را مشخص نکرده است؟
خسته‌خوان
چیزی که آن را دانش می‌نامیم صرفاً نوع دیگری از جهل است ـ جهلی که با وسواس بسیار سازمان یافته، و کاملاً علمی است.
خسته‌خوان
حال آن که آزادی حقیقی تنها در عشق به خداست و هنر آن‌گاه حقیقتاً آزاد می‌شود که غایتش وصول به حق باشد؛ هنر برای وصول به حق.
خسته‌خوان
اما عجیب این‌جاست که باز هم این همان دهکده‌ای است که در زیر آسمانش بسیجیان رَمل‌های فکه زیسته‌اند، همان دهکده جهانی که در نیمه‌شب‌هایش ماه، هم بر کازینوهای «لاس‌وگاس» تابیده است و هم بر حسینیهٔ «دوکوهه» و گورهایی که در آن بسیجیان از خوف خدا و عشق به او می‌گریسته‌اند. دنیای عجیبی است، نه؟
خسته‌خوان
هنری زیبا و پاک است که کوبندهٔ سرمایه‌داری مدرن و کمونیسم خون‌آشام و نابودکنندهٔ اسلام رفاه و تجمل، اسلام التقاط، اسلام سازش و فرومایگی، اسلام مرفهین بی‌درد، و در یک کلمه اسلام آمریکایی باشد.
الف. میم
آن آزادی که می‌گویند، «رهایی از هر تقید و تعهدی» است و این آزادی که ما می‌گوییم نیز «آزادی از هر تعلقی» است. تفاوت در آن‌جاست که ما حقیقت انسان را در خلیفۀ‌اللهی او می‌جوییم و بنابراین، «انسان کامل» و «عبدالله» را مشترک معنوی می‌دانیم، اما آنان بندگی خدا را نیز ازخودبیگانگی می‌دانند.
الف. میم
هنرمندان هرگز در جست‌وجوی حکمت نیستند. آنها تنها سعی دارند که در تکنیک کار خویش مهارت بیش‌تری پیدا کنند. و لکن آن‌چه در تکنیک و قالب کار هنری آنها به‌مثابه محتوا اظهار می‌شود، چیست اگر حکمت نیست؟ می‌گویند: «ما احساسات خویش را بیان می‌کنیم.» اما مگر میان احساسات انسان و اعتقادات او هیچ نسبتی نیست؟
الف. میم
وجه مشترک تلویزیون و سینمای پس از انقلاب در آن‌جاست که هیچ‌کدام غرب را دشمن فرهنگی خویش نمی‌دانند و علت این امر را نیز باید در آن‌جا جست‌وجو کرد که از یک سو اصلاً غرب را نمی‌شناسند و از سوی دیگر اصلاً انگیزه‌ای برای مبارزه ندارند.
الف. میم
این را نیز باید اذعان داشت که اگر هم توصیه و سفارش و شعار از بیرون وجود هنرمند بخواهد بر او تحمیل شود، به‌ناچار ذوق را خواهد کشت. تعهد هنرمند باید از باطنِ چشمه‌سار هنر او بیرون بجوشد، نه آن که از بیرون چون لعابی نازک از رنگ بر هنر او بنشیند. غلیان درد است که باید پیمانهٔ وقت هنرمند را پُر کند و سرریز شود در هنر او، نه آن که هنرمند بی‌آن که دردمند باشد بخواهد ذوق خویش را در خدمت سیاست قرار دهد.
خسته‌خوان
باید از میان انسان‌هایی که تحول معنوی انقلاب اسلامی را به جان آزموده‌اند و جوهر رُمان را نیز شناخته‌اند کسانی مبعوث شوند که این وظیفه را برعهده گیرند و نباید انتظار داشت که نتایج مطلوب به‌آسانی و بی‌زحمت و ممارستِ بسیار فراچنگ آید. رسولان انقلاب باید به «جوهرِ» رُمان دست پیدا کنند نه «فُرم و قالب» آن؛ و البته از آن‌جا که این روزگار، روزگار اصالت روش‌ها و ابزار است، بدون تردید تا جوهر رُمان مسخّر ما نشود فُرم و قالب آن نیز به چنگ ما نخواهد آمد. و این سخن در باب دیگر هنرها نیز صادق است.
خسته‌خوان
امیال بشر را معتقدات او محدود می‌کنند و اگرنه نامحدود است، چرا که با وصول به هر یک از خواسته‌های خویش نیازهای تازه‌ای از درونش سر بر می‌آورند. شاهد بر این مدعا شاهان و ثروتمندان بزرگ هستند که چون این تضییقات برای آنها کم‌تر است، بندهٔ امیال روزافزون و متکاثر خویش می‌شوند: قصرهای بزرگ‌تر، حرم‌سراهای وسیع‌تر، سفره‌های شاهانه‌تر و... اما در نهایت، باز هم رضایت کامل حاصل نمی‌آید. رضایت کامل در مقام «رضا» ست که در سلسلهٔ مراتب و منازلِ سلوک روحی بعد از مقام «تسلیم» قرار دارد و جز از طریق حقیقت دین قابل وصول نیست.
الف. میم
پس هنر اگر مَجلای آن شمس عالم‌افروز حقیقت باشد، معرَجی است برای تکامل و تعالی روح هنرمند، و اگرنه، حجاب اکبر است، چنان که علم توحید نیز اگر مستقل از حقیقت دین که وصول به مقام قُرب و ولایت است انگاشته شود، حجاب ظلمتی است سخت‌تر و غلیظ‌تر از حُجُب دیگر.
خسته‌خوان
تنها هنری مورد قبول قرآن است که «صیقل‌دهندهٔ» اسلام ناب محمدی (ص)... باشد. آن‌چه در عالم جلوه کرده است چیزی جز حقیقت نیست و اگر نسبت‌ها و اضافات و خطاهای قیاسی از میان برخیزد، چیزی جز ذات حقیقتِ یگانه در جهان آفرینش باقی نخواهد ماند و این همان حقیقتی است که در این مبارکهٔ شریفه بدان اشاره رفته است: کلُّ شَیءٍ هالِک اِلّا وَجْهَهُ. هنرمند باید روی به این وجه بگشاید و هنر باید عکسِ منعکس این وجه از آینهٔ روح باشد... پس هنر باید عالم وجود را از آلایش‌های نسبی و قیاسی آن‌چنان صیقل دهد که وجه باقی حق در آن جلوه‌گر شود.
الف. میم
مایهٔ اصلی هنر همین «کشف ذوقی» است که توسط خیال محقَّق می‌شود؛ اما در جست‌وجوی گریز از تعهد به این دستاویز نیز نمی‌توان توسل جست، چرا که خیال نیز حقیقتاً آزاد نیست. اگر خیال را ماهیتی مستقل از اعتقادات هنرمند بود شاید می‌توانستیم هنر را بی‌نیاز از دین و حکمت و تعهد تنها در خود هنر معنی کنیم، اما مگر خیال مرتبه‌ای از مراتب نفس هنرمند نیست؟ آیا خیال وجودی منفصل از روح و عقل هنرمند دارد که آزادانه به هر کجا که بخواهد بال گشاید؟ خیر، خیال هنرمند نیز متصل به روح و نفس و عقل اوست و لاجرم پای‌بستهٔ اعتقاداتش.
الف. میم
همهٔ اولیای خدا در عصر خویش و در میان معاصران خویش غریب بوده‌اند و وای بر ما اگر این ولی خدا نیز در میان ما غریب باشد. و مگر نیست؟ آیا ما به‌راستی دریافته‌ایم که او کیست و چه می‌گوید؟ آیا ما به‌راستی سر به فرمان او سپرده‌ایم و دیگر «خود» ی در میانه باقی نمانده است؟
الف. میم
سینمای پس از انقلاب معیار رشد را برنده شدن در جشنواره‌های اروپا می‌داند و در ارزیابی فیلم‌ها، برای منتقدین خارجی صلاحیت بیش‌تری قائل است. تلویزیون نیز گرفتار سیاست‌زدگی است و از لحاظ هنری همان مرضی را دارد که فیلمفارسی قبل از انقلاب به آن مبتلا بود. سینما که اصلاً برای هنر شأنیتی مخالف با تبلیغ قائل است و تلویزیون نیز در مسیر تبلیغ، از هنر دور افتاده و به پیام ظاهری اکتفا کرده است.
الف. میم
من در فروپاشی تمدن غرب بیش‌تر به تحول درونی غربی‌ها امید دارم تا جنگی رودرروی که میان شرق و غرب و یا اسلام و غرب روی دهد. چنین جنگی لامحاله روی خواهد داد، اما غرب از درون خواهد پوسید و در خود فرو خواهد ریخت و چون عقربی در محاصرهٔ آتش، خود خویشتن را نیش خواهد زد و خواهد کشت.
الف. میم
و اما دربارهٔ خودمان. نباید بترسیم. حصارها تا هنگامی مفید فایده‌ای هستند که دزدانِ شب‌رو بر زمین می‌زیند، اما آن‌گاه که دزدان از آسمان فرود می‌آیند، چگونه می‌توان به حصارها اطمینان کرد؟
basiji
حقیقت دین در جهاد رخ خواهد نمود نه در رهبانیت؛ و پناه گرفتن در پسِ دیوارها و صندوق‌خانه‌ها در مواجهه با دنیای جدید نوعی رهبانیت است
basiji
حضرت امام (جُعِلتُ فِداه) زیبایی و صفا را نیز در تعهد هنر یافته‌اند و فرموده‌اند: «هنری زیبا و پاک است که... نابودکنندهٔ اسلام آمریکایی باشد.» یعنی که هنر اگر اهل مبارزه نباشد زیبا نیست و این تعبیر، خلاف غالب تعابیری است که دیگران در نسبت میان زیبایی و هنر گفته‌اند.
الف. میم

حجم

۱۶۰٫۲ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۰

تعداد صفحه‌ها

۲۰۰ صفحه

حجم

۱۶۰٫۲ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۰

تعداد صفحه‌ها

۲۰۰ صفحه

قیمت:
۴۴,۴۰۰
۲۲,۲۰۰
۵۰%
تومان