کتاب هدیه
معرفی کتاب هدیه
کتاب هدیه اثری از اسپنسر جانسون، نویسنده کتاب چه کسی پنیر مرا جابهجا کرد است که با ترجمه عطیه رفیعی میخوانید. این اثر که در مجموعه مهارتهای زندگی قرار دارد، هدیهای است که شما را در زندگی و کار موفق و سعادتمند میسازد.
درباره کتاب هدیه
هدیه اثر دیگری از اسپنسر جانسون است که مانند کتابهای دیگرش، درسی مهم برای مخاطبانش دارد و این درس، چگونگی برخورد با تغییرات کاری و شخصی را به آدمها میآموزد. این کتاب در قالب داستانی کوتاه به خوانندگان یادآوری میکند با لذت بردن از زمان حال میتوان به آرامش خاطر، خلاقیت و موفقیت دست یافت. او دستیابی به این راز را هدیهای میداند که هر فردی میتواند به خودش بدهد. اسپنسر جانسون که پادشاه تمثیل نام دارد، به راحتی سختترین و پیچیدهترین مسائل را با راههای عملی و ساده حل میکند و این ویژگی بارز آثار اوست. او موفق شده است تا با کمک همین روش، زندگی و کار میلیونها نفر از خوانندگان را در سرتاسر جهان متحول و دگرگون کند.
کتاب هدیه را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
خواندن کتاب هدیه را به تمام کسانی پیشنهاد میکنیم که دوست دارند زندگی خود را با کمک یک اصل ساده دگرگون کنند و موفقیت را به خانههایشان دعوت کنند.
درباره اسپنسر جانسون
دکتر اسپنسر جانسون در سال ۱۹۳۸ به دنیا آمد و در سال ۲۰۱۷ از دنیا رفت. او فیزیکدان و نویسنده آمریکایی است که شهرتش را مدیون نوشتن کتابهایی در زمینهی خودیاری و موفقیت مانند چه کسی پنیر مرا جابهجا کرد و مدیر یک دقیقهای است. کتابهای او به چندین زبان در دنیا ترجمه شده است. به اسپنسر جانسون لقب پادشاه تمثیل را دادهاند، چرا که مهارت او در دریافت مسائل دشوار و پیچیده و ارائه و بیان راهکارهای ساده و آسان است. جانسون در سن ۷۸ سالگی و بعد از یک مبارزه طولانی با سرطان لوزالمعده از دنیا رفت.
بخشی از کتاب هدیه
پیرمرد پرسید: «حالت چطور است؟»
مرد جوان با ناراحتی خندید و گفت: «بعضی اوقات خوب است و بعضی اوقات خوب نیست.»
سپس دربارهٔ مشکلاتش صحبت کرد و گفت: «اصلا نمیفهمم. من کاملا در زمان حال بهسر میبرم. همه از توانایی تمرکز و توجه کامل من به کاری که انجام میشود، صحبت میکنند. من سعی کردم از گذشته درس بگیرم بدون اینکه در پشیمانیهای گذشته غرق بشوم. آموختههایم را به کار میگیرم و حالا کارم را بهتر انجام میدهم. بااینحال نمیتوانم اوضاع را اداره کنم و از پس کارها بربیایم. شاید پرداختن به این شغل از توانایی من خارج است.»
پیرمرد سرش را تکانی داد و گفت: «در این لحظه امکانش هست. آنچه تو متوجهش نشدی آخرین عنصر زمان حال است که تو آن را کشف نکردی.
«بله، تو از گذشته درس میگیری و از آن درسها هم برای بهبود زمان حالت استفاده میکنی و با کاملا بهسر بردن در زمان حال، احساس میکنم تو بیشتر قدر دنیای اطرافت را میدانی و مفیدتر و کارآمدتر هستی. بنابراین، داری پیشرفت زیادی میکنی. بههرحال، چیزی را که هنوز نفهمیدهای، اهمیت عنصر سوم، یعنی آینده است.»
مرد جوان گفت: «اما زمانی که من خیلی در فکر آینده هستم و در آن سیر میکنم، دچار اضطراب و نگرانی میشوم. میدانم وقتی دربارهٔ خانهای که میخواهم داشته باشم، یا ترفیعها و پیشرفتهایی که امیدوارم به آنها برسم یا خانوادهای که میخواهم داشته باشم خیالپردازی میکنم، در زمان حال بهسر نمیبرم و احساس میکنم که گیج و سردرگم شدهام.»
پیرمرد گفت: «درعینحال که عاقلانه نیست در آینده سیر کنی چون در نگرانی و اضطراب غرق میشوی، برنامهریزی برای آینده ضروری است. جدا از خوششانس بودن، تنها راهی که آینده را بهتر از حال میکند، این است که برایش برنامهریزی کنی.
«و حتی اگر شانس بیاوری، خوششانسی نمیتواند برای همیشه دوام بیاورد و ممکن است منجر به مشکلات عمیقتر و شدیدتری منجر شود و مجموعهای از مسائل و موارد جدیدی به وجود بیاورد که باید به آنها هم رسیدگی شود. پس تو نمیتوانی به بخت و اقبالت متکی باشی.
«برنامهریزی برای آینده ترس و تردید را کاهش میدهد، چون تو بهطور جدی به طرف موفقیت آینده قدم برمیداری و به این ترتیب میدانی که داری چی کار میکنی و چرا آن کار را انجام میدهی.»
مرد جوان میخواست بداند، و پرسید: «برنامهریزی برای آینده چه ربطی به بودن در زمان حال دارد؟»
پیرمرد پاسخ داد: «همین که برای آینده آماده شدی، میتوانی از زمان حالت با اضطراب و دلواپسی کمتری لذت ببری. برنامهریزی مقدار زیادی از حدس و گمان در مورد کاری را که لازم است هر روز انجام بدهی از بین میبرد و بدینترتیب نقشهٔ راهت را داری، که به تو اجازه میدهد به کاری که لازم است در زمان حال انجام بدهی، تمرکز کنی تا به رخ دادن آیندهای که دلت میخواهد، کمک کند.»
مرد جوان گفت: «پس با برنامهریزی برای آینده، میتوانیم بهتر و کاملتر در زمان حال باشیم.»
«بله، شاید بخواهی به این طریق در موردش فکر کنی:
هیچکس نمیتواند آینده را پیش بینی یا کنترل کند.
بااینحال، هر چه بیشتر برای آنچه دلت میخواهد پیش بیاید برنامهریزی کنی،
در زمان حال کمتر نگران و مضطرب خواهی بود،
و
آینده برایت شناختهتر میشود.
پیرمرد ادامه داد: «عدم برنامهریزی چه در کار و چه در زندگی، عمدهترین و رایجترین دلیلی است که آرزوها و اهداف ما به تحقق نمیپیوندند.»
مرد جوان پرسید: «پس چه موقع باید برای آینده برنامهریزی کنم؟»
پیرمرد گفت: «هروقت که میخواهی آینده را بهتر از زمان حال بسازی.»
حجم
۴۸٫۰ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۹
تعداد صفحهها
۹۶ صفحه
حجم
۴۸٫۰ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۹
تعداد صفحهها
۹۶ صفحه
نظرات کاربران
این کتاب کم حجم در مورد تعادل برقرار کردن بین گذشته و حال و آینده هست که در قالب داستان، مطالب کاربردی زیادی رو آموزش میده. اگر روحتون خسته هست و احساس فرسودگی دارید و دچار روزمرگی شدین و یا
مفید بود