بیوگرافی توماس مان همراه با خرید و دانلود کتاب‌های او

توماس مان

درباره زندگی و کتاب‌های توماس مان

توماس مان یکی از چهره‌های ادبی و یکی از مهم‌ترین نویسندگان قرن بیستم است. او ششم ژوئن سال ۱۸۷۵ در لوبک آلمان متولد شد. تا نوزده سالگی در لوبک زندگی می‌کرد و تحصیلات مقدماتی خود را در آنجا گذراند. مان بعد از مرگ پدر، همراه با خانواده‌ی خود به مونیخ مهاجرت کرد، شهری که در آن زمان به عنوان مرکز ادبی آلمان شناخته می‌شد. توماس مان بعد از مهاجرت به مونیخ، مدتی در یک شرکت بیمه مشغول به کار شد و در همان زمان نوشتن اثری به نام «افتاده‌ها» را آغاز کرد. در همان سال‌ها، مان وارد دانشگاه لودویگ ماکسیمیلیان مونیخ شد و در رشته‌های تاریخ و ادبیات مشغول تحصیل شد. توماس مان مدتی را همراه با برادر بزرگترش هانریش مان در ایتالیا گذراند و در همین زمان نخستین مجموعه داستان‌های کوتاهش را منتشر کرد. او در همین زمان شروع به نگارش رمان «بودنبروک‌ها» کرد که این اثر در سال ۱۹۰۱ منتشر شد، این کتاب با استقبال بسیار خوبی از مردم آلمان رو‌به‌رو شد و شهرت بسیاری برای صاحب اثر خرید. توماس مان در جوانی و پس از اتمام رمان بودنبروک، با نوشته‌های نیچه و شوپنهاور آشنا شد و بسیار از این دو فیلسوف تاثیر پذیرفت. این نویسنده همچنین ارادت خاصی نسبت به ریشارد واگنر، موسیقی‌دان بزرگ قرن نوزدهم داشته و از او نیز تاثیرات زیادی پذیرفته است.

اندیشه‌ و زندگی سیاسی و اجتماعی

توماس مان در آغاز و هنگام جنگ جهانی اول، نگاهی رهایی‌بخش نسبت به جنگ داشت، اما دیدن آثار جنگ و ذات غیرانسانی آن، به تدریج او را به یکی از مخالفان جدی جنگ تبدیل کرد. مان پس از جنگ جهانی اول، به نقد حزب ناسیونال سوسیالیست آلمان در زمان قدرت و همچنین رایش سوم، دولت نازی و هیتلر پرداخت. با به قدرت رسیدن هیتلر، توماس مان ناچار شد در سال ۱۹۳۸ به آمریکا مهاجرت کند. او در آمریکا تبدیل به چهره‌ای محبوب شد و از پنج دانشگاه آمریکا دکتری افتخاری دریافت کرد و در دانشگاه پرینستون مشغول به تدریس شد. در هنگامه‌ی جنگ جهانی دوم، مان با انتشارات مقالاتی درباره‌ی فروید، واگنر و گوته درباره‌ی بحران سیاسی و انسانیت صحبت کرد. همچنین در زمان آغاز جنگ جهانی دوم، مجموعه سخنرانی‌هایی آلمانی خطاب به مردم آلمان و بر ضد جریان‌ نازیسم منتشر کرد که عنوانشان این سه کلمه بود: «گوش کن آلمان». با پایان جنگ جهانی دوم، آمریکا او را به مهم‌ترین مدافع استالین متهم کرد و مان مجبور به مهاجرت به کشور سوئیس شد و تا آخر عمر در آنجا زندگی کرد.

معرفی کتاب‌ها و آثار توماس مان

توماس مان آثار داستانی خود را به زبان مادری خود، یعنی زبان آلمانی نوشته است. همانطور که پیشتر هم گفته شد، بودنبروک‌ها (زوال یک خاندان) نخستین رمان بلند توماس مان است که نوشتن آن چهار سال تمام وقت گرفت. نوشتن این اثر تحت تاثیر تجارب زندگی خانوادگی مان نیز بوده است، داستانی از یک خانواده‌ی ثروتمند در چهار نسل متوالی که در اثر مواجهه با مدرنیته و اقتضائات آن، آرام آرام از هم می‌پاشند و رو به ورشکستگی می‌روند. این اثر فضای آلمان قرن نوزدهم و طبقه‌ی بورژوازی را به زیبایی و در طول زمان به تصویر می‌کشد و تحولات آن را در خلال داستانی جذاب نشان می‌دهد. این اثر توسط علی اصغر حداد ترجمه شده است و انتشارات ماهی آن را در سال ۱۳۸۳ به چاپ رسانید.

تریستان دیگر اثر داستانی توماس مان است. این کتاب به جایگاه و تناقض‌های یک نویسنده و هنرمند در جامعه‌ی آن زمان می‌پردازد. داستان این رمان حول سه شخصیت می‌گذرد. نویسنده‌ای به نام اسپینل که در آسایشگاهی به نام آین فرید ساکن است. گابریل که با ورود خود به این آسایشگاه به علت بیماری، نویسنده‌ی داستان را مفتون خود می‌کند و همسر گابریل، مردی به نام کالترجان، نمادی از آلمان صنعتی آن زمان. اسپینل، گابریل را تشویق می‌کند تا نبوغ موسیقی خود را که مدت‌هاست سرکوب شده است، دوباره زنده کند و دوباره به هنر روی بیاورد. گابریل قطعه‌ی اپرای تریستان و ایزولد اثر واگنر را اجرا می‌کند. احساسات دوباره سرریز می‌شوند و بیماری گابریل نیز عود می‌کند. این رمان اشاره‌ی زیبایی هم به افسانه‌ی تریستان و ایزولد دارد.

تونیو کروگر رمانی دیگر از توماس مان است که بسیار شبیه به زندگی خود است. این اثر که همچون تریستان در سال ۱۹۰۳ منتشر شد، داستان پسریست به نام تونیو، نوجوانی که میان او و انتظاراتی که جامعه از او دارد، فاصله‌ی بسیاریست. او همواره غریبه است، انگار همیشه حائلی میان او و دیگران وجود دارد. در کودکی نسبت به دو همکلاسی خود که نمادی از نقاب زیبای جامعه‌ی بورژوازی هستند، این فاصله را احساس می‌کند، تناقضی همیشگی میان میل به پیوستن به آنان و فاصله گرفتن. تونیو بزرگ می‌شود و نویسنده می‌شود، اما همچنان غریبگی او را رها نمی‌کند. دوگانگی همیشگی میان میل به حل شدن و میل به فاصله‌گزینی، میان نظم و آشفتگی، میان زندگی و هنر. این دو اثر، یعنی تریستان و تونیو کروگر در یک مجلد و توسط محمود حدادی ترجمه شده‌اند و نشر افق آن را به چاپ رسانیده است.

مرگ در ونیز یکی از شاهکارهای توماس مان است که در سال ۱۹۱۲ منتشر شد. داستان گوستاو فون آشنباخ، نویسنده‌ای قاعده‌مند، منضبط و منظم که دیگر حوصله و انگیزه‌ای برای نوشتن ندارد. او تصمیم می‌گیرد به ونیز در ایتالیا سفر کند، شاید دوباره الهامات ادبی به ذهنش خطور کند. سفر او به ونیز تحولی در زندگی خردمندانه و عقلانی قبلی اوست. نوعی افراط متفاوت. سفر او به ونیز چیزهای زیادی را تغییر می‌دهد. او در هتلی که محل اقامتش است، پسربچه ای زیبا به نام تاتزیو را ملاقات می‌کند. ابتدا نگاهی به قول خودش «زیباشناسانه» به پسرک دارد، اما کم‌کم آشنباخ عشق زیادی نسبت به پسرک پیدا می‌کند، با وجود اینکه آن دو هرگز تماس مستقیمی با یکدیگر نداشته‌اند. این اثر به طور مستقیم از زبان آلمانی به فارسی ترجمه شده‌اند. ترجمه‌ی حسن نکوروح که توسط انتشارات نگاه منتشر شده است و ترجمه‌ی محمود حدادی که انتشارات افق آن را روانه‌ی بازار کرده است. در سال ۱۹۷۱ ویسکونتی فیلمی با اقتباس کلی از مرگ در ونیز ساخت.

کوه جادو دیگر شاهکار داستانی توماس مان است که در سال ۱۹۲۴ منتشر شد. فضای داستان، مربوط به آسایشگاه بیماران سل در زمانه‌ی قبل از جنگ جهانی اول است. داستان در مورد جوانی بورژوا به نام هانس کاستورپ است که برای ملاقاتی چند روزه با پسرخاله‌اش به آسایشگاه شاتس آلپ می‌رود. فضای آسایشگاه باعث می‌شود که فکر کند خود نیز بیمار است. هانس هفت سال تمام در آسایشگاه می‌ماند تا زمانی که جنگ جهانی اول او را از خواب بیدار می‌کند. خشونت عریان جنگ او را از فضای خالی و بی زمان و مکان آسایشگاه بیرون می‌کشد. این اثر توسط حسن نکوروح و انتشارات نگاه در ایران به چاپ رسیده است.

دکتر فاستوس بلندترین کتاب توماس مان است. مان نوشتن این کتاب را از سال ۱۹۴۳ آغاز کرد، اما نگارش آن چهار سال طول کشید و در نهایت در سال ۱۹۴۷ منتشر شد. افسانه‌ی فاوست از مهم‌ترین داستان‌ها در ادبیات جهان است، داستان مردی که برای رسیدن به قدرت‌های برتر و فوق انسانی، روحش را به شیطان می‌فروشد. مارلو نخستین نویسنده‌ای بود که نمایشنامه‌ای از این داستان نوشت. در سال ۱۸۰۸، گوته نمایشنامه‌ای از فاوست می‌نویسد، فاوست در برابر شیطان یا همان مفیستو. در هر حال دکتر فاستوس اثر توماس مان، داستان آهنگسازی به نام آدرین لورکون است، هنگامی که او مشغول نوشتن یکی از آهنگ‌هایش است، شبحی از جنس شیطان، پیشنهادی وسوسه کننده به او می‌دهد و او وارد معامله‌ای عجیب با شیطان می‌شود.

«یوسف و برادرانش»، «گناهکار مقدس»، «قوی سیاه»، «والا حضرت» و «ماریو و ساحربرگردان»، از دیگر آثار این نویسنده‌ی بزرگ هستند.

مرگ و پایان زندگی

توماس مان، سرانجام در دوازدهم اوت سال ۱۹۵۵ میلادی و پس از چند روز بیماری، در اثر بیماری قلبی در بیمارستان شهر زوریخ از دنیا رفت.

جوایز و افتخارات توماس مان

توماس مان در سال ۱۹۲۹ موفق به دریافت جایزه‌ی نوبل ادبی شد. همچنین دولت آلمان شرقی، جایزه‌ی ادبی گوته را به او تقدیم کرده است. علاوه بر این، مان از دانشگاه کمبریج و آکسفورد دکتری افتخاری و همچنین از دولت فرانسه، نشان افتخار لژیون دنر دریافت کرده است.