
دانلود و خرید کتاب صوتی اسلحه ای برای فروش
معرفی کتاب صوتی اسلحه ای برای فروش
کتاب صوتی اسلحه ای برای فروش (A gun for sale: and entertainment) نوشته گراهام گرین و ترجمه گلرخ سعیدنیا با گویندگی محسن بهرامی توسط نشر ماه آوا منتشر شده است. این اثر که در دستهی رمانهای جنایی و اجتماعی قرار گرفته، داستانی پرکشش را در بستر جامعهای پرآشوب روایت میکند. محوریت داستان بر زندگی یک قاتل حرفهای به نام ریون استوار است که درگیر ماجرایی پیچیده و پرتنش میشود. نسخهی صوتی این اثر را میتوانید از طاقچه خرید و دانلود کنید.
درباره کتاب صوتی اسلحه ای برای فروش اثر گراهام گرین
کتاب صوتی اسلحهای برای فروش از آثار شاخص گراهام گرین است که در قالب رمان جنایی و اجتماعی نوشته شده و فضای تیره و پرتنشی را به تصویر کشیده است. این رمان صوتی در دورهای نوشته شده که اروپا در آستانهی جنگ و بحرانهای سیاسی قرار داشت و همین فضای ملتهب بر بستر داستان سایه انداخته است. داستانْ چندلایه و رمانْ شخصیتمحور است و با تمرکز بر زندگی و ذهنیات قاتلی به نام ریون، به بررسی مفاهیمی چون بیعدالتی، فقر، تنهایی و فساد ساختاری میپردازد. ساختار رمان حاضر بهگونهای است که علاوهبر روایت خطی، از زاویهی دید شخصیتهای مختلف بهره میبرد و فضای سرد و بیاعتماد جامعه را بهخوبی منعکس میکند. در کنار خط اصلی داستان، روابط انسانی، دغدغههای اخلاقی و تأثیرات جنگ و سیاست بر زندگی افراد عادی نیز به تصویر کشیده شده است. این کتاب صوتی، تصویری از جامعهای در حال فروپاشی را ارائه داده است که در آن مرز میان قربانی و مجرم بهسادگی قابلتشخیص نیست.
این رمان نخستینبار در ژوئن ۱۹۳۶ در ایالات متحده با عنوان This Gun for Hire منتشر شد و در ژوئیهی همان سال انتشارات William Heinemann آن را در بریتانیا با عنوان A Gun for Sale به چاپ رساند. از این اثر چندین اقتباس سینمایی و تلویزیونی ساخته شده است. نسخهی سینمایی این رمان در سال ۱۹۴۲ با عنوان This Gun for Hire ساخته شد. اقتباس ترکی این رمان با نام Günes Dogmasin در سال ۱۹۶۱ و با عنوان Yaralı Kurt در سال ۱۹۷۲ تولید شد. همچنین در سال ۱۹۷۰ مینیسریال تلویزیونی ایتالیایی با نام Una pistola in vendita از روی این اثر ساخته شد. فیلم سال ۱۹۴۲ نیز در ۱۹۵۷ با عنوان Short Cut to Hell بازسازی شد و در ۱۹۹۱ بار دیگر بهصورت فیلم تلویزیونی با بازی رابرت وگنر به نمایش درآمد.
خلاصه کتاب صوتی اسلحه ای برای فروش
هشدار: این پاراگراف بخشهایی از داستان را فاش میکند!
رمان با معرفی ریون، قاتلی حرفهای و منزوی آغاز میشود که بهدلیل نقص مادرزادی لبشکری، همواره با طردشدگی و تحقیر روبهرو بوده است. او مأموریت مییابد وزیر جنگ را به قتل برساند؛ قتلی که بهظاهر انگیزهای سیاسی دارد، اما بهتدریج روشن میشود که ریون خود نیز قربانی توطئهای بزرگتر است. پس از انجام مأموریت، ریون متوجه میشود که دستمزدش را با اسکناسهای دزدی پرداخت کردهاند و حالا نهتنها پلیس، بلکه کسانی که او را استخدام کردهاند نیز بهدنبال حذف او هستند. در این میان «آن»، دختری جوان و بازیگر تئاتر بهطور اتفاقی وارد زندگی ریون و به گروگان او تبدیل میشود. رابطهی ریون و آن از جنس همدلی و ترس است. دختر ابتدا قربانی است، اما بهتدریج به درک عمیقتری از وضعیت ریون میرسد. در سوی دیگر، کارآگاهان پلیس با پیگیری سرنخها، حلقهی محاصره را بر ریون تنگتر میکنند و فضای داستان با تهدید جنگ و آشوب اجتماعی در هم میآمیزد. ریون در تلاش برای اثبات بیگناهی خود و انتقام از کسانی که او را فریب دادهاند، وارد بازی خطرناکی میشود که مرز میان شکار و شکارچی در آن بارها جابهجا میشود. او در این مسیر با چهرههای مختلفی از جامعه روبهرو میشود؛ از سیاستمداران و دلالان اسلحه تا افراد عادی و فرودست. داستان همزمان با تعقیبوگریز ریون، به لایههای پنهان فساد، بیرحمی و بیعدالتی در جامعه میپردازد و سرنوشت شخصیتها را بهگونهای به هم گره میزند که هیچکس از پیامدهای این چرخهی خشونت و خیانت در امان نمیماند.
چرا باید کتاب صوتی اسلحه ای برای فروش را بشنویم؟
کتاب صوتی اسلحهای برای فروش با پرداختن به موضوعاتی چون بیعدالتی اجتماعی، فساد ساختاری و تأثیر جنگ بر زندگی افراد عادی، تصویری واقعگرایانه و تلخ از جامعهای بحرانزده ارائه میدهد. داستان مخاطب را با پیچیدگیهای روانی و اخلاقی شخصیتها روبهرو میکند و مرز میان خیر و شر را به چالش میکشد. این کتاب نهتنها یک داستان جنایی پرتعلیق است، بلکه فرصتی برای تأمل دربارهی سرنوشت انسانهایی است که در حاشیهی جامعه و زیر سایهی قدرت و سیاست زندگی میکنند. شنیدن این اثر، تجربهای از مواجهه با ادبیات جنایی و اجتماعی خواهد بود.
شنیدن این کتاب صوتی را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم؟
این کتاب صوتی برای علاقهمندان به رمانهای جنایی، اجتماعی و روانشناختی مناسب است. همچنین کسانی که دغدغهی مسائل اخلاقی، بیعدالتی و تأثیرات جنگ و سیاست بر زندگی انسانها را دارند، از شنیدن این اثر بهره خواهند برد. دوستداران آثار کلاسیک و علاقهمندان به داستانهای چندلایه و شخصیتمحور نیز مخاطبان اصلی این کتاب به شمار میآیند.
درباره گراهام گرین
گراهام گرین (Graham Greene) نویسنده، نمایشنامهنویس، منتقد ادبی و سینمایی و از پرکارترین نویسندگان داستان کوتاه قرن بیستم، در ۲ اکتبر ۱۹۰۴ زاده شد. او نویسندهای بود با نگاهی انتقادی به سیاستهای آمریکا و مدتی نیز گرایشهایی به کمونیسم داشت، اما پس از مدتی از این ایدئولوژی سرخورده شد و از هرگونه وابستگی سیاسی فاصله گرفت. داستانهای گرین عمدتاً در بستر تحولات سیاسی و اجتماعی قرن بیستم شکل گرفته و در آنها ترکیبی از طنز، اندوه، ملال، شاعرانگی و نبرد میان خیر و شر دیده میشود. او بسیار سفر میکرد تا بتواند زندگی مردم رنجدیده را از نزدیک تجربه کند؛ تجربههایی که گاه سخت و هولناک بود؛ ازجمله تماشای خودکشی شش کارگر درمانده که تأثیر عمیقی بر روح او گذاشت. گراهام گرین را «جمع اضداد» نامیدهاند؛ چراکه در وجود او همزمان عشق به زندگی و مرگاندیشی موج میزد. او فرهنگ را چندان جدی نمیگرفت؛ درعینحال با وسواس و دقتی کمنظیر به نوشتن آثار خود میپرداخت و حتی گفته بود که کلمات داستانهایش را میشمارد. خودش در گفتوگویی معروف اظهار کرده بود که مینویسد تا آرام شود و تنها مخاطب او خودش است. در طول زندگیاش، ۶۴ کتاب نوشت که شامل ۲۸ رمان، ۸ نمایشنامه، ۵ فیلمنامه و ۲ زندگینامهی خودنوشت میشود. نخستین زندگینامهی او با عنوان نوعی زندگی در سال ۱۹۷۱ و دومی با عنوان راههای فرار در سال ۱۹۸۰ منتشر شد. از بسیاری از آثارش، فیلمهایی ساخته شده است؛ ازجمله فیلم فراری ساختهی جان فورد که براساس رمان مشهور قدرت و جلال اقتباس شده است. گراهام گرین نهتنها در زندگی شخصی بلکه در اندیشه و نوشتار نیز اهل خطرکردن بود. او باور داشت آرامش واقعی را تنها بر لبهی پرتگاه میتوان یافت. این نویسندهی بزرگ سرانجام در ۳ آوریل ۱۹۹۱ چشم از جهان فروبست و میراثی ارزشمند از ادبیات و تفکر بر جای گذاشت.
این کتاب یا نویسنده چه جوایز و افتخاراتی کسب کرده است؟
گراهام گرین در دوران زندگی خود نویسندهای بسیار تحسینشده بود و برای سالهای متمادی یکی از نامزدهای دائمی دریافت جایزهی نوبل ادبیات به شمار میرفت. او چندینبار در فهرست نهایی نامزدهای نوبل قرار گرفت. در سال ۱۹۶۱ در میان سه نامزد نهایی بود؛ بااینحال جایزه در آن سال به نویسندهی یوگسلاو، ایوو آندریچ اهدا شد. گراهام گرین در سالهای ۱۹۶۶ و ۱۹۶۷ نیز براساس اسناد کمیتهی نوبل که پس از ۵۰ سال علنی شد، بار دیگر در میان سه گزینهی نهایی قرار داشت. در سال ۱۹۶۷، کمیته علاوه بر گرین، خورخه لوئیس بورخس و میگل آنخل آستوریاس را نیز بررسی میکرد. درنهایت آستوریاس برندهی جایزه شد. پس از انتشار رمان کنسول افتخاری در ۱۹۷۴، گراهام گرین دوباره در فهرست نهایی قرار گرفت، اما کمیتهی نوبل بهدلیل آنکه در سال پیش از آن، جایزه را به نویسندهای انگلیسیزبان (پاتریک وایت) اهدا کرده بود، از انتخاب او خودداری کرد. گراهام گرین در دههی ۱۹۸۰ همچنان از گزینههای محبوب برای دریافت نوبل بود، اما دو عضو تأثیرگذار آکادمی سوئد، آرتور لوندکویست و لارس یولنستن بهشدت با اعطای جایزه به او مخالف بودند و در نتیجه گراهام گرین هرگز جایزهی نوبل ادبیات را دریافت نکرد.
نظر افراد یا مجلههای مشهور درباره این کتاب چیست؟
خوزه ایگناسیو اسکریبانـو گارسیا - بوسکه (Jose Ignacio Escribano García-Bosque) در سایت wordpress.com نوشته بسیار خوشحال است که این رمان به قلم گراهام گرین را خوانده است. او گفته کتاب اسلحهای برای فروش، شاید یکی از آثار کمترشناختهشدهی گراهام گرین باشد و نخستین کتابی است که خودش آن را سرگرمی (An Entertainment) نامید؛ هرچند این تمایز میان آثارش دیگر چندان اهمیتی ندارد. بیتردید طرح داستانی این رمان ضعیفترین بخش آن است؛ زیرا فراوانی تصادفها از باورپذیری آن میکاهد؛ بااینحال خوزه ایگناسیو از توصیف شخصیتها و حس مکان و زمانی که رویدادها در آن جریان دارد، بسیار لذت برده است.
چه نسخههای دیگری از این کتاب در ایران منتشر شده است؟
: اسلحهای برای فروش با ترجمهی آرمین انصاری توسط نشر چشمه در سال ۱۳۸۹ و با ترجمهی گلرخ سعیدنیا توسط نشر درسا در سال ۱۳۹۶ منتشر شده است.
بخشی از کتاب صوتی اسلحه ای برای فروش
«بادی بیباک. این رهبر انکارناپذیر. امتحانات چه ارزشی دارند وقتی انسان رهبر باشد؟ او چند پرستار جوان را دید که از پشت پنجره به او نگاه میکنند. او سبزهروی ریزاندامی را که میلی نامیده میشد، میدید، که روز شنبه با او برای صرف چای قرار ملاقات داشت. عضلاتش از غرور منقبض شد. در دل گفت: «چه منظرهای! دفعهٔ بعد چه کیفی میکنم.» بادی سعی میکرد آن حقیقت (یعنی ناتوانی و سکوتهای طولانی و سکندری در آستانهٔ در) را که برای خودش و هر دختر دیگر بدیهی بود، به دست فراموشی بسپارد.
آژیر کارخانهٔ چسبسازی، صدای بلند سوتش که بیشتر شبیه صدای یک سگ تربیتشده بود، به صدا درآمد. همه، لحظهای با یادآوری خاطراتی از روز آرمیستیک سکوت کردند. سپس جماعت درهمریخته، روی سقف آمبولانسها رفتند و ماسکها را به صورتهایشان گذاشتند و بهسوی خیابانهای ناتویچ حرکت کردند. آمبولانسها عدهٔ بسیاری از آنها را جای دادند و عدهٔ کمی هم ناامیدانه در خیابانها سرگردان شدند. خیابانها تقریبا خالی بود، فقط چند پسربچهٔ شاگرد مغازه سوار بر دوچرخه دیده میشدند؛ ماسکهایشان به خرسهای سیرکباز شبیه بود که روی دوچرخه عملیات نمایشی انجام میدادند.»
زمان
۹ ساعت و ۶ دقیقه
حجم
۵۲۶٫۶ مگابایت
قابلیت انتقال
ندارد
زمان
۹ ساعت و ۶ دقیقه
حجم
۵۲۶٫۶ مگابایت
قابلیت انتقال
ندارد