دانلود و خرید کتاب صوتی شکوفایی پس از سوگواری
معرفی کتاب صوتی شکوفایی پس از سوگواری
کتاب صوتی شکوفایی پس از سوگواری (روی دیگر اندوه) نوشتهٔ جرج بونانو و ترجمهٔ علیرضا شفیعی نسب و با صدای افشین اعتماد است و پندار تابان آن را منتشر کرده است.
درباره کتاب صوتی شکوفایی پس از سوگواری
جرج بونانو، از پژوهشگران برجستهٔ حوزه عواطف انسان، در این کتاب با ارائهٔ جدیدترین یافتههای علمی دربارهٔ فرایند سوگواری، مدل سنتی پنج مرحلهٔ سوگواری را زیر سوال میبرد و نشان میدهد که فقدان نهتنها برای همه انسانها یکسان نیست، بلکه خیلیها معنای مثبتی در این فرایند مییابند. تا چندی پیش، سوگواری را فرایندی پیشبینیپذیر و سرراست میدانستیم؛ انکار، خشم، چانهزنی، افسردگی و پذیرش. اما بونانو در این کتاب نشان میدهد که این نظریه تابآوری همگانی انسانها را در نظر نمیگیرد و هیچ استثنایی قائل نیست، بنابراین میتواند آسیبزا باشد. او با گشت و گذاری جذاب در برخی از آیینهای سوگواری نقاط مختلف جهان و مصاحبه با افرادی که عزیزانشان را در حادثهٔ یازده سپتامبر، بمباران هیروشیما و... از دست دادهاند، نشان میدهد که ما در زمینهٔ فقدان و داغداری از آنچه خیال میکنیم تواناتریم.
نیویورک تایمز دربارهٔ این کتاب میگوید: «کتابی جذاب و خواندنی ... و چشماندازی دقیق و معقول نسبت به فقدان».
شنیدن کتاب صوتی شکوفایی پس از سوگواری را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به کسانی که سوگ را تجربه کردهاند پیشنهاد میکنیم.
بخشی از کتاب صوتی شکوفایی پس از سوگواری
«سی. اس. لوئیس، پس از فوت همسرش، به این فکر بود که حالا چه به روز او آمده: «یعنی میتوانم از ته دل بگویم که وجودش را باور دارم؟ حالآنکه اکثر اطرافیانم، مثلاً در محل کار، بیشک معتقدند که او دیگر نیست. البته که این را در حضورم نمیگویند، یا دستکم الان نمیگویند. خودم واقعاً چه نظری دارم؟ من همیشه با اطمینان بر دیگر مردگان دعا خواندهام و هنوز هم میخوانم. اما هنگامی که میکوشم برای اِیچ دعا بخوانم، درنگ میکنم. بهتزدگی و حیرت به من هجوم میآورد. حسی ناخوشایند دارم که اینها واقعیت ندارد، که دارم دربارهٔ موجودی ناموجود صحبت میکنم.»
سی. اس. لوئیس هم، مثل کارن اِوِرلی، سخت میتوانست بپذیرد که همسرش دیگر نیست. قبول داشت که جسماً مرده است؛ البته همان هم مدتی طول کشید، اما سرانجام با مرگ جسمیاش کنار آمد. ولی پذیرش اینکه هیچ از او باقی نمانده خیلی سختتر بود. شک نداشت بخشی از اِیچ هنوز وجود دارد، اما کجا و به چه شکل؟
منطق پرسشگری درونیِ لوئیس در تلاش برای سر در آوردن از این مشکل، او را تا جاهای باریکی کشاند:
حالا کجاست؟ یعنی در حال حاضر دقیقاً در چه مکانی است؟ اما اگر اِیچ جسم نیست و جسمی که دوستش داشتم دیگر او نیست، پس او در هیچ مکانی نیست. «هماکنون» هم یک تاریخ یا نقطهای مشخص در سیر زمان ماست. مثل این است که او بدون من بیرون رفته باشد و من نگاهی به ساعتم کنم و بگویم: «یعنی الان یوستن است؟» اما اگر در دقایق شصتثانیهای، در همین خط زمانیِ ما آدمهای زنده، سیر نکند، «حالا» چه معنایی دارد؟ اگر مردگان در بند زمان نیستند یا در بند زمانِ ما نیستند، آیا فرقی دارد که هنگام صحبت از آنها بگوییم بود یا هست یا خواهد بود؟
نحوهٔ شکلگیری چنین پرسشهایی گاه شگفتآور است. اکثر ما ابزار ذهنی لازم برای پردازش آنها را نداریم. برخی از ما باورهای مذهبی قویای داریم که روایتشان دربارهٔ زندگی بعد از مرگ از پیش مشخص است. بعضیهایمان استدلالهای اندیشمندانهای دربارهٔ معماهای وجودی یا رابطهٔ آگاهی با مغز داریم. چنین دیدگاههایی معمولاً امکان هرگونه حیات بعد از مرگ را رد میکنند. بعضیها کلاً هیچ باوری ندارند و اصلاً به امکان زندگی بعد از مرگ فکر نکردهاند. اما وقتی یکی از نزدیکانمان میمیرد و به این فکر فرو میرویم که اینک کجا رفته، معمولاً هرچه پیش از آن باور داشتهایم از هم میپاشد.»
زمان
۱۲ ساعت و ۳۳ دقیقه
حجم
۳۵۵٫۸ مگابایت
قابلیت انتقال
دارد
زمان
۱۲ ساعت و ۳۳ دقیقه
حجم
۳۵۵٫۸ مگابایت
قابلیت انتقال
دارد
نظرات کاربران
برای من مفید و الهام بخش بود.