دانلود و خرید کتاب صوتی روش سرمایه گذاری وارن بافت
معرفی کتاب صوتی روش سرمایه گذاری وارن بافت
خلاصهکتاب صوتی روش سرمایه گذاری وارن بافت نوشتهٔ رابرت هگستروم و ترجمهٔ رضا اردلان و با صدای فرهاد جان سریان است و شنیدار آن را منتشر کرده است. سرمایهگذاری در بورس به روش وارن بافت در این کتاب صوتی آمده است.
درباره خلاصهکتاب صوتی روش سرمایه گذاری وارن بافت
با شنیدن این خلاصه کتاب صوتی میآموزید: چگونه با استفاده از روش وارن بافت، سرمایهگذار بهتری شوید؟
بیشتر ما با نام وارن بافِت ملقب به حکیم اوماها آشنایی داریم. او در سال ۱۹۳۰ در شهر اوماها، واقع در ایالت نبراسکای ایالات متحده به دنیا آمد. بافت کسی بود که در سال ۲۰۰۸ با سرمایه خالص ۶۲ میلیارد دلار، عنوان ثروتمندترین فرد جهان را در فهرست میلیاردرهای جهان در مجله معروف فوربز به دستآورد. از آن زمان به بعد، او تا سالهای متمادی جایگاهی بین اول تا سوم را در این فهرست به خود اختصاص داد. در حال حاضر سرمایه بافت بیش از ۷۰ میلیارد دلار است و چهارمین فرد ثروتمندِ جهان محسوب میشود.
شرکت او به نام برکشایر هاتاوِی یکی از ۵۰۰ شرکت برتر جهان است؛ هلدینگی که کار اصلی آن در زمینه خدمات بیمه است، اما در مبادلات سهام نیز فعالیت دارد. ارزش سهام این شرکت در خلال چندین دهه فعالیتش به سرعت افزایش یافته و گاهی از مرز ۳۰۰ هزار دلار در هر سهم نیز فراتر رفته است! مواقعی که شرکت برای سهامداران جلسهای ترتیب میدهد، هزاران سرمایهگذار به اوماها سرازیر میشوند تا حداقل برای یک لحظه اسطوره خود را از نزدیک ببینند!
اما بافت چگونه توانست به طور مداوم در صدر فهرست میلیاردرهای جهان باقی بماند و به یک اسطوره سرمایهگذاری در جهان تبدیل شود؟ شاید جواب این سؤال واضح باشد؛ او در سرمایهگذاری مهارت دارد و شرکت او تا چند دهه از میانگین صنعتی داوجونز هم عملکرد بهتری داشت. میانگین صنعتی داوجونز یک شاخص اقتصادی است که عملکرد ۳۰ شرکت بزرگ آمریکایی را در بازار بورس نیویورک و نَزدَک ارزیابی کرده و میانگینی از آن ارائه میدهد. این نکته بسیار قابل توجه است که بازده شرکت او از شاخص اقتصادی داوجونز نیز بیشتر بوده است. این موضوع نشان میدهد که بافت از وقت خود به خوبی استفاده کرده و توانسته ارزش خود و فلسفه سرمایهگذاریاش را به همگان اثبات کند.
با این حال آیا هیچگاه از خود پرسیدهاید که چرا بافت تا این اندازه در سرمایهگذاری موفق عمل کرده است؟ آیا درخشش او ناشی از استعداد ذاتیاش در سرمایهگذاری بوده است؟ در واقع بافت در آغاز کار خود چندان هم افسانهای نبود. او هم مثل سایر افراد یک سهامدار ساده در بازار سهام بود؛ مثل همه از پایین آمدن ارزش سهام خود به شدت ناراحت شده و از بالا رفتن آن به شدت خوشحال میشد، اما بعد از سالها فعالیت در بازار سهام روشی برای کار خود ابداع کرد و با استفاده از آن به موفقیتهای زیادی دست یافت. این موفقیتها نتیجه طرز فکر خاص بافت در سرمایهگذاری بود. هر کسی فارغ از اینکه چه میزان سرمایه دارد، میتواند از روشهای پیشنهادی او در سرمایهگذاری استفاده کند.
این خلاصه کتاب به شرح روش سرمایهگذاری وارن بافت میپردازد تا از این طریق مهارتهای سرمایهگذاری شما را بهبود بخشد. در ابتدا بحث را با معرفی سه فردی که بیشترین نقش را در شکلگیری نظریه بافت داشتند، آغاز میکنیم. سپس نظریههای سرمایهگذاری بافت را در سه بخش اصول انتخاب سهام، روشهای مدیریت سهام و روشهای پرهیز از تلههای روانشناختی در سرمایهگذاری بررسی میکنیم.
شنیدن خلاصهکتاب صوتی روش سرمایه گذاری وارن بافت را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به علاقهمندان به کتابهای بورس و کسبوکار پیشنهاد میکنیم.
بخشی از خلاصهکتاب صوتی روش سرمایه گذاری وارن بافت
«همانطور که پیش از این توضیح دادیم، بافت زمانی مانند سایر مردم فقط یک سهامدار کوچک بود. پس چگونه توانست لقب حکیم اوماها را به دست آورد؟ بافت علاوه بر اینکه از هوش خود استفاده کرد، سه راهنمای بزرگ داشت:
۱. بنجامین گراهام
۲. فیلیپ فیشر
۳. چارلی مانگر
ابتدا در مورد بنجامین گراهام صحبت میکنیم:
گراهام اولین سرمایهگذاری بود که وجود روشهای نظری را در انتخاب سهام اثبات کرد. پیش از او، سرمایهگذاری در بازار سهام کاری غیرعلمی مانند شرطبندی بود. جایگاه گراهام در حوزه سرمایهگذاری برابر با جایگاه انیشتین در علم فیزیک و داروین در زیستشناسی است!
پیوند بافت با گراهام از مطالعه کتاب معروف او به نام «سرمایهگذار هوشمند» آغاز شد. بافت بعدها گفت که مطالعه این کتاب تجربهای الهامبخش برای او بود. او بسیار تحت تأثیر این کتاب قرار گرفت و به همین دلیل برای دیدار با گراهام به دانشگاه محل تدریس او سفر کرد؛ دانشگاهی که هزاران کیلومتر دورتر از محل زندگیاش بود.
در آنجا گراهام دو قانون اصلی سرمایهگذاری را به او آموخت:
قانون اول میگوید «ضرر نکنید» و قانون دوم از شما میخواهد که «هیچگاه قانون اول را فراموش نکنید!»
گراهام به بافت فهماند که در این بازار فقط سهام معامله نمیکند، بلکه با خرید سهام یک شرکت در حقیقت یک کسبوکار تجارت جدید خریده است. گراهام معتقد است «سرمایهگذاری عملی است که از طریق یک تحلیل جامع به شما اطمینان میدهد که سرمایه اصلی خود را حفظ کرده و سود کافی به دست خواهید آورد. معاملاتی که چنین شرایطی را نداشته باشند بر اساس حدس و گمان بوده و ریسک بالایی دارند.» برای مثال اغلب مردم فکر میکنند که خرید اوراق قرضه، به طور کلی یک سرمایهگذاری خوب است؛ در حالی که از نگاه گراهام اگر شما اوراق قرضه بدی بخرید، تضمینی وجود ندارد که اصل سرمایه خود را حفظ کنید یا سود قابل قبولی کسب کنید. بنابراین کاری که انجام دادهاید سرمایهگذاری به حساب نمیآید، بلکه یک معامله اقتصادی توأم با ریسک است.
اگر از زاویه دیگری به این مسئله نگاه کنیم، حفظ سرمایه اصلی و کسب سود به معنی جلوگیری از ضرر است. خطر از دست دادن پول کمابیش در تمام سرمایهگذاریها وجود دارد. برای حل این مسئله، گراهام «نظریه حاشیه ایمنی» را مطرح کرد.
گراهام دو راه برای تعیین حاشیه ایمنی پیشنهاد کرد:
۱. خرید سهام در دوران افت اقتصادی
۲. خرید سهامی که قیمتشان در بازار از ارزش ذاتیشان کمتر است.
در روش اول، زمانی که قیمت سهام یک شرکت دو سومِ ارزش داراییهای خالص آن شرکت در هر سهم باشد، حاشیه ایمنی مناسبی برای سرمایهگذاری وجود دارد؛ اما اجرای این روش مشکل است، چون کاهش قیمت در بازار وابسته به عوامل زیادی است که تحت کنترل افراد نیست. بنابراین گراهام توصیه میکند به جای اینکه منتظر کاهش فعالیتهای تجاری و رکود اقتصادی بمانید، بهتر است در جستجوی سهامی باشید که قیمت آن در بازار از ارزش ذاتی آن کمتر است.
برای درک این روش باید بدانید ارزش ذاتی یک شرکت به چه معنی است؟
گراهام اعتقاد داشت ارزش ذاتی یک شرکت به داراییها، سود و میزان سودآوری آینده آن شرکت برمیگردد. او بر این باور بود که اگر بعد از یک تحلیل منطقی دریافتید قیمت سهام یک شرکت بسیار پایینتر از ارزش ذاتی آن است، حفظ آن سهام در بلندمدت قطعاً سودآور خواهد بود. او برای محاسبه ارزش ذاتی یک شرکت فرمول «نسبت قیمت به درآمد» را ابداع کرد؛ یعنی نسبت قیمت بازار هر سهم به میزان سودی که شرکت به هر سهم اختصاص میدهد.
از آنجایی که پیشبینی میزان فروش، قیمتها و هزینههای آتیِ یک شرکت کار سختی است، ارزش ذاتیِ محاسبه شده یک عدد دقیق نیست، بلکه فقط یک برآورد تقریبی است. این نسبت نشان دهنده میزان ریسک آن سهام است و پایین بودن آن به معنی ریسک کمتر و حاشیه ایمنی بیشتر است. به همین دلیل گراهام به دنبال سهامی بود که نسبت قیمت به درآمد پایینتری داشته باشند.
نظریههای گراهام تأثیر زیادی بر عملکرد بافت در بازار سهام داشت و موفقیتهای زیادی برای او به ارمغان آورد، اما این تنها شروع کار بافت بود!»
زمان
۵۷ دقیقه
حجم
۵۲٫۸ مگابایت
قابلیت انتقال
ندارد
زمان
۵۷ دقیقه
حجم
۵۲٫۸ مگابایت
قابلیت انتقال
ندارد
نظرات کاربران
با سلام بنده مطالعه این کتاب را به فعالان حوزه بازار سرمایه توصیه میکنم ولی به هیچ عنوان این انتشارات (شنیدار) را توصیه نمیکنم کتاب های صوتی این انتشارات اصلا خوب نیست.