دانلود و خرید کتاب صوتی افسانه اسلیپی هالو
معرفی کتاب صوتی افسانه اسلیپی هالو
کتاب صوتی افسانه اسلیپی هالو نوشتهٔ واشینگتن ایروینگ و ترجمهٔ شیوا مقانلو است. فاطمه وفاداری و امیر امیری گویندگی این کتاب صوتی را انجام داده و واوخوان آن را منتشر کرده است. این اثر صوتی دربردارندهٔ ۵ داستان کوتاه فانتزی است.
درباره کتاب صوتی افسانه اسلیپی هالو
کتاب صوتی افسانه اسلیپی هالو دربردارندهٔ ۵ داستان کوتاه فانتزی از واشینگتن ایروینگ است. «ریپ ون وینکل» و «افسانهٔ اسلیپی هالو» نام ۲ داستانی است که در شناساندن ایروینگ به ادبیات جهان نقش بهسزایی داشتهاند. این ۲ داستان کوتاه در کنار ۳ اثر دیگر در این کتاب گردآوری شدهاند. اسلیپی هالو نام منطقهای در نزدیکی رودخانهٔ هادسون نیویورک است که «کرین»، شخصیت اول داستان افسانهٔ اسلیپی هالو، در آن زندگی میکند.
کرین یک معلم مدرسهٔ خرافاتی است که هر آنچه از داستانهای تخیلی پریان، ارواح و جادوگران میشنود، باور میکند؛ بهویژه افسانهٔ «یک سوار بیسر» را که در آن حوالی پرسه میزند و میگویند منطقه را به تسخیر خودش درآورده؛ داستانی که این روزها فکروذکر کرین را به خود مشغول کرده است. کرین آنقدر پولپرست است که همسرش را بهخاطر ثروت پدرش انتخاب کرده است. در این میان، یک رقیب عشقی تصمیم میگیرد از او انتقام سختی بگیرد و در همان حال است که سروکلهٔ سوار بیسری که کرین ماجرایش را در افسانهها شنیده بود، پیدا میشود.
عنوان داستان «ریپ ون وینکل» هم برگرفته از نام شخصیت اصلی این داستان است. او یک روستایی آمریکایی - هلندی است که یک روز از دست بدخلقیهای همسرش سر به کوه میگذارد. در مسیر کوه با مردی آشنا میشود که لباسهای قدیمی به تن دارد و از او میخواهد کمکش کند تا بشکهای را به بالای کوه برساند. ریپ ون وینکل بشکه را تا غاری در کوه میبرد و بیآنکه از آنها بپرسد که هستند و با این لباسها در اینجا چهکار میکنند، از نوشیدنی آنها مینوشد. او به خوابی عمیق فرو میرود؛ آنقدر عمیق که پس از ۲۰ سال در حالی از خواب بیدار میشود که شهر و جامعه و زمانه دستخوش تغییرات بزرگی شده است. او بیخبر از همهجا به شهر بازمیگردد و میبیند که هیچچیز مثل قبل نیست؛ تا اینکه زنی او را بهخاطر میآورد و سپس وینکل متوجه میشود تمام این ۲۰ سال را در خواب سپری کرده است، اما این پایان ماجرا نیست.
افسانه اسلیپی هالو از اولین نمونههای داستان کوتاه آمریکایی است که با گذشت ۲۰۰ سال، هنوز هم در میان مخاطبان ادبیات خوانده میشوند. واشنگتن ایروینگ این داستانها را با الهام از افسانههای محلی اروپا نوشته است.
شنیدن کتاب صوتی افسانه اسلیپی هالو را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
شنیدن این کتاب صوتی را به دوستداران ادبیات داستانی امریکا و قالب داستان کوتاه پیشنهاد میکنیم.
درباره واشینگتن ایروینگ
واشینگتن ایروینگ ۳ آوریل ۱۷۸۳ در نیویورک به دنیا آمد. او نویسنده و وکیل امریکایی است و نخستین نویسندهٔ آمریکایی است که در سطح جهان شناخته شده است. شهرت جهانی او با کتاب «مسوّدهٔ حضرت آقای کریان» رقم خورد. داستانهای ایروینگ معمولاً از افسانههای عامیانهٔ قدیمی بهره میگیرند. معروفترین داستانهای او «ریپ وان وینکل» و «افسانهٔ اسلیپی هالو» (یا «افسانهٔ سوار بیسر») نام دارند.
ایروینگ ابتدا به نوشتن رشتهای از مطالب طنزآمیز روی آورد. او با سفری که در سالهای ۱۸۰۴ _ ۱۸۰۶ به اروپا داشت و سفرنامهای هم از آن تهیه کرد، به جهانوطنی دنیادیده تبدیل شد. ایروینگ در ۲۳سالگی به عضویت کانون وکلای نیویورک درآمد و رسماً کار وکالت را در خیابان وال استریت در پیش گرفت؛ گرچه عملاً فعالیت خاصی در زمینهٔ وکالت نمیکرد. او بهجای وکالت بیشتر به نوشتن اشتغال داشت.
ایروینگ در سال ۱۸۰۹ تاریخ نیویورکِ «دیدریک نیکرباکر» را منتشر کرد؛ کتابی که قرار بود هجوی بر راهنمای پرطمطراق نیویورک باشد اما به تاریخچهای طنزآمیز دربارهٔ هلندیهای ساکن نیویورک بدل شد.
ایروینگ مجموعههای مختلفی از داستانهای کوتاه خود را منتشر کرده است: مسوّدهٔ حضرت آقای کریان (۱۸۱۹_ ۱۸۲۰)، بریسبریج هال (۱۸۲۲)، قصههای یک مسافر (۱۸۲۴)، الحمرا (۱۸۳۲) و افسانههای فتح اسپانیا (۱۸۳۵). مجموعهٔ مسوّدهٔ حضرت آقای کریان آمیزهای از مسوّدهنویسی، مقاله، تاریخ، سفرنامه، طنز و داستان کوتاه است.
واشینگتن ایروینگ ۲۸ نوامبر ۱۸۵۹ در روستای تاریتاون در ایالت نیویورک درگذشت.
بخشهایی از کتاب صوتی افسانه اسلیپی هالو
در این منزلگاه پنهان طبیعت و در دورانی خاموش از تاریخ آمریکا، حدوداً سی سال پیش بود که جوان قابلی به نام ایکابُد کرِین برای آموزش کودکان منطقهی اسلیپیهالو در آنجا ساکن شد، یا به تعریف خودش «مدتی معطل کرد» . او از اهالی کانتیکات بود، استانی که در کل کشور در عرصهی آموزش و همچنین جنگلبانی پیشتاز بود و سالانه لشکری از جنگلبانان مرزی و معلمان روستایی را پیش میفرستاد. نامخانوادگی کرِین برای توصیف این فرد کافی نبود: بلندقد بود و شدیداً لاغر، با شانههای باریک و دست و پاهای دراز، دستهایی که یک متر بیرون از آستینهایش آویزان بودند و پاهایی که میشد بهجای بیل از آنها استفاده کرد؛ و تمام اجزای پیکرش بهنحو شل و وِلی به هم وصل شده بودند. سرش کوچک بود و در بالا مسطح، با گوشهای خیلی بزرگ، چشمان درشت و شیشهایِ سبز و یک بینی بلند و نوکتیز که شبیه خروسک هواشناسی بالای منازل روی گردنِ دوکیشکلاش قرار گرفته بود تا بگوید باد از کدام سمت میوزد.
زمان
۴ ساعت و ۴۰ دقیقه
حجم
۲۵۷٫۳ مگابایت
قابلیت انتقال
ندارد
زمان
۴ ساعت و ۴۰ دقیقه
حجم
۲۵۷٫۳ مگابایت
قابلیت انتقال
ندارد