دانلود و خرید کتاب صوتی آنچه در مدرسه یاد نگرفتهاید
معرفی کتاب صوتی آنچه در مدرسه یاد نگرفتهاید
کتاب صوتی آنچه در مدرسه یاد نگرفتهاید نوشتهٔ آلن دوباتن و ترجمهٔ علیرضا نظری انامق و با صدای مهدی افشاریان است و ناشر صوتی کتاب یاران فناور آن را منتشر کرده است. این کتاب صوتی میخواهد هرآنچه تابهحال در مدرسه آموزش داده نشده است به شما معرفی کند.
درباره کتاب صوتی آنچه در مدرسه یاد نگرفته اید
دنیای مدرن به آموزشوپرورش توجه خاصی دارد. در تاریخ بشر هرگز سابقه نداشته است که این همه منابع و انرژی برای رشد و پرورش ذهن نسل بعدی انسان اختصاص داده شود. در تمام کشورهای پیشرفته روال به این شکل شده است که یک فرد تا سن ۲۰سالگی کاری بهجز درسخواندن و مطالعه ندارد. در بسیاری از خانوادهها، انجام تکالیف مدرسه تبدیل به امری بسیار مهم و ضروری شده است. ارتشی از معلمان، مربیان، کالجها و مدارس تشکیل شده است تا در خدمت پرورش ذهنی کودکان و نوجوانان باشند. سیاستمداران برای برتری در رقابتهای انتخاباتی سعی میکنند در حیطهٔ آموزشوپرورش برنامههای جامعی ارائه دهند و از رقبا پیشی بگیرند. آزمونهای پیشرفت تحصیلی که از طرف دولت برگزار میشوند مدعی هستند که میتوانند مسیر زندگی آینده ما را پیشبینی کنند. عواقب ترس و استرسی که این آزمونها در افراد ایجاد میکنند تا دهها سال بعد در وجود آنها قابل احساس هستند. این آزمونها شرایطی ایجاد میکنند که برخی از افراد احساس میکنند اگر نتوانند نمره خوبی در آنها بگیرند، دیگر ادامه زندگی بیفایده خواهد بود.
باوجود همهٔ این موارد، هماکنون اغلب افراد بزرگسال وقتی نسبت به دوران مدرسه و رخدادهای عجیبوغریب آن فکر میکنند عمدتاً احساس بدی دارند و متعجب هستند که چرا باوجود این همه درس، قوانین سختگیرانه و تعهد و تلاش زیاد، هیچ شکایتی نسبت به آن نداشتند و کل دوره مدرسه را بدون اعتراض سپری کردند. چرا در طول آن همه ساعتی که در مدرسه سپری کردیم هیچ صحبتی درباره موضوعات اساسیتر انجام نشد؟ موضوعاتی که برای داشتن یک زندگی آبرومندانه به آنها نیاز داریم. چطور در مدرسه برای موضوعاتی مانند معادلات دیفرانسیل و انتگرال، فرسایش لایههای یخچالها، تفسیر شعر و معادلات مثلثاتی زمان زیادی صرف میشد اما برای طیف وسیعی از موضوعات و مسائلی که میتوانستند به رشد ما کمک کنند زمان بسیار کمی اختصاص داده میشد؟ چرا در مدرسه هیچکس به این موضوعات مهم حتی اشاره کوتاهی هم نکرد؟ اگر شما هم به این مسائل فکر کردهاید، شنیدن کتاب صوتی آنچه در مدرسه یاد نگرفتهاید برایتان مفید است.
در حال حاضر، کسی به این سؤالات اهمیتی نمیدهد. هماکنون، به جای توجه به محتوای آموزشی که باید به بچهها ارائه شود بیشتر به روشهای ارائه آموزش توجه میشود. محتوای برنامههای درسی در مدارس هیچ ارتباطی با معضلات واقعی زندگی بزرگسالان ندارد. موضوعات و مباحثی که در مدرسه بهصورت روزانه و هفتگی آموزش داده میشود بههیچوجه منعکسکنندهٔ مشکلات واقعی نیست که افراد در دوران بزرگسالی با آنها دستبهگریبان خواهند شد. اگر محتوای برنامههای آموزشی با مشکلات واقعی دوران بزرگسالی مرتبط بود، دراینصورت ما باید از معلمان خود چیزهای بیشتری در مورد نحوه برخورد با مشکلات در روابط عاشقانه، شغلیابی، تنشهای خانوادگی و ترس از مرگ میشنیدیم. در کمال تعجب، انسانها مشغول آموزش یک سری مهارتهای فنی هستند که فکر میکنند زندگی بزرگسالی آنها وابسته به این مهارتهاست. ما به اشتباه تصور میکنیم آنچه که باعث شکست ما خواهد شد کمبود دانش در جبر، ریاضی، ادبیات و تاریخ است اما چنین چیزی واقعیت ندارد. دلیل اصلی شکست ما در زندگی بزرگسالی، ناتوانی در رشد و توسعهٔ مهارتهای عاطفی است: شناختی که از خود داریم، مهارتهایی که در مدیریت روابط عاشقانه داریم، توانایی ما در برقراری ارتباط با فرزندان و همکاران، میزان اعتمادبهنفس ما، توانایی کنترل آرامش و توانایی مهربان بودن با خودمان. آنچه که باعث ازبینرفتن امید و آرزوهای انسانها میشود بیشتر درنتیجهٔ شکست و ناتوانی آنها در حیطههای عاطفی است تا موضوعاتی که در مدرسه و دانشگاه ارائه میشوند.
موسسه مدرسه زندگی در چنین شرایطی بنا نهاده شده و به واسطه فعالیتهای عملیاتی خود، این نکته مهم را یادآوری میکند که وظیفهٔ مدرسه باید بسیار فراتر از ارائه برنامههای درسی فعلی باشد. این موسسه قصد دارد با تمام قدرت، چیزهایی را آموزش دهد که ارائهنشدن آنها در مدارس، باعث نابودی دوره بزرگسالی افراد میشود. تأکیدی که روی کلمه آنچه در مدرسه یاد نگرفتهاید در عنوان کتاب صوتی آمده، آگاهانه بوده است. با تأکید بر روی این کلمه نشان داده شده که مدارس، موضوعات بسیار با اهمیت را بهصورت عمدی از برنامه آموزشی حذف نکردهاند؛ درواقع هیچ توطئهای در کار نیست. دلیل منطقی نیز وجود ندارد که توضیح دهد چرا ما برای آموختن درسهایی که تا این حد میتوانند تأثیرگذار باشند و تفاوت ایجاد کنند باید مدتها صبر کنیم. وقتی پاسخ بسیاری از مسائل و مشکلات مشخص است، هیچ نیازی نیست که بخواهیم مجدداً دنبال کشف راهحل نجات از این مشکلات برویم و در تاریکی دستوپا بزنیم. کتاب صوتی آنچه در مدرسه یاد نگرفتهاید از محصولات مسسه مدرسه زندگی در این راستاست.
برخی از آسیبهایی که متحمل میشویم اجتنابناپذیر هستند. پیشفرض موسسه مدرسه زندگی این است که هرچند آسیبهایی که نمیتوان از آنها گریزی داشت بسیار بیشتر از آن چیزی است که ما فکر میکنیم، اما باوجوداین، بازهم میتوان با انجام یک سری تکالیف و فعالیتهای خاص از کنار آنها بهسلامت گذشت.
شنیدن کتاب صوتی آنچه در مدرسه یاد نگرفته اید را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم؟
کتاب صوتی آنچه در مدرسه یاد نگرفتهاید را به تمام پدران و مادران و کسانی که میخواهند صاحب فرزند شوند و همچنین کسانی که خاطرات بد از دوران مدرسهشان دارند پیشنهاد میکنیم.
درباره آلن دو باتن
آلن دو باتن، نویسنده، فیلسوف و مجری تلویزیونِ ساکن بریتانیاست که دغدغهاش نوشتن درباره زندگی روزمره به شیوهای فلسفی است. او در تمام نوشتههایش میکوشد فلسفه را وارد زندگی عادی انسان کند.
آلن دوباتن نویسندهٔ فلسفی در سال ۱۹۶۹ در شهر زوریخ سوئیس به دنیا آمده است. او اکنون در لندن زندگی میکند و مشغول مدیریت در موسسه خود یعنی مدرسه زندگی است. این نویسنده اکنون بهعنوان نویسنده فلسفه روزانه شناخته میشود. او درباره موضوعاتی مینویسد که هرروزه همه انسانها با آن دستوپنجه نرم میکنند. موضوعاتی مانند عشق، سفر، هنر، معماری و ادبیات. کتابهای آلن دوباتن تاکنون به بیشتر از سی زبان دنیا ازجمله فارسی ترجمهشدهاند.
دوباتن دوره دکتری فلسفه را در دانشگاهِ هاروارد آغاز کرد ولی برای نوشتن کتب فلسفی به زبان ساده، آن را نیمهکاره رها کرد. مهمترین کتابهای الن دوباتن، تسلی بخشیهای فلسفه و هنر سیر و سفرنام دارند.
اولین کتاب آلن دوباتن به نام جستارهایی در باب عشق، در سال ۱۹۹۳ زمانی که او ۲۴ سال داشت، منتشر شد. کتابی که خیلی زود در لیست کتابهای پر فروش قرار گرفت و بیش از دو میلیون نسخه از آن به فروش رفت.
آلن دوباتن مؤسس مدرسهای به نام مدرسه زندگی است. او با این باور که فرزندان ما در مدرسه راه و روش زندگی کردن را نمیآموزند مدرسه زندگی را تأسیس کرد. دوباتن معتقد است این فقدان دانش باعث میشود کودکان در زندگی بالغانهشان با مشکلات زیادی مواجه شوند.
موضوعاتی که در مدرسه زندگی تدریس میشوند متنوعاند. اما همه این آموزشها در راستای افزایش خودشناسی هستند. زیرا گردانندگان این مدرسه معتقدند تنها با خودشناسی است که میتوانیم زندگی برتر و رضایتبخشتری داشته باشیم. مجموعه آموزشهای این مدرسه در شش دسته کلی تقسیمبندی میشود. خودشناسی، ارتباطات (Relationships)، کار، آرامش، رفتارهای اجتماعی و فرهنگ و فراغت.
نویسندگان و فیلسوفان باتجربهای هم در این موسسه کار میکنند. نکته جالب این است که با توجه به تفاوتِ روشهای یادگیری، مدرسه زندگی آلن دوباتن، آموزهها یا محصولاتش را به روشهای مختلفی، مانند کتاب، کارگاه، ویدیو، جلسه روانکاوی و ... ارائه میکند.
آلن دوباتن تاکنون کتابهای بسیاری منتشر کرده است. از میان این آثار، کتابهای جستارهایی در باب عشق، تسلی بخشیهای فلسفه، هنر سیر و سفر، اضطراب منزلت، دین برای خداناباوران، سیر عشق، هنر همچون درمان و تعدادی از کتابهای مدرسه زندگی به فارسی ترجمهشدهاند و همه آنها در فهرست پرفروشترین کتابهای بازار قرارگرفتهاند.
در بخشی از کتاب صوتی آنچه در مدرسه یاد نگرفتهاید میشنیم
«وقتی متولد میشویم و پا به دنیا میگذاریم، هیچ تصوری از اجازه گرفتن برای انجام دادن کاری نداریم. ما فقط دوست داریم هر کاری را که میخواهیم فوراً انجام دهیم: وقتی فرش به نظرمان جالب میرسد آن را لیس میزنیم. وقتی گربه ما را آزار میدهد دُمش را میکشیم. وقتی پریز میبینیم انگشتان خود را به داخل سوراخهای آن میکنیم. وقتی چیزی را به زمین میاندازیم و صدایی از آن بلند میشود کنجکاو میشویم و برای شنیدن همان صدا مجدداً آن چیز را به زمین میاندازیم. سعی میکنیم همه چیز را همین الان به دست آوریم و در غیر این صورت شروع به جیغوداد میکنیم.
طولی نمیکشد که پیامهایی متعارض با خواستههایمان میشنویم: «نمیتوانی هر وقت دلت خواست هر کاری بکنی، همیشه اول باید اجازه بگیری.» ظاهراً چیزی که دلتان میخواهد داشته باشید متعلق به شخص دیگری است و آنها باید به شما اجازه بدهند. بسیاری از کارهایی که دوست دارید انجام دهید ممکن است به دیگران آسیب بزند و به جای عمل کردن، اول باید فکر کنید. درواقع بخش اعظمی از آنچه که شما میخواهید و دوست دارید داشته باشید مستلزم این است که بارها و بارها برایشان اجازه بگیرید و به دردسر بیفتید. در طول انجام این کار، شاید پیش بیاید که فردی صدهزار بار بهصورت محترمانه اما با تحکم به شما بگوید: «نه، این مال تو نیست؛ نه، ما نمیتوانیم این کار را انجام دهیم. نه، این کار ناخوشایند است و غیره.» متأسفانه به نظر میرسد که ایدههای هیجانانگیز و جدیدی که شما در ذهنتان دارید بهشدت با واقعیتهای موجود در دنیا متعارض هستند: شما میخواهید یک رادیو را با طناب به پشت همستر ببندید ولی این اجازه را به شما نمیدهند؛ میخواهید به جای نهار فقط کیک بخورید اما نمیگذارند؛ دوست دارید برادرتان را بهصورت کامل در شنهای ساحل دفن کنید یا سر او را سوراخ کنید تا بتوانید فکرهای داخل سرش را ببینید اما بهشدت با شما مخالف میشود. علاوه بر این، در مورد زمانبندی نیز نکات ناخوشایندی دستگیرتان میشود: هر کاری که دوست داری انجام بدهی، باید بعد از «انجام تکالیفت» باشد. این کار را «سال آینده» میتوانی انجام دهی. وقتی «بزرگتر شدی» میتوانی این کار را انجام دهی. ظاهراً برای انجام کاری که دوستش دارید باید بیش از آنچه که خودتان میخواهید صبر کنید تا زمانش فرا برسد.»
زمان
۴ ساعت و ۵۹ دقیقه
حجم
۲۷۳٫۹ مگابایت
سال انتشار
۱۴۰۰
قابلیت انتقال
ندارد
زمان
۴ ساعت و ۵۹ دقیقه
حجم
۲۷۳٫۹ مگابایت
سال انتشار
۱۴۰۰
قابلیت انتقال
ندارد
نظرات کاربران
کتاب خوبی بود اگه مدام به افکارتون گیر میدین و مدام از خودتون انتقاد میکنید توصیه میکنم
در کودکی و نوجوانی ما خواسته و ناخواسته درگیر با جبرهای مختلفی بودیم. خیلیا مثل من در دوران بالای بیس سال هی یادشون میاد فلان مورد رو خانواده نذاشت، مدرسه نذاشت، فلان معلم چوب لا چرخ گذاشت و از این
اینکه اکثر اتفاقات اطراف و رویدادهای مهم زندگی ما ریشه در ناخوداگاه و دوران کودکی دارد تاکیدیست که در کتاب به ان پرداخته است، از نظر روان شناختی کتاب خوبیه
خیلی خوبه و واقعا چیزایی رو میگه که خیلی درسته البته نباید از اون ور بوم افتاد و اینارو افراطی هم در نظر گرفت اما خیلی از گزاره های درسته و مثل روان شناسی های زرد نیست مثل همه خیلی چیزا رو نمیدونن
کتاب خیلی خوبی بود دوسش داشتم و لذت بردم ازش
بسیار عالی
گویندگی فوق العاده است اما بعضی از توصیه های کتاب خوب و ضامن خوشبختی است و بعضی از توصیه هایش می تواند ضامن بدبختی باشد. :)
برای آدم هایی که کمال گرا هستند و میخواهند تو هرکاری بهترین باشند خیلی خوبه
خیلی لذت بردم. خوندن این کتاب برای هر کسی جزو واجباته. مطمئنا مدرسه زندگی و آلن دوباتن نیازی تعریف و تمجید اضافهتری ندارند و عنوان کتاب هم گویای همه چیزه. فقط اینکه راوی کمی کند کتاب رو میخوند که مجبور
به نظرم حرف خاصی برای گفتن نداشت!