دانلود و خرید کتاب صوتی اگر بمانم
معرفی کتاب صوتی اگر بمانم
کتاب صوتی «اگر بمانم» نوشتهٔ گیل فورمن با ترجمهٔ بهرام معصومی و گویندگی سارا برخورداری در واوخوان منتشر شده است. کتاب اگر بمانم، برای اولین بار در سال ۲۰۰۹ به چاپ رسید. داستان این رمان به ماجرای زندگی دختری هفده ساله به نام میا میپردازد که با انتخابهای سختی روبهرو است. گیل فورمن، داستان کتاب اگر بمانم را از زبان میا و در مدت دو روز روایت میکند. میا در این روایت داستانهای تلخ و شیرین زندگیاش را بازگو میکند و مخاطب را در لحظههای خنده و غم و اضطراب با خود همراه میکند. از روی این کتاب فیلمی هم به همین نام ساخته شد که در سال ۲۰۱۴ بیش از ۷۸ میلیون دلار در دنیا فروخته شد و علاوه بر آن جوایز متعددی را نیز از آن خودش کرد.
درباره کتاب اگر بمانم
کتاب اگر بمانم، داستان زندگی دختر هفده سالهای به نام میا را روایت میکند. میا به همراه خانواده اش تصمیم میگیرند که در یک روز برفی به سفر بروند، در راه اتفاقی برایشان میافتد که همه چیز را تغییر میدهد. خانواده میا در راه تصادف میکنند و میا به علت شدت ضربه حافظهاش را از دست میدهد و فقط چیزهایی که بعد از تصادف برایش رخ میدهد را به یاد دارد. اما بهتدریج و با تلاش زیاد، تکههای پازل زندگیاش را کنار هم میگذارد تا بفهمد چه چیزی را از دست داده، چه چیزی برایش باقی مانده و انتخاب درست برای ادامهٔ زندگیاش چیست؟
درباره گیل فورمن
گیل فورمن، متولد ۵ ژوئن ۱۹۷۰، نویسندهٔ آمریکایی است. فورمن، حرفهٔ نویسندگی را با نوشتن مقالاتی مربوط به جوانان و دغدغههای اجتماعی برای مجلات آغاز کرد. او سپس بهعنوان روزنامهنگار برای روزنامهها و مجلاتی چون The Nation، Elle Magazine و Cosmopolitan مشغول به کار شد. فورمن در سال ۲۰۰۲ به همراه همسرش به سفری به دور دنیا رفت و تجاربی به دست آود که الهامبخش خلق اولین کتابش شد. گیل فورمن اکنون به همراه همسر و دو دخترش در بروکلین زندگی میکند.
کتاب اگر بمانم را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب به علاقهمندان به ادبیات آمریکا و داستانهای عاشقانه پیشنهاد میشود.
بخشی از کتاب اگر بمانم
«پزشکها مدام میآیند و سر میزنند و پلکهایم را بالا میگیرند و چراغ قوه در آن تکان میدهند. کمی خشن و شتابناک هستند؛ انگار ارزش ندارد با پلک آدم مهربانتر رفتار کنند. باعث میشود بفهمم ما در زندگیمان چقدر چشمهای هم دیگر را کم لمس میکنیم. شاید پدر و مادرمان پلکمان را نگه دارند تا توی چشممان فوت کنند که گرد و خاک بیرون بیاید؛ یا شاید همسر کسی قبل از خواب مثل لمس بال پروانه چشمهایش را ببوسد؛ اما پلک مثل آرنج یا زانو یا شانه نیست، یعنی بخشهایی از بدن که به لمس و تکان خو گرفتهاند.»
زمان
۵ ساعت و ۲۴ دقیقه
حجم
۲۹۷٫۲ مگابایت
قابلیت انتقال
ندارد
زمان
۵ ساعت و ۲۴ دقیقه
حجم
۲۹۷٫۲ مگابایت
قابلیت انتقال
ندارد
نظرات کاربران
خیلییییی موضوعش دردناک و درعین حال دوستداشتنی و عمیق بود من خودم بارها موقع خوندن کتاب احساس کردم نفس کشیدن برام سخت شده و به سختی جلوی اشکامو گرفتم اگر عزیزی رو از دست داده باشید با تمام وجودتون غم و رنج
من واقعا موضوعش رودوست داشتم وباعشق خوندم،به همه توصیه میکنم بخونن