دانلود و خرید کتاب صوتی کوه پنجم

کتاب صوتی «کوه پنجم» نوشتهٔ پائولو کوئیلو با ترجمهٔ حسین نعیمی و گویندگی امید نعمتی در رادیو گوشه منتشر شده است. «کوه پنجم» داستان سفر روحانی ایلیای نبی است. در هرج و مرج سده‌ نهم پیش از میلاد، ایزابل، شاهدخت فینیقی و همسر پادشاه اسرائیل، دستور اعدام تمام انبیای بنی‌اسرائیل را صادر می‌کند که حاضر به پرستش خدای بعل نیستند. داستان ایلیا، داستان مقاومت و امید است و سفری که هرگز از یاد نخواهد رفت. «کوه پنجم» سرشار از پرسش‌های مخلوق از خالق خویش است و به ما می آموزد که چگونه ایمان و عشق می‌توانند بر درد و رنج غلبه کنند.

درباره کتاب صوتی کوه پنجم

پائولو کوئلیو در کتاب کوه پنجم از زندگی ایلیای نبی (الیاس پیامبر) نوشته است. داستانی که از کتاب مقدس اقتباس کرده است و شرح سفر روحانی و ماموریت‌های یک پیامبر است.  ایلیای ۲۳ ساله یکی از پیامبران قوم یهود  به دستور فرشته‌ خدا، از دست حاکم ظالم منطقه، آخاب، فرار می‌کند و از اسرائیل می‌گریزد و در شهر کوچکی به نام صرفه در لبنان پناه می‌گیرد و در آنجا زنی بیوه، عشق و زندگی خود را نثار او می‌کند و این عشق تمام هستی ایلیا را در بر می‌گیرد. این سفر که عشقی بی‌نظیر به زندگی ایلیا می‌آورد پس از مرگ آن زن نیز ادامه پیدا می‌کند و نگهداری از پسرش را به‌عهده می‌گیرد. ایلیا در تلاش است تا خودش را در دنیایی که از ظلم و بیداد پر شده است حفظ کند و حالا در میان یک دوراهی قرار گرفته است. دوراهی‌ای که او را به انتخابی سخت میان عشق و وظیفه‌شناسی کشانده است؛ اما او برگزیده شده است تا در آزمون تکان‌دهنده‌ٔ ایمان، بر ناکامی‌های خویش غلبه کند.

کتاب کوه پنجم را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

علاقه‌مندان به رمان‌های مفهومی از شنیدن کتاب کوه پنجم لذت خواهند برد. اگر آثار دیگر پائولو کوئلیو را دوست‌ داشته‌اید، کوه پنجم نظر شما را به خودش جلب می‌کند.

درباره‌ پائولو کوئلیو

پائولو کوئلیو در ۲۴ اوت سال ۱۹۴۷ در ریودوژانیرو برزیل به دنیا آمد. مادر او لیژیا خانه‌دار و پدرش مهندس بود. او در دوران نوجوانی آرزویش مبنی بر نویسنده شدن را با خانواده‌اش درمیان گذاشت اما به دلیل مخالفت آن‌ها به مدرسه حقوق رفت. بعد از یک سال مدرسه حقوق را ترک کرد. او مدتی مثل هیپی‌ها زندگی می‌کرد. در زندگی پر حادثه‌اش تجربه بستری شدن در یک آسایشگاه روانی، اعتیاد، دستگیری توسط حکومت و ... را دارد. بعد از مدتی که به عنوان ترانه‌سرا مشغول کار بود و درآمد خوبی نیز داشت، دوباره به رویای نویسنده شدن فکر کرد و شروع به نوشتن کتاب‌هایش کرد. او پرفروش‌ترین نویسنده‌ٔ پرتغالی است که کتاب کیمیاگرش به ۷۰ زبان ترجمه شده و همین باعث ثبت اسم او در کتاب رکوردهای گینس است. او و همسرش در حال حاضر در اروپا و ریودوژانیرو زندگی می‌کنند. از آثار مشهور او می‌توان به ورونیکا تصمیم می‌گیرد بمیرد، الف، زهیر، کنار رودخانه‌ی پیدرا نشستم و گریستم و مکتوب اشاره کرد.

بخشی از کتاب کوه پنجم

«لولِویت» بازوی او را گرفت و حرکت کردند. ـ به‌جز چند ناله و فریاد ـ گویی که یک روز معمولی در شهر یا محلی همانند هر جای دیگر بود با تابش خورشید نه خیلی سوزان ... و نسیمی که از دور، از دریا می‌وزید و هوا را مطبوع می‌کرد ... با کوچه‌های گَردآلود و خاکی ... و خانه‌های کاه‌گلی ...

«لولِویت» گفت:

«روح ما در بندِ وحشتِ مرگ است، ولی روز، روزِ خوبی است. غالبا، زمانی که خود را در آرامش دینی و دنیوی می‌دیدم، تابش غیرقابل تحمل خورشید و باد صحرا چشمانم را از گرد و خاک چنان پُر می‌کرد که قادر نبودم حتی دو قدمی خود را ببینم. تدبیر خداوند همیشه مطابق میل یا وضعیتی که در آن هستیم یا که می‌اندیشیم که باید باشیم، نیست، ولی مطمئنم، در تدبیر «او» حکمتی نهفته است.

ــ ایمانت را ستایش می‌کنم».

«لولِویت» متفکرانه به آسمان نگاه کرد، سپس رو به «ایلیا» نمود و گفت:

«ستایش نکن، چنین هم خیال مکن، شرطی است که من با خود بسته‌ام ... شرطِ این که «خدا» وجود دارد».

«ایلیا» گفت:

تو یک «نبی» هستی، بر تو هم ندائی نازل شد و می‌دانی که عالمی دیگر ورای این دنیا وجود دارد.

ــ شاید محصول تفکر و تصورم باشد.

«ایلیا»، نظریات همراهش را مخرب و پریشان‌کننده می‌دید با تأکید گفت:

ــ تو که علایم وجود خداوندگار را دیدی.

او در پاسخ همان جمله را تکرار کرد:

ــ شاید محصول تفکر و تصورم باشد ... به هر جهت چیزی مطمئن‌تر از شرطِ من نیست. به خود گفته‌ام که همه چیز از «بالا» نازل می‌شود.