کتاب سایه‌ تاریک‌ کاج‌ها

«سایه‌ی تاریک کاج‌ها» مجموعه ۷ داستان کوتاه، به قلم غلامرضا رضایی (-۱۳۴۱) است. «هزارمین شب مادام ریتا، صخره مرجانی، ضیافت کوچه شبانه، سایه تاریک کاج‌ها، دو به هیچ، مسافرخانه چهارباغ و نوشته‌های شفاهی»، نام داستان‌های این مجموعه‌اند. «ضیافت کوچک شبانه» داستان کسانی است که نیستند ولی هستند. می‌روند و می‌آیند ولی دیده نمی‌شوند مگر به اثری و صدایی که از خود به جا می‌گذارند: مشکل چند ماه بعد از آمدن‌مان شروع شد. اول ملیحه پی برده بود. ملیحه می‌گفت: شاید مستأجرها هم دلیل‌شان همین بوده. : بنگاه‌دار که چیز دیگری می‌گفت. : بعید می‌دانم. لابد حرف‌شان همین بوده. این‌طور که ملیحه می‌گفت مشکل اول از حمام شروع شد و بعد کم‌کم به آشپزخانه کشیده شد و جاهای دیگر. خانه‌ی پدری کهنه‌ساز بود و قدیمی. با حیاط دنگال و درخت سه‌پستان انبوهش. دو اتاق پایینی‌اش از زمان پدربزرگ دست‌نخورده مانده بود. بعد از فوت مادر خرت و پرت‌های اضافی را ریخته بودم توی اتاق‌ها و در و پنجره‌های‌شان را مهر و موم کرده بودم. ایوان و سه اتاق بالایی همگی از سنگِ تراش بودند، یادگار پدر که چند ماهی پیش از عروسی‌اش ساخته بودشان. بعد از ازدواج مجبور شدیم برای راحتی ملیحه برویم نزدیکی‌های شهر آپارتمانی کرایه کنیم. مدرسه‌ی ملیحه نزدیک بود و رفت و آمدش راحت‌تر بود. توی چند سالی که خانه را اجاره داده بودم، هر مستأجری می‌آمد، بعد از چند ماه می‌خواست قراردادش را فسخ کند. فقط مستأجر اولی بود که یک سالش را با غرولند گذرانده بود. علتش را که می‌پرسیدم، هزارویک بهانه می‌آوردند. راه‌آب حمام و آشپزخانه‌اش اشکال دارد، سنگ‌فرش حیاط نیاز به تعمیر دارد، سنگ‌هاش تق و لق‌اند و زیرشان پوک شده، آب جمع می‌شود. حیاطش زیادی بزرگ است، تمیز کردنش با این درخت سه‌پستان کمربُر است...