کتاب فیل
معرفی کتاب فیل
کتاب فیل داستانی از پیتر کارناواس است که با ترجمه حشمت سادات میرعابدینی منتشر شده است. این داستان زیبا و لطیف درباره فیلی است که مدت زیادی است به خانه الیو آمده و مهمان خانه آنها شده است. اما مشکل اینجاست که این فیل، نمیگذارد پدر الیو هیچکار دیگری انجام دهد و حالا الیو میخواهد از شر آن راحت شود!
این کتاب بعد از انتشارش موفق شد تا جایزه ادبی کوئینزلند را از آن خود کند.
درباره کتاب فیل
وقتی الیو به آشپزخانه رفت، دید که فیل، مثل همیشه کنار پدرش نشسته است و هر دو با نگاهی که حسابی غمگین است، از پنجره بیرون را نگاه میکنند. الیو مدتها بود که متوجه شده بود، از وقتی سروکله فیل در خانه آنها پیدا شده است، پدرش دیگر هیچکاری انجام نمیدهد. نه چمنهای باغچه را کوتاه میکند، نه غذای مدرسه الیو را برایش درست میکند و نه حتی دوچرخهاش را تعمیر میکند...
الیو که بیشتر از این نمیتوانست این راز را پیش خودش نگه دارد، تصمیم گرفت آن را با بهترین دوستش، آرتور درمیان بگذارد. شاید آرتور میتوانست کاری برای او بکند. حدس الیو درست بود. آرتور به او گفت که بهترین کار این است که از شر فیل خلاص شوند! حالا باید دید که تلاشهای آنها به کجا میرسد.
حشمت سادات میرعابدینی مترجم کتاب درباره آن اینطور گفته است: «در رمان فیل، ارزشهای انسانی گوناگونی مطرح میشود که بسیاری از رمانهای ترجمه شده این روزها، به آنها نمیپردازند. زیرا صرفا میخواهند، با داستانی مهیج، خواننده نوجوان را سرگرم کنند. در حالی که رمانی مثل فیل، ضمن سرگرم کردن خواننده نوجوان، به ارزشهایی میپردازد که جهان آشفته ما سخت به آنها نیاز دارد- ارزشهایی مثل مراقب یکدیگر بودن و برای شاد کردن یکدیگر تلاش کردن. داوران دانشگاه کوئینزلند نیز از آن با عنوان نوشتهای زیبا و مهربان یاد کردهاند.»
کتاب فیل را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
فیل، داستانی زیبا است که برای کودکان نوشته شده است اما تمام بزرگسالان نیز از خواندن آن لذت میبرند.
بخشی از کتاب فیل
روز بعد، ترم جدید تحصیلی آغاز شد. اُلیو، پشت میز، کنار آرتور نشست. او پسری کوچک با موهای فرفریِ تیره و چشمانی قهوهای بود؛ چشمانی که همیشه روی صفحات کتاب بزرگی میدوید ـــ دانستنیهای شگفتانگیز؛ کتابی درباره حقایقی از زندگی قورباغهها یا هر چیزِ دیگری که باید میدانستید و تاکنون نمیدانستید. همان چشمانی که وقتی آرتور داستانی را تعریف میکرد یا دورِ زمینِ بازیِ مدرسه میگشت، برق میزد و از شادی میخندید.
اُلیو آرتور را بیشتر از بقیه بچهها دوست داشت، چون میتوانست هر چیزی، حتی ماجرای فیل، را به او بگوید.
آرتور، درحالیکه نفسش بند آمده بود، گفت: «چی؟ یک فیل؟ آن هم توی خانه شما؟»
اُلیو سرش را تکان داد.
آرتور بهسختی چشمهایش را باز و بسته کرد و گفت: «ولی... چهطور ممکن است؟ چه میگویی؟ منظورت چیست؟»
اُلیو نگاهی به دوروبرش انداخت. بچهها داشتند مدادهایشان را میتراشیدند و وسایلشان را جابهجا میکردند.
«راستش توضیحش کمی سخت است. فیل همهجا همراهِ پدرم است. هر وقت پدرم غمگین است، میبینم که فیل هم آنجاست.»
آرتور: «چهکار میکند؟»
اُلیو: «هیچی. کار زیادی نمیکند. فقط آنجاست. واقعاً همهچیز را برای پدرم سخت و سنگین میکند.»
حالا دیگر بچهها پشتِ میزهایشان نشسته بودند و کمکم گفتوگوهایشان به زمزمه ملایمی تبدیل میشد که سراسرِ کلاس را میپوشاند.
«از کِی آنجاست؟»
«خیلی وقت است. تا یادم میآید.»
«و تو هیچوقت به من نگفته بودی؟»
«خُب، حالا دارم میگویم. تازه، مطمئن نبودم حرفم را باور کنی.»
آرتور سری تکان داد و ابروهایش را در هم کشید و مثل همیشه چشمکی زد و گفت: «من حرفت را باور میکنم. اما... یک فیلِ واقعی است؟»
اُلیو خودش را کمی به آرتور نزدیکتر کرد و درِ گوشش گفت: «خُب، موضوع این است که...» اما نتوانست حرفش را ادامه دهد، چون معلمشان، خانم مارچ، شروع به صحبت کرده بود.
حجم
۱٫۶ مگابایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۱۶۴ صفحه
حجم
۱٫۶ مگابایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۱۶۴ صفحه
نظرات کاربران
الیو هرگاه که به پدرش نگاه میکند غمگین میشود. مدت هاست که فیل بزرگی کنار پدرش راه میرود و سایه ی سنگینش روی او می افتد. پدر هرروز صبح در کنار فیل از پنجره به بیرون نگاه میکند و میگرید.
بد نبود
کتاب جذاب و خواندنی بود در داستان ،قهرمان کودک داستان بود که سعی داشت کمک به اعضای خانواده اش کنه
یک رمان روانشناسانه ناب
اگر کودک داشته باشید یا کودک تنهایی دور و برتون باشه یا اگر خودتون تو بچگی تنها بودید، براتون جذابتره... الیو تنهاست و تنهایی اطرافیانش هم اذیتش میکنه... من دوستش داشتم...
این کتاب فوق العاده س و قطعا از خوندنش لذت می برید
عالی خیلی ممنونم از طاقچه