کتاب هوای تازه

کتاب هوای تازه نوشته جورج اورول است که با ترجمه بهزار رحمتی منتشر شده است. این کتاب مانند دیگر آثار جورج اورول به مسائل اجتماعی می‌پردازد. اورول بین ایرانیان با کتاب قلعه حیوانات و ۱۹۸۴ مشهور است.

درباره کتاب هوای تازه

این کتاب داستان مردی به‌نام جورج بولینگ، است، او مردی میانسال است که به عنوان کارگزار بیمه کار می‌کند و با دو فرزند کنار همسرش یک زندگی معمولی دارد. او یک روز در یک شرط‌بندی شرکت می‌کند و پول خوبی برنده می‌شود، تصمیم می‌گیرد به روستایی برگردد که در آن بزرگ شده است تا در دریاچه کوچکی که از سی سال پیش می‌شناخته، ماهیگیری کند. اما اوضاع فرق کرده است، هیچ چیز مثل قبل نیست و در این میان یک حمله هوایی همه چیز را به هم می‌ریزد.

خواندن کتاب هوای تازه را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

این کتاب را به تمام علاقه‌مندان به ادبیات داستانی پیشنهاد می‌کنیم.

درباره جورج اورول

اریک آرتور بلر با نام مستعار جورج اورول در ۲۵ ژوئن ۱۹۰۳ در شهر موتیهاری، بیهار در هند متولد شد. او داستان‌نویس، روزنامه‌نگار، منتقدِ ادبی و شاعر انگلیسی بود که بیشتر برای دو رمان سرشناس و پرفروشش قلعه حیوانات و رمان ۱۹۸۴ می‌شناسند. هر دوی این کتاب‌ها به وضعیت حکومت‌های دیکتاتوری می‌پردازند. جرج اورول مدتی به عنوان پلیس سلطنتی هند در برمه فعالیت می‌کرد اما زندگی در هند و انگلیس سبب شد تا با فقر آشنا شود و این آشنایی دیدگاهی جدید به او و کارهایش بخشید. کتاب‌های آس و پاس در لندن و پاریس و دختر کشیش حاصل همین تجربیات او هستند.

اورول در در دهه ۱۹۳۰ به اسپانیا رفت تا علیه ارتش فاشیست ژنرال فرانکو بجنگد. کمی بعدتر به دلیل بیماری مزمن ریوی که به آن مبتلا بود در بیمارستان بستری شد و هفت ماه پس از چاپِ کتابِ ۱۹۸۴، در ۲۱ ژانویه ۱۹۵۰ از دنیا رفت.

بخشی از کتاب هوای تازه

درست زمانی متوجه این موضوع شدم که در این روز صاحب یک دست دندان مصنوعی شدم. به خوبی جریانات آن روز را به یاد دارم من یک ربع مانده به ساعت هشت صبح از خواب بیدار شده و برای اینکه مانع از اشغال حمام توسط بچه‌ها شوم به سرعت راهی حمام شدم. چون آن روز یکی از روزهای ماه ژانویه بود بدین علت سوز هوا طاقتفرسا بوده و آسمان نیز به رنگ زرد خاکستری غبارآلود بود. من در حمام از یک پنجره مربع شکل کوچک به حیاطی خیره می‌شدم که از مساحتی به ابعاد پنج در ده یارد برخوردار بوده و به وسیله پرچینی که بر روی آن گیاه مندارچه روئیده بود محصور شده بود. در وسط این حیاط نیز یک راه لخت و عاری از چمن وجود داشت. لازم به توضیح است که همه خانه‌های واقع در خیابان السمیر از چنین شکل یکسانی برخوردار بوده و دارای باغ پشتی، حیاط پوشیده از گیاه مندارچه و چمنی هم شکل و هم نوع هستند. تنها تفاوت حیاط این خانه‌های یک شکل این است که در صورتی که خانه‌ای عاری از بچه باشد در آن صورت معبر وسط حیاط لخت و کچل نمی‌شود. در همان زمانی که وان از آب پر می‌شد من با یک تیغ کند و کار کرده مشغول زدن ریشم بودم. در این حالت، چهره‌ام از داخل آینه و دندان مصنوعی‌ام که در داخل یک لیوان بود و بر روی دستشویی قرار داشت به این عملم زل زده بودند. این دست دندان مصنوعی را آقای وارنر دندانپزشک به طور موقت در اختیارم گذاشته بود تا در سر فرصت دندان مصنوعی اصلی را بسازد. واقعیت این است که من از ترکیب صورت خوبی برخوردارم. چون از آنجا که رنگ صورتم به رنگ قرمز آجری است. بدین علت خوب با موی زرد رنگ و چشمان آبی رنگم جور درمی‌آید. همینطور نه تنها موی سرم نریخته است بلکه سفید نیز نشده است لذا بدین علت است که بر این باورم که با گذاشتن دندان مصنوعی اصلیم در سن ۴۵ سالگی بیش از پیش جوان‌تر خواهم شد. به هر صورت چون با تیغ کند ریشم را می‌زدم بدین علت به خودم یادآور شدم که در فروشگاه حتماً یک بسته تیغ بخرم. سپس داخل وان شده و مشغول صابون زدن شدم. من مشغول صابون زدن به بازوهایی بودم که نه تنها به علت گوشت زیادی آویخته بودند بلکه در عین حال تا انتهای آرنج نیز کک و مکی بودند به علاوه جهت صابون زدن کتفم به علت چاقی مجبور بودم که از یک برس دستهدار استفاده کنم چه در غیر این صورت دستم به این قسمت از بدنم نمیرسید. لازم به ذکر است که این مسئله در مورد برخی از نواحی بدنم نیز صدق میکند. واقعیت این است که زمانی که سخن از چاقی‌ام به میان می‌آورم منظورم به هیچ وجه چاقی چندش‌آور و مشمئز کننده نیست با این حال به این واقعیت معترف هستم که متمایل به چاقی هستم و چون وزنم کمتر از ۱۴ سنگ است بدین علت در سیرک‌ها هرگز در نقش یک دلقک ظاهر نمی‌شوم. به علاوه آخرین باری که دور کمرم را اندازه گرفتم دور کمرم بین ۴۸تا ۴۹ اینچ (هر اینچ برابر با ۲.۵ سانتیمتر) بود. بله، چاقی‌ام هرگز چندش‌آور نبوده و در عین حال شکمم تا میانه زانوانم نیز امتداد ندارد.