کتاب شاهزاده و گدا

کتاب شاهزاده و گدا نوشته مارک تواین است که با ترجمه شیما محمدی منتشر شده است. این کتاب یکی از مشهورترین رمان‌های کلاسیک جهان است که تا به‌حال چندین اقتباس سینمایی از آن ساخته شده است.

درباره کتاب شاهزاده و گدا

ادوراد ولیعهد انگلستان است و یک روز در بازار قدم می‌زند، او متوجه حضور یک پسربچه‌ فقیر به نام توم می‌شود، وقتی به او نزدیک می‌شود، متوجه می‌شود او بسیار به خودش شبیه است. هردو در یک روز به دنیا آمده‌اند. تصمیم می‌گیرند جایشان را با هم عوض کنند. توم به عنوان یک پسر فقیر زندگی کند. بعد از این جابه‌جایی اتفاقات زیادی می‌افتد که این دو نفر همدیگر را نمی‌بینند که بتوانند به جایگاهشان برگردند. پدر توم ادوارد را با پسرش اشتباه می‌گیرد و او را مجبور به دزدی می‌کند و از طرف دیگر هنری پادشاه انگلستان می‌میرد و برای جانشینی او حکومت به هم می‌ریزد. این کتاب تصویری از جامعه طبقاتی انگلستان است و داستان پرکشش و جذابش مخاطب را با خود همراه می‌کند. 

خواندن کتاب شاهزاده و گدا را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

این کتاب را به تمام علاقه‌مندان به ادبیات انگلستان پیشنهاد می‌کنیم.

درباره مارک تواین

ساموئل النگ هورن معروف به مارک تواین در ۳۰ نوامبر سال ۱۸۳۵میلادی در فلوریدا از توابع ایالت میسوری دیده به جهان گشود. او نویسنده، روزنامه نگار و فکاهی نویس مشهور آمریکایی است. مارک در خانواده ای با ایمان و تهی دست زندگی می‌کرد. به فاصله ی کمی پس از تولد مارک خانواده ی او به هانی بال مهاجرت کردند و دوران کودکی و نوجوانی او در این منطقه سپری شد. در دوران تحصیالت ابتدایی شاگردی متوسط بود، اما به قول خودش هیچ دانش آموزی در هجی کردن کلمات به پایش هم نمی‌رسید. مارک در سال ۱۸۴۷میلادی که ۱۲ سالش بود، پدر خود را از دست داد و ناگزیر شد که درس خود را رها کند و به عنوان شاگرد در چاپخانه‌ای مشغول کار شد. سال‌های رشد و نوجوانی او توأم بود با افسانه‌هایی درباره حملات سرخ پوستان و هجوم ِ راهزنان ِ غارت‌گری که در غار زندگی ِ مخفی داشتند و همچنین ماجراهای ِ قایق های بخار و نزاع بر سر بردگی سیاهان. او با داستان‌های پر ماجرای خود مانند تام سایر و هاکلبری فین به نویسنده‌ای جهانی بدل شد و در سراسر جهان خوانندگان فراوانی یافت. او که به تلفظ و نحوه‌ی ادای کلمات و جملات بسیار دقیق و حساس بود موفق شد نوع جدیدی از ِ گفتار محاوره‌ای را به داستان نویسی در آمریکا معرفی کند.

مارک در ۲۱ آوریل سال ۱۹۱۰میلادی دیده از جهان فرو بست. آخرین اثر او بیگانه اسرار آمیز نام دارد که پس از مرگ او در سال ۱۹۱۶ میلادی منتشر شد. آثار چاپ نشده او نیز در سال ۱۹۴۰ میلادی انتشار یافت.

بخشی از کتاب شاهزاده و گدا

 چند سال گذشت. آن موقع‌ها لندن صد هزار نفری جمعیت داشت. البته بعضی‌ها می‌گفتند که جمعیت آنجا الاقل دو برابر این میزان است. در جایی که توم کانتی زندگی می‌کرد، کثافت و فقر بیداد می‌کرد. خانه پدر توم در انتهای کوچه بن بست خرابی به نام اوفال کورت قرار داشت. خانواده توم در اتاقی در طبقه ی سوم این خانه زندگی می‌کردند. پدر و مادر توم در گوشه ای از اتاق روی چیزی شبیه به رختخواب می‌خوابیدند، ولی بقیه اتاق به توم، مادربزرگش و دو خواهرش بت و نن اختصاص داشت. آن‌ها چیز عجیب و غریبی شبیه پتو و چند حصیر کهنه را روی خودشان می‌انداختند و می‌خوابیدند. بت و نن، دوقلوهای پانزده ساله، دخترانی مهربان، اما فوق العاده احمق بودند. مادر دخترها هم با آنها مو نمی‌زد، ولی پدر و مادربزرگ تا دل تان بخواهد شرور و پست بودند و هر وقت پولی به دست‌شان می‌رسید، مست می‌کردند و به جان آدم‌های اطراف‌شان می‌افتادند. پدر دزد بود و مادر گدا، ولی فقط توانسته بودند بچه‌ها را گدا کنند و از آنها دزد در نیامده بود. در آن خانه وحشتناک، کشیش با ایمانی زندگی می‌کرد که پادشاه انگلستان او را از کلیسای خودش بیرون رانده و برایش پول ناچیزی به عنوان مقرری قرار داده بود. این کشیش کارش این بود که یواشکی به بچه‌ها راه زندگی شرافتمندانه را یاد بدهد. بابا آندریو توانست کمی زبان التین و خواندن و نوشتن به توم یاد بدهد، ولی دخترها از طعنه هم سن و سال‌های خودشان ترسیدند و زیر بار نرفتند

در محله توم، چیزی که زیاد بود گرسنگی و سر و دست شکسته، ولی توم ابداً موجود مفلوک و بدبختی نبود، ولی چون در آن محله به سر می‌برد، ابداً فکرش را هم نمی‌کرد که زندگی چیزی جز آن هم می‌تواند باشد. توم می‌دانست که اگر شب‌ها دست خالی به خانه برگردد پدرش او را به باد فحش می‌گیرد و کتک می‌زند و مادربزرگ وحشتناکش هم از کتک زدن چیزی کم نمی‌گذارد، اما از طرف دیگر این را هم می‌دانست که مادر بیچاره‌اش تکه نانی را قایم می‌کند و نصف شب یواشکی به او می‌دهد و گاهی هم به خاطر این کار از شوهرش کتک می‌خورد.