دانلود و خرید کتاب اصول و روش‌ های تربیتی در داستان‌ های قرآن حمید محمدقاسمی
تصویر جلد کتاب اصول و روش‌ های تربیتی در داستان‌ های قرآن

کتاب اصول و روش‌ های تربیتی در داستان‌ های قرآن

معرفی کتاب اصول و روش‌ های تربیتی در داستان‌ های قرآن

کتاب اصول و روش‌ های تربیتی در داستان‌ های قرآن نوشته حمید محمدقاسمی نگاهی دارد به کتاب آسماتنی مسلمانان، قران کریم و شیوه‌های آموزشی و تربیتی این کتاب در داستان‌هایی واقعی که از اقوام گوناگون در طول تاریخ روایت کرده است.

 درباره کتاب اصول و روش‌ های تربیتی در داستان‌ های قرآن

قرآن هدفی جز تربیت و هدایت انسان‌ها و رهنمون ساختن کاروان بشری به سرمنزل سعادت دنبال نمی‌کند. از این‌رو همۀ شریان‌های قرآن به «قلب هدایت» منتهی می‌شود و هیچ خبر، حادثه، مثال و موردی نیست که در قرآن بی‌نتیجه و بی‌هدف طرح شده باشد.

یکی از روش‌ها و شیوه‌های جاذب و مؤثری که قرآن کریم برای القای پیام و رشد و تربیت پیروان خود از آن فراوان بهره جسته است، روش نقل داستان و بیان سرگذشت انبیا و اشخاص و امت‌های پیشین است.

داستان‌های قرآن بهترین و جذاب‌ترین روش در تربیت و هدایت انسان‌ها به‌شمار می‌روند و در پرتو درس‌های تربیتی و عبرت‌های اخلاقی که در لابه‌لای داستان‌های زیبای قرآن جلوه‌گر شده است، هر کس به بهترین وجه، طریق هدایت را بازمی‌یابد.

تجربۀ تربیتی نشانگر آن است که مواعظ دینی و پند‌های اخلاقی در قالب داستان و حکایت بیشترین تأثیر و نفوذ را بر روح و روان مخاطبین بر جای می‌گذارد و از همین رو قرآن و سایر کتب آسمانی از این ابزار مکرّر استفاده کرده‌اند و از آن، در جهت رشد اخلاقی و تربیتی مردم سود جسته‌اند.

قرآن کریم در قالب داستان‌های خود تصاویر باشکوه و نفیسی از ایمان، ایثار، شجاعت، تواضع، جوانمردی و بالاخره تمامی فضایل و مکارم اخلاقی را در بدیع‌ترین و زیباترین شکل ترسیم کرده است که مناظر دلنواز آن چشم دل هر بینند‌ه‌ای را بی‌اختیار به خود متوجه می‌سازد و پنجه در اعماق عواطف انسان می‌افکند و مایۀ عبرت و بیداری وی می‌شود.

از سوی دیگر، قرآن برای حذر داشتن انسان‌ها از زشتی‌ها و پلشتی‌ها تصاویری زنده و روشن از برخی انسان‌ها و امت‌های پیشین که در چنگال هوی وهوس‌ها و آلودگی‌های اخلاقی گرفتار بوده‌اند، به نمایش می‌گذارد تا دیگران آن را نصب‌العین خویش قرار دهند و از فرو غلتیدن به همان گردابی که گذشتگان بدان گرفتار آمدند، مصون بمانند.

قرآن، حوادث و جریانات و حکایت‌های خود را همچون آینه‌ای فراروی انسان می‌گذارد تا وی چهرۀ زندگی خود و آیندۀ خویش را در آن ببیند و با آن طرحی نو برای بهتر زیستن خویش دراندازد.

دقت و تأمل در داستان‌های قرآن، گویای این حقیقت است که خداوند متعال در قالب این حکایت‌ها از هیچ نکته‌ای برای تربیت و پرورش و پالایش روحی و معنوی انسان فروگذار نکرده است و در اصل، داستان‌های قرآن را باید یک مجموعۀ کامل تربیتی دانست که اگر جز این داستان‌ها چیز دیگری در قرآن یافت نمی‌شد، همان برای رشد و هدایت آدمی کافی بود.

به جرئت باید گفت روح قرآن و اهداف و اصول و اسلوب تربیتی آن در داستان‌های زیبا و شیوایش تجلی یافته و شناخت دقیق و عمیق این داستان‌ها و پی ‌بردن به ظرایف و لطایف تربیتی نهفته در بطون این داستان‌ها، ما را به روح حاکم بر قرآن واقف می‌سازد.

 خواندن کتاب اصول و روش‌ های تربیتی در داستان‌ های قرآن را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

 مربیان تربیتی و مذهبی و علاقه‌مندان به اصول تربیت اسلامی- قرآنی.

بخشی از کتاب اصول و روش‌ های تربیتی در داستان‌ های قرآن

جهان‌بینی الهی بر پایهٔ خدامحوری بنا شده که بر اساس آن، جهان و هر آنچه در آن است، پرتویی از آن ذات بی‌همتاست، و هیچ کس و هیچ چیز از دایرهٔ قدرت مطلق الهی بیرون نبوده و نیست و همه از اویند و به او بازمی‌گردند.

هدف غایی تعلیم و تربیت الهی نیز ایمان و تقرّب به خدا، و جلب رضایت الهی و حرکت در راه نیل به سرچشمهٔ کمالات و خوبی‌ها و نزدیک شدن به آن مصدر فیض، و در یک کلام «خداگونه» شدن است.

بر همین مبنا، سرلوحهٔ دعوت تمام پیامبران الهی نیز «توحید» بوده است و آنها در آغاز حرکت‌های تبلیغی خود، همواره مخاطبان خویش را به توحید و نفی شرک فرامی‌خواندند. چرا که با پذیرش توحید واقعی، راه دستیابی به کلیهٔ فضایل و مکارم اخلاقی بر روی انسان‌ها گشوده می‌شود، و درواقع هیچ اصلاحی در جوامع بشری بدون این دعوت میسر نیست؛ زیرا تمامی نیکی‌ها و خوبی‌ها از ریشهٔ توحید معبود سیراب می‌شود، و اعتقاد و عمل به توحید ضامن سعادت دنیا و فلاح عُقبای آدمی است. برعکس، شرک و اعراض از خدا سرچشمهٔ انواع آلودگی‌ها و خودکامگی‌ها و خودمحوری‌ها و مایهٔ نگونبختی انسان‌ها و جوامع به‌شمار می‌رود.

دعوت به سوی اللّه و نفی هر گونه شرک که نخستین پیام رسولان الهی بوده است، در آیات گوناگون قرآنی تجلّی پیدا کرده و قرآن کریم از نخستین پیام روشن همهٔ انبیا چنین سخن به میان آورده است که همگی همنوا با یکدیگر می‌گفتند:

(یا قَوْمِ اعْبُدُوا اللَّهَ ما لَکمْ مِنْ إِلهٍ غَیرُهُ)

ای مردم! خدا را پرستش کنید که جز او معبودی برای شما نیست.

همان‌گونه که اشاره داشتیم، پیامبران الهی بیش از هر چیز به اصلاح مبانی عقیدتی امت‌ها اهمیت می‌دادند و به سراغ اساسی‌ترین مسئلهٔ اعتقادی یعنی توحید می‌رفتند، آن هم توحید در تمام زمینه‌ها و ابعاد؛ زیرا هر حرکت تخریبی و ضد الهی از شرک سرچشمه می‌گیرد؛ از جمله دنیاپرستی، مقام‌پرستی، هواپرستی و مانند آن، که هر کدام شاخه‌ای از شرک محسوب می‌شوند. همان‌گونه که اساس تمام حرکت‌های صحیح و سازنده، توحید است؛ یعنی تنها دل به خدا بستن و سر بر فرمان او نهادن و از غیر او بریدن و همهٔ بت‌ها را در آستان کبریایی او درهم شکستن.

بر این اساس، یکی از طرق شناسایی داعیان حق و داعیان باطل نیز آن است که داعیان حق که در رأس آنها پیامبران الهی قرار داشتند، در آن روز که بزرگ‌ترین قدرت‌ها را در اختیار می‌گرفتند، همانند نخستین روزهای دعوت خود، مردم را به سوی توحید و یگانه‌پرستی و آزادی از بندگی دیگران دعوت می‌نمودند. ولی داعیان باطل به هنگام قدرت و پیروزی، نخستین مطلبی که در مغز آنها جرقّه می‌زد، دعوت به سوی خویش و تشویق مردم به یک نوع عبودیت بوده است.

قرآن کریم در اشاره به این حقیقت می‌فرماید:

«برای هیچ بشری سزاوار نیست که خداوند کتاب آسمانی و حکم و نبوت به او بدهد و سپس او به مردم بگوید غیر از خدا مرا پرستش کنید؛ بلکه (سزاوار مقام او این است که بگوید) مردمی الهی باشید؛ آن‌گونه که کتاب خدا را آموخته‌اید و درس خوانده‌اید (و غیر از خدا را پرستش نکنید).»۵

آری، پیامبران بزرگ الهی هر گونه پرستش غیر خدا و به‌خصوص بشرپرستی را محکوم می‌کردند و از این طریق، روح آزادگی و استقلال شخصیت را در انسان پرورش می‌دادند؛ همان روحی که بدون آن شایستهٔ نام انسان نخواهد بود.

البته پرواضح است که انبیا پیش از آنکه دیگران را به خداپرستی فرابخوانند، خود بر اساس اندیشهٔ توحیدی می‌زیستند و در تمام مراحل و لحظات زندگی پرفراز و نشیب خود همواره بر خدا اعتماد می‌کردند و هیچ تکیه‌گاه دیگری جز او اختیار نمی‌نمودند. این «خدامحوری» و اتکال به ذات لایزال الهی از سویی در گفتار نغز آنها موج می‌زد، و از سویی چون خورشید عالمتاب تمام اعمال و رفتارهای ایشان را تحت پوشش قرار داده بود. آنان هم در قول و هم در عمل، به‌درستی مبلّغان شایستهٔ توحید بودند و همواره سر بر آن آستان کبرایی می‌سائیدند.

برای نمونه آنچه در زندگی پرفراز و نشیب حضرت یوسف (ع) نمود چشمگیر و پررنگی دارد، تکیه بر خدا و توجه به درگاه الهی و یادآوری فضل و رحمت الهی در همهٔ حالات است.

کاربر 8039466
۱۴۰۲/۱۱/۱۹

بدک نیست

حجم

۶۹۲٫۸ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۹

تعداد صفحه‌ها

۵۷۸ صفحه

حجم

۶۹۲٫۸ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۹

تعداد صفحه‌ها

۵۷۸ صفحه

قیمت:
۴۰,۰۰۰
تومان