کتاب جاناتان مرغ دریایی
معرفی کتاب جاناتان مرغ دریایی
کتاب جاناتان مرغ دریایی داستانی تاثیرگذار و الهامبخش، نوشته ریچارد باخ و ترجمه زهره زاهدی است. این داستان درباره یک مرغ دریایی است عشق به پرواز در ارتفاع بالا در دلش رخنه کرده است و هیچ چیز مانع او برای رسیدن به این آرزو نمیشود.
درباره کتاب جاناتان مرغ دریایی
در میان آثار ریچارد باخ، جاناتان از جایگاه ویژهای برخوردار است. جدا از داستان تاثیرگذارش، این کتاب اولین کتاب ترجمه شده از باخ به فارسی است. اما ماجرا از چه قرار است؟
جاناتان لیوینگستون یک مرغ دریایی است که دلش میخواهد بتواند پرواز کردن را یاد بگیرد و آن را تجربه کند. جاناتان دوست ندارد روزهایش را مانند بقیهی مرغهای دریایی به خوردن و خوابیدن بگذراند. بنابراین شروع به انجام دادن تمرینهایی برای پرواز کردن میکند. دیگران از این رفتار او متعجب میشوند. او را از یادگرفتن پرواز نهی میکنند. پدر و مادرش هم نگران حال جاناتان هستند. در نهایت یک روز جمع بزرگی تشکیل میدهند و در آن جاناتان را از جمعشان طرد میکنند. هرچند این رفتارها او را ناراحت میکند اما مایوس نمیشود وبه تلاشش ادامه میدهد تا اینکه... .
ریچارد باخ در این داستان، در این تمثیل زیبا، از رهایی، پرواز و دل کندن از عادات و تلاش برای ساخت دنیایی بهتر صحبت میکند.
شاید بتوان داستان جاناتان مرغ دریایی را تمثیلی از زندگی انسانها و جنگ و کشمکش درونی و بیرونی آنها دانست. هر انسانی در اعماق وجود خود باور دارد که مخلوقی خاص است و نمیخواهد مانند سایرین باشد و برای رسیدی به هدفی به زندگی پا گذاشته است. اما شکستها و سختیهای مسیر خاص بودن، قرار گرفتن در قید و بندهایی که جامع، آداب و رسوم و فرهنگها به غلط بر افراد تحمیل میکنند، برای همه قابل تحمل نیست و در نهایت اکثر انسانها به روزمرگی و گذران زندگی تن میدهند.
کتاب جاناتان مرغ دریایی را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
کتاب جاناتان مرغ دریایی داستانی زیبا برای تمام کسانی است که خود را در قید و بندها قرار نمیدهند و از شکستن محدودیتهایی که جامعه بر آنان تحمیل میکند، هراسی ندارند. این داستان زیبا برای تمام کسانی است که به دنبال یک نیروی محرکه برای دنبال کردن آرزوهایشان میگردند.
درباره ریچارد باخ
ریچارد دیوید باخ، در ۲۳ ژوئن ۱۹۳۶ در ایلینوی آمریکا به دنیا آمد. او از نوادگان یوهان سباستین باخ، آهنگساز مشهور بود. ریچارد باخ از ازدواج اول خود صاحب شش فرزند شد. اما چون اعتقادی به ازدواج نداشت همه آنها را رها کرد. بعدها یکی از فرزندانش کتابی نوشت. او در آن کتاب از رابطهاش با پدری که هرگز برایش شناخته نشد، گفت. ریچارد باخ خلبان بود و فعالیتهای بسیاری که همگی با پرواز ارتباطی دارند، انجام داده است. تقریبا در تمام آثار ریچارد باخ، هواپیما یا پرواز کردن نقش مهمی دارند.
جاناتان مرغ دریایی، پندار که به نام اوهام هم ترجمه شده است و پلی به سوی جاودانگی از آثار مشهور ریچارد باخ است که به فارسی ترجمه شدهاند.
بخشی از کتاب جاناتان مرغ دریایی
شما میدانید که مرغان دریایی هرگز تعادلشان را از دست نمیدهند، هرگز توقف نمیکنند. برای آنها متوقف شدن در هوا، یعنی ننگ، یعنی رسوایی.
اما جاناتان لیوینگاستون مرغ دریایی، که بی هیچ شرمساری دوباره بالهایش را با همان انحنای بینهایت دشوار گشود و سرعتش را کم و کمتر کرد و دوباره سقوط کرد، یک پرنده معمولی نبود.
اغلب مرغان دریایی به خودشان زحمت نمیدهند چیزی بیشتر از یک پرواز ساده یاد بگیرند. برای آنها همین که بتوانند کمی از ساحل دور شوند، غذا پیدا کنند و برگردند، کافی است. برای اغلب مرغان دریایی پرواز اهمیت ندارد، خوردن مهم است. اما برای این یکی خوردن اهمیتی نداشت، پرواز مهم بود. جاناتان لیوینگاستون مرغ دریایی بیش از هر کار دیگری، عاشق پرواز بود. او فهمیده بود که این طرز فکر باعث محبوبیت نزد مرغان دیگر نیست. حتی
والدینش اکراه داشتند از این که او همه روزها را در انزوا بگذراند و صدها پرواز به حالت سریدن در هوا و در ارتفاع کم را آزمایش کند.
مثلاً، او خودش هم علتش را نمیدانست، اما میفهمید که وقتی در ارتفاعی کمتر از طول بالش بر فراز آب پرواز میکند، با تلاش کمتر، میتواند مدت بیشتری در هوا بماند. وقتی به این شکل پرواز میکرد، برای فرود آمدن شلپشلپکنان روی آب نمیافتاد. بلکه با ایجاد شیارهای طولانی و مسطح بر سطح آب، روی پاهایش که آنها را سخت به بدن فشرده و به صورت آیرودینامیک (شکلی که مقاومت هوا را در مقابل جسم کم میکند) درآورده بود، پایین میآمد. اینکه سرانجام روی ساحل لیز میخورد و روی دو پا فرود میآمد و طول محل سر خوردنش را با قدم طی میکرد، برای والدینش فوقالعاده ناخوشایند بود.
مادرش از او پرسید: «چرا جان، چرا؟ چرا مثل بقیه بودن، این همه برایت مشکل است؟ چرا پرواز در سطح پایین را به پلیکانها و مرغان بزرگ دریایی واگذار نمیکنی؟ چرا غذا نمیخوری، جان؟ پر و استخوان شدهای!»
«مادر برایم مهم نیست که پر و استخوان شده باشم. من میخواهم بدانم چه کارهایی را میتوانم در هوا انجام دهم و چه کارهایی را نمیتوانم. فقط همین. من فقط میخواهم بدانم».
حجم
۴۲٫۶ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۴
تعداد صفحهها
۹۶ صفحه
حجم
۴۲٫۶ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۴
تعداد صفحهها
۹۶ صفحه
نظرات کاربران
من یادمه اینو توی کتاب درسی یازدهم داشتیم،اخرین درس بود خیلی دوسش داشتم کاراکتر داستان رو،یادمه اون تیکه از درسو برای اعضای خانواده ام هم خوندم،و همگی واقعا از شنیدن و خوندن داستان افرادی که کم نمیارن و پافشاری میکنند
به نظرم این کتاب خیلی مفید و خوب بود چرا که به ما یاد می داد برای رسیدن به اهداف خود لازم است تلاش کنیم وباور داشته باشیم