کتاب دعوت بی واسطه
معرفی کتاب دعوت بی واسطه
دعوت بیواسطه تالیف علی نوراهان از مجموعه کتاب های دانستنی های انقلاب اسلامی برای جوانان است که در انتشارات مرکز اسناد انقلاب اسلامی به چاپ رسیده است.
درباره کتاب دعوت بیواسطه
در روزگاری که اسلامستیزی و اسلامهراسی از سوی نظام سلطهٔ جهانی با شدت و قدرت تبلیغ میشود نامههای ژرف و حکیمانهٔ رهبر معظم انقلاب حضرت آیتالله خامنهای خطاب به جوانان مغرب زمین، افق جدیدی را بر روی آنان گشود. دعوت جوانان به تفکر و اندیشیدن و آشنایی با تعالیم اسلام از منابع و آبشخورهای اصیل و صحیح آن، مقدمهای برای آزاداندیشی نسل جوانِ بالیده در غرب و بزرگشده با موج تبلیغات رسانههای واقعیتنما بود. اگرچه نامهٔ رهبری انقلاب کوتاه بود، ولی متضمن اندیشههای بلند و ظرفیت فکری جدیدی است که شرح و صحبت دربارهٔ آن ضرورت بسیار دارد.
اثر پیشرو پس از درج متن اصلی نامههای نوشتهشده توسط مقام معظم رهبری خطاب به جوانان اروپا و آمریکای شمالی، به شرح و بسط محورهای اساسی نامه میپردازد. آشنایی با حقیقت اسلام و افشای اسلامستیزی و اسلامهراسی قدرتهای غربی، معرفی فرهنگ و تمدن اسلامی و راههای ایجاد تمدن نوین اسلامی، بررسی تحولات غرب مدرن و نتایج و پیامدهای آن، از محورهای بسطیافته توسط نویسنده است.
خواندن کتاب دعوت بیواسطه را به چه کسانی پیشنهاد می کنیم
جوانان انقلابی و حقیقتجو در سراسر دنیا مخاطبان این کتاباند.
بخشی از کتاب دعوت بیواسطه
من شما جوانان را مخاطب خود قرار میدهم؛ نه به این علّت که پدران و مادران شما را ندیده میانگارم، بلکه به این سبب که آیندهی ملّت و سرزمینتان را در دستان شما میبینم و نیز حسّ حقیقتجویی را در قلبهای شما زندهتر و هوشیارتر مییابم. همچنین در این نوشته به سیاستمداران و دولتمردان شما خطاب نمیکنم، چون معتقدم که آنان آگاهانه راه سیاست را از مسیر صداقت و درستی جدا کردهاند. سخن من با شما دربارهی اسلام است و بهطور خاص، دربارهی تصویر و چهرهای که از اسلام به شما ارائه میگردد.
(از متن نامهی مقام معظم رهبری به عموم جوانان
در اروپا و آمریکای شمالی)
متن نامهٔ دوم رهبر انقلاب اسلامی به جوانان اروپایی
بسماللهالرّحمنالرّحیم
به عموم جوانان در کشورهای غربی
حوادث تلخی که تروریسم کور در فرانسه رقم زد، بار دیگر مرا به گفتگو با شما جوانان برانگیخت. برای من تأسّفبار است که چنین رویدادهایی بستر سخن را بسازد، امّا واقعیت این است که اگر مسائل دردناک، زمینهای برای چارهاندیشی و محملی برای همفکری فراهم نکند، خسارت دوچندان خواهد شد. رنج هر انسانی در هر نقطه از جهان، بهخودیخود برای همنوعان اندوهبار است. منظرهٔ کودکی که در برابر دیدگان عزیزانش جان میدهد، مادری که شادی خانوادهاش به عزا مبدّل میشود، شوهری که پیکر بیجان همسرش را شتابان بهسویی میبرد و یا تماشاگری که نمیداند تا لحظاتی دیگر آخرین پردهٔ نمایش زندگی را خواهد دید، مناظری نیست که عواطف و احساسات انسانی را برنینگیزد. هرکس که از محبّت و انسانیت بهرهای برده باشد، از دیدن این صحنهها متأثّر و متألّم میشود؛ چه در فرانسه رخ دهد، چه در فلسطین و عراق و لبنان و سوریه. قطعاً یکونیم میلیارد مسلمان همین احساس را دارند و از عاملان و مسبّبان این فجایع، منزجر و بیزارند. امّا مسئله این است که رنجهای امروز اگر مایهٔ ساختن فردایی بهتر و ایمنتر نشود، فقط به خاطرههایی تلخ و بیثمر فرو خواهد کاست. من ایمان دارم که تنها شما جوانهایید که با درسگرفتن از ناملایمات امروز، قادر خواهید بود راههایی نو برای ساخت آینده بیابید و سدّ بیراهههایی شوید که غرب را به نقطهٔ کنونی رسانده است.
درست است که امروز تروریسم درد مشترک ما و شما است، امّا لازم است بدانید که ناامنی و اضطرابی که در حوادث اخیر تجربه کردید، با رنجی که مردم عراق، یمن، سوریه و افغانستان طی سالهای متمادی تحمّل کردهاند دو تفاوت عمده دارد: نخست اینکه دنیای اسلام در ابعادی بهمراتب وسیعتر، در حجمی انبوهتر و بهمدّت بسیار طولانیتر قربانی وحشتافکنی و خشونت بوده است و دوّم اینکه متأسّفانه این خشونتها همواره از طرف برخی از قدرتهای بزرگ به شیوههای گوناگون و به شکل مؤثّر حمایت شده است. امروز کمتر کسی از نقش ایالات متّحدهٔ آمریکا در ایجاد یا تقویت و تسلیح القاعده، طالبان و دنبالههای شوم آنان بیاطّلاع است. در کنار این پشتیبانی مستقیم، حامیان آشکار و شناختهشدهٔ تروریسم تکفیری، علیرغم داشتن عقبماندهترین نظامهای سیاسی، همواره در ردیف متّحدان غرب جای گرفتهاند و این درحالیاست که پیشروترین و روشنترین اندیشههای برخاسته از مردمسالاریهای پویا در منطقه، بیرحمانه مورد سرکوب قرار گرفته است. برخورد دوگانهٔ غرب با جنبش بیداری در جهان اسلام، نمونهٔ گویایی از تضاد در سیاستهای غربی است.
چهرهٔ دیگر این تضاد، در پشتیبانی از تروریسم دولتی اسرائیل دیده میشود. مردم ستمدیدهٔ فلسطین بیش از شصتسال است که بدترین نوع تروریسم را تجربه میکنند. اگر مردم اروپا اکنون چندروزی در خانههای خود پناه میگیرند و از حضور در مجامع و مراکز پرجمعیت پرهیز میکنند، یک خانوادهٔ فلسطینی دهها سال است که حتّی در خانهٔ خود از ماشین کشتار و تخریب رژیم صهیونیست در امان نیست. امروزه چه نوع خشونتی را میتوان از نظر شدّت قساوت با شهرکسازیهای رژیم صهیونیست مقایسه کرد؟ این رژیم بدون اینکه هرگز بهطور جدّی و مؤثّر مورد سرزنش متّحدان پرنفوذ خود و یا لااقل نهادهای بهظاهر مستقلّ بینالمللی قرار گیرد، هر روز خانهٔ فلسطینیان را ویران و باغها و مزارعشان را نابود میکند، بیآنکه حتّی فرصت انتقال اسباب زندگی یا مجال جمعآوری محصول کشاورزی را به آنان بدهد و همهٔ اینها اغلب در برابر دیدگان وحشتزده و چشمان اشکبار زنان و کودکانی روی میدهد که شاهد ضربوجرح اعضای خانوادهٔ خود و در مواردی انتقال آنها به شکنجهگاههای مخوفند. آیا در دنیای امروز، قساوت دیگری را در این حجم و ابعاد و با این تداوم زمانی میشناسید؟ بهگلولهبستن بانویی در وسط خیابان فقط به جرم اعتراض به سربازِ تا دندان مسلّح، اگر تروریسم نیست پس چیست؟ این بربریت چون توسّط نیروی نظامی یک دولت اشغالگر انجام میشود، نباید افراطیگری خوانده شود؟ یا شاید این تصاویر فقط به این علّت که شصتسال مکرّراً از صفحهٔ تلویزیونها دیده شده، دیگر نباید وجدان ما را تحریک کند.
لشکرکشیهای سالهای اخیر به دنیای اسلام که خود قربانیان بیشماری داشت، نمونهای دیگر از منطق متناقض غرب است. کشورهای مورد تهاجم، علاوه بر خسارتهای انسانی، زیرساختهای اقتصادی و صنعتی خود را از دست دادهاند، حرکت آنها بهسوی رشد و توسعه به توقّف یا کندی گراییده و در مواردی دهها سال به عقب برگشتهاند؛ با وجود این، گستاخانه از آنان خواسته میشود که خود را ستمدیده ندانند. چگونه میتوان کشوری را به ویرانه تبدیل کرد و شهر و روستایش را به خاکستر نشاند، سپس به آنها گفت که لطفاً خود را ستمدیده ندانید! بهجای دعوت به نفهمیدن و یا ازیادبردن فاجعهها، آیا عذرخواهی صادقانه بهتر نیست؟ رنجی که در این سالها دنیای اسلام از دورویی و چهرهآرایی مهاجمان کشیده است، کمتر از خسارتهای مادّی نیست.
حجم
۱۱۴٫۵ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۷
تعداد صفحهها
۱۸۴ صفحه
حجم
۱۱۴٫۵ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۷
تعداد صفحهها
۱۸۴ صفحه