کتاب اعتماد جواب میدهد!
معرفی کتاب اعتماد جواب میدهد!
کتاب اعتماد جواب میدهد! نوشته کن بلانچارد و سینتیا المستید و مارتا لورنس، چهار اصل کلیدی برای ایجاد روابط پایدار را به شما یاد میدهد. این کتاب به عنوان یک راهنمای عالی طراحی شده تا به افراد کمک کند از یکی از پیچیدهترین مسائل مؤثر روی تمام ابعاد زندگی، یعنی اعتماد، بهترین استفاده را داشته باشند.
درباره کتاب اعتماد جواب میدهد!
اعتماد مفهوم ظریفی است. ایجاد اعتماد زمان زیادی میبرد، ولی طی تنها چند دقیقه میتوان آن را از بین برد. تنها کافیست رفتاری که از سوی طرف مقابل اعتمادساز تلقی نمیشود از شما سر بزند تا طرف مقابل از شما روی برگرداند.
در این کتاب، کن بلانچارد، سینتیا المستید و مارتا لورنس در قالب داستانی جذاب نشان میدهند چطور میتوانیم با افراد پیرامونمان بهتر کنار بیاییم.
در جامعه قطبیسازی شده امروز، ایجاد اعتماد- و حفظ آن- خیلی بیشتر از گذشته اهمیت دارد و در عین حال مقولهای مبهم و پیچیده محسوب میگردد. کتاب «اعتماد جواب میدهد!» یک زبان مشترک و مهارتهایی اساسی ارائه میکند که میتوانند اختلاف و عدم توافق را با صلح و همکاری جایگزین کرده و به ما کمک کنند با یکدیگر برای بهرهوری و هماهنگی بیشتر همکاری نماییم.
در این کتاب یاد میگیرید چطور از «مدل الفبای اعتماد» برای از بین بردن عواملی که باعث اختلاف نظر میشوند استفاده کنید، عواملی همچون روحیه ضعیف، سوءبرداشت، واکنش نادرست نسبت به مسائل و مشکلات، و رهبری اشتباه.
داستان کتاب میتواند به شکلی جذاب و سرگرمکننده، شما را با مفهوم اعتماد آشنا سازد.
خواندن کتاب اعتماد جواب میدهد! را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به تمام کسانی که به دنبال راهی برای ارتباط درست با دیگران هستند پیشنهاد میکنیم
بخشی از کتاب اعتماد جواب میدهد!
آقای بریهیل خم شد و به چشمان دختر کوچکش نگاه کرد و گفت:
«عزیزم! من نمیخواهم الان همه آنها را بیرون بینذارم! اگر قرار است که با آنها زیر یک سقف زندگی کنیم، باید بتوانیم به آنها اعتماد کنیم، اما اگر قرار باشد که باز با همدیگر دعوا کنند و ظرفهای ما را بشکنند، بهتر است هرچه زودتر از دستشان خلاص بشویم.»
کیلی گفت: «ولی بابا ...»
خانم بریهیل گفت: «حق با پدرت است! اگر قرار است اینها بخشی از خانواده ما باشند، باید بتوانیم به آنها اعتماد کنیم.»
کیلی در حالی که همچنان اشک میریخت گفت:
«اگه رفتارشان را اصلاح کنند، میتوانیم باز هم آنها را نگه داریم؟»
آقای بریهیل پاسخ داد: «آره! فقط به شرطی که دیگر با هم دعوا نکنند.»
پریسلی که از همه حیوانات پیرتر و عاقلتر بود، سرش را به نشانه تأکید، محکم تکان داد. افراد خانواده آقای بریهیل فقط سر و صدای معمولی یک طوطی را میشنیدند. اما طوطی داشت با حیوانات داخل خانه حرف میزد. او به همه حیوانات خانه اعلام کرد:
«نیمه شب همه شما باید در اتاق پذیرایی جمع شوید! حضور همه اجباری است! یک موقعیت اضطراری پیش آمده!»
خانم بریهیل پیش از خوابیدن با شوهرش صحبت کرد و به او گفت:
«عزیزم! درست است که سگ و گربه امشب خیلی خرابکاری کردند، اما به نظرم واکنش تو یک خرده بیش از معمول بود.
حجم
۲۵۴٫۳ کیلوبایت
تعداد صفحهها
۱۳۴ صفحه
حجم
۲۵۴٫۳ کیلوبایت
تعداد صفحهها
۱۳۴ صفحه