دانلود و خرید کتاب خودکامگی، نوسازی و انقلاب در روسیه و ایران تیم مک دانیل ترجمه پرویز دلیرپور
با کد تخفیف OFF30 اولین کتاب الکترونیکی یا صوتی‌ات را با ۳۰٪ تخفیف از طاقچه دریافت کن.
کتاب خودکامگی، نوسازی و انقلاب در روسیه و ایران اثر تیم مک دانیل

کتاب خودکامگی، نوسازی و انقلاب در روسیه و ایران

نویسنده:تیم مک دانیل
انتشارات:سبزان
امتیاز:
۱.۰از ۱ رأیخواندن نظرات

معرفی کتاب خودکامگی، نوسازی و انقلاب در روسیه و ایران

کتاب خودکامگی، نوسازی و انقلاب در روسیه و ایران نوشته تیم مک‌دانیل او در این کتاب دست به مطالعه‌ای مقایسه‌ای زده است. در کتاب حاضر وی نشان می‌دهد که چگونه فرهنگ، اقتصاد و سیاست می‌توانند با یکدیگر به هم‌پیوسته و مرتبط باشند

درباره کتاب خودکامگی، نوسازی و انقلاب در روسیه و ایران

تیم مک‌دانیل یکی از معروف‌ترین پژوهشگران انقلاب‌ها شناخته می‌شود و کتاب حاضر یکی از مهم‌ترین آثار اوست که به زبان فارسی ترجمه شده است وی در کتاب حاضر به تحلیل علل آسیب‌پذیر شدن حکومت‌ها در مقابل انقلاب می‌پردازد. برای انجام این تحلیل او دو انقلاب روسیه (۱۹۱۷) و انقلاب ایران (۱۳۵۷) را برای بررسی برگزیده است. در این راستا به عقیده‌ی او تناقضات ناشی از نوسازی خودکامانه در جامعه سنتی، به انقلاب در این دو کشور منجر شده است.

او در این کتاب، از نظریه توسعه ناهمگون هانتینگتن که به صورت موردی برای تحلیل دو انقلاب یاد شده است، استفاده شایسته‌ای کرده است. کتاب برای شناخت حکومت‌های خودکامه و آسیب‌پذیری‌های آنها در مقابل انقلاب کتاب بی‌همتایی است.

خواندن کتاب خودکامگی، نوسازی و انقلاب در روسیه و ایران را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

این کتاب را به تمام علاقه‌مندان به تاریخ پیشنهاد می‌کنیم

بخشی از کتاب خودکامگی، نوسازی و انقلاب در روسیه و ایران

خودکامگی یا یکه‌سالار بودن حکومت‌های روسیه و ایران بدین معنا نیست که آنها نماد بی چون و چرای اجرای قاعده‌های یکه‌سالاری بودند. همچنین بدین معنا نیست که یکه‌سالاری دارای سرشتی تغییرناپذیر است که می‌تواند جدا از شرایط تاریخی و سازمانی هستی یابد. در واقع، باید دربارهٔ چالش‌ها و محدودیت‌های قواعد یکه‌سالاری در دو کشور، همچنین بافتارهای اجتماعی و فرهنگی بسیار متفاوتی پژوهش کنیم که قانون در بستر آنها اعمال می‌گردید (بنگرید به گفتار دوم). تا به حال هیچ مفهومی نتوانسته عینیت کاملی در زندگی واقعی بیابد. با وجود این، خصلت‌های پادشاهی در دو کشور، همانندی بسیار نزدیکی به این مفهوم خودکامگی دارند.

برای پرهیز از بدفهمی‌های احتمالی، باید بر یک نکته تاکید بیشتری گذاشت: یکه‌سالاری به معنای کنترل مطلق جامعه یا توانائی دگرگونی جامعه به دلخواه فرد نیست. ماهیت قراردادی قدرت و عدم توانائی ایجاد ایدئولوژی‌ها یا سازمان‌های مدرن برای تجهیز سیاسی توده‌ها از جمله ویژگی‌های ذاتی خودکامگی هستند. قراردادی بودن قدرت، پیامدهای سیاسی مهمی به دنبال دارد و در این راستا میزان قدرت اهمیتی ندارد. قراردادی بودن از پیدایش سازمان‌های دیوان‌سالار عقلانی جلوگیری کرده توسعهٔ نهادهای اجتماعی را که قدرت خود شاه وابسته بدان‌ها است محدود می‌سازد و اثرات زیادی روی نحوهٔ کنش‌گری گروه‌های اجتماعی بر جای می‌گذارد. همچنین در نحوهٔ اعمال قدرت در دیگر حوزه‌های جامعه، مثلا تغییر رابطه میان کارخانه‌داران و کارگران، موثر است. بنابر این، میزان قدرت باید به روشنی از ویژگی‌های متمایز کنندهٔ آن جدا فرض شود.

نظری برای کتاب ثبت نشده است
بریده‌هایی از کتاب
مشاهده همه (۳)
اگرچه حاکمان یکه‌سالار مانند پطر کبیر روسیه، رضاشاه ایران، محمود یا عبدالحمید عثمانی احتمالا این توانائی را داشته‌اند که با اعمال قدرت دولتی، بسیاری از مبانی جامعه و اقتصاد مدرن را پدید آورند، ولی پیشبرد تغییرات در این راستا از برخی جهات نیازمند وجود سازمان‌های اجتماعی و سیاسی مدرن‌تر خواهد بود. جوامع فاقد سازمان‌های صنفی نیرومند مانند اتحادیه‌های کارگری، انجمن‌های حرفه‌ای و نخبگان اجتماعی نسبتا مشروع، از ثبات و پویایی برخوردار نخواهند بود. به همین ترتیب، حکومت‌های فاقد ساختار اداری باثبات و عدم سازماندهی اجتماعی در قالب یک یا چند حزب سیاسی از همگنی کمتری برخوردارند و توانائی شکل‌دهی به گروه‌های اجتماعی و بسیج مردم برای رسیدن به مقاصد خاص خود را دارا نیستند.
احسان رضاپور
نوسازی خودکامانه در ایران و روسیه جلوی توسعه دستگاه‌ها و ابزارهای عقلانی دولت را گرفت، شکافی عظیم بین دولت و گروه‌های جامعه مدنی پدید آورد؛ نخبگان و توانایی (به تعبیر گرامشی هژمونی) آنها را برای راهبری دیگر گروه‌های اجتماعی تضعیف کرد؛ عواملی ایجاد کرد که تصور می‌کردند برای ایجاد شرایط بهتر اجتماعی تنها باید قالب‌بندی مجدد جامعه به صورت تمام عیار دست زد؛ و ناخواسته، دقیقاً سلطه گروه‌های مخالفی را تقویت کرد که تندروترین دیدگاه‌ها را نسبت به تغییر اجتماعی داشتند: گروه‌هایی مانند دموکرات‌های اجتماعی چپ‌گرا (بلشویک‌ها در روسیه) و «بنیادگرایان» اسلامی در ایران از جمله آنها بودند.
احسان رضاپور
یرواند آبراهامیان با تحلیل نوشته‌های مارکس دربارهٔ رویدادهای انقلاب فرانسه، بحران ایران را تفسیر می‌کند: انقلاب روی داد، چون شاه به نوسازی در سطح اجتماعی و اقتصادی پرداخت و از این رو بر عدد افراد طبقهٔ متوسط و طبقهٔ کارگر صنعتی افزود، ولی از نوسازی سطح دیگر ـ سطح سیاسی ـ بازماند؛ و این شکست هم به ناگزیر پیوندهای میان دولت و ساختار اجتماعی را تضعیف کرد، کانال‌های ارتباط میان نظام سیاسی و عامهٔ مردم را مسدود نمود، شکاف میان محافل حاکم و تودهٔ نیروهای اجتماعی را گسترده ساخت، و مهم‌تر از همه این که چند پل ارتباطی که در گذشته حاکمیت سیاسی را به نیروهای اجتماعی سنتی به ویژه بازار و مقامات مذهبی پیوند می‌زد، ویران ساخت.
احسان رضاپور

حجم

۳۸۳٫۶ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۸۸

تعداد صفحه‌ها

۳۳۴ صفحه

حجم

۳۸۳٫۶ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۸۸

تعداد صفحه‌ها

۳۳۴ صفحه

قیمت:
۷۳,۰۰۰
تومان