دانلود و خرید کتاب سرباز بی‌سرزمین هادی خورشاهیان
تصویر جلد کتاب سرباز بی‌سرزمین

کتاب سرباز بی‌سرزمین

دسته‌بندی:
امتیاز:
۱.۰از ۱ رأیخواندن نظرات

معرفی کتاب سرباز بی‌سرزمین

کتاب سرباز بی‌سرزمین رمانی خواندنی از هادی خوراشاهیان است. سرباز بی‌سرزمین با روایت‌های عاشقانه‌ی زنی از زندگی‌اش آغاز می‌شود

درباره‌ی کتاب سرباز بی‌سرزمین

 کتاب سرباز بی‌سرزمین اثر هادی خوراشاهیان، روایتی خواندنی و عاشقانه از زبان یک زن است. زنی که خودش را بیروت می‌داند. بیروتی که تکه و پاره شده و دردهای زیادی به چشم دیده و زخم‌های زیادی خورده است. بیروت قصه‌ی سرباز بی‌سرزمین از روزهایی می‌گوید که عشق کم‌کم در دلش جوانه زده و حالا که همین عشق چه به حال و روزش آورده است.

کتاب سرباز بی‌سرزمین را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم 

اگر از خواندن رمان‌های ایرانی لذت می‌برید، کتاب سرباز بی‌سرزمین را بخوانید. 

درباره‌ی هادی خوراشاهیان 

هادی خورشاهیان ۱۵ شهریور سال ۱۳۵۲ در گنبدکاووس متولد شد. تا سال ۱۳۷۷ مقیم نیشابور بود و از آن سال تاکنون ساکن تهران است.

خورشاهیان دارای مدرک لیسانس زبان و ادبیات انگلیسی دانشگاه تهران است و گواهینامه هنری درجه دو در رشته شعر، معادل فوق لیسانس به او اعطاء شده است. از سال ۱۳۷۰ آثارش در مطبوعات به چاپ رسیده است و تاکنون حدود بیش از هشتاد جلد کتاب در حوزه‌های ادبیات کودک و نوجوان، شعر، ادبیات داستانی و... از او منتشر شده است. آثار او همچنین در چند همایش و کنگره برگزیده شده است و داوری چندین همایش و کنگره را نیز در کارنامه‌ی خود دارد.

بخشی از کتاب سرباز بی‌سرزمین

بیروت منم. نه این عروس لبنان باشم و خاورمیانه. بیروت منم چون جگرم، جگر زلیخاست از بس سوراخ سوراخ است. عماد اشتباه می‌کند. من آن زنی نیستم که شهرزاد قصه گوی او باشم و هر شب برایش داستانی از هزارتوهای "هزار و یک شب" را تعریف کنم. من خودم قهرمان همه‌ی آن قصه هایم. من خودم همه‌ی زن‌های خاورمیانه‌ام. من خودم بودم آن که سرهنگ در تاریکی دیده بود در میدان مشق نظامی که پای همه ی چهل و چهار گور سرهنگ و سربازان، یک به یک ایستاده بودم و زار زار گریسته بودم که جگرم لخته لخته از گلویم شتکزده بود روی خاک سرد که مردگان مرا فراموش کرده بودند.

من نیامده بودم انتقام خودم را بگیرم. انتقام پدر و پسرانم را. برادرانم را. 

تو در دادگاه آنها حضور داشتی. در دادگاه پدر آنها که به نمایندگی از طرف خودش و تمامی پسرانش پشت میز محاکمه ایستاده بود و به نمایندگی همه از همه دفاع می کرد، ولی به نمایندگی همه زنده به گور نشد. یک نفر محاکمه شد، ولی همه مجازات شدند. کمیته ی مجازات. مجازات کمیته. یک چیزی تقریبا این طوری. تو در کجای ماجرا بودی؟ جایی بودی که دست به دستت به هیچ جا بند نبود. هیچ کاری نمی توانستی بکنی جز نظاره کردن. حتی حرف هم نمی توانستی بزنی. تو آن موقع دیگر راوی هم نبودی و نمی توانستی هر وقت دلت می خواهد در متن دخالت کنی. این رمان را تو نمی نوشتی محاکمه و زنده به گور کردن خارج از اراده ی تو به متن تحمیل شده بود. هیات منصفه ای وجود نداشت. البته هیات بودند، ولی منصفه نبودند.

ای ال ایکس کورد
۱۳۹۹/۰۵/۳۱

واقعا که هیچی سر درنیاوردم

حجم

۳۷۰٫۰ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۶

تعداد صفحه‌ها

۱۰۰ صفحه

حجم

۳۷۰٫۰ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۶

تعداد صفحه‌ها

۱۰۰ صفحه

قیمت:
۴,۰۰۰
تومان