کتاب فرار از تیمارستان
معرفی کتاب فرار از تیمارستان
کتاب فرار از تیمارستان نوشته مادلین روکس با ترجمه نوشین دانشگر منتشر شده است. کتاب فرار از تیمارستان روایت داستانی ماوراءالطبیعی است شما را به فضای وهمآلود و مرموز کتاب میبرد و با پیش رفتن داستن شما ترس و هیجان بیشتری تجربه میکنید.
درباره کتاب فرار از تیمارستان
این رمان معمایی و ترسناک فرار از تیمارستان داستان جوانی به نام ریکی را بازگو میکند. ریکی به دلیل مشکلات عصبی و خشونت به آسایشگاه بروکلین فرستاده میشود ولی بعد از مدتی متوجه میشود که به دلیلی خاص به این آسایشگاه فرستاده شده است و حضورش در آنجا عادی نیست. این آسایشگاه با آسایشگاههای دیگر هم متفاوت است.
مادلین روکس نویسنده معروف آمریکایی با سری کتابهای فرار از تیمارستان (Escape from Asylum) به شهرت و محبوبیت رسید، کتابهای فرار از تیمارستان در ۵ جلد با داستان هایی متفاوت ولی مرتبط با هم نوشته شدهاند.
خواندن کتاب فرار از تیمارستان را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
اگر به داستانهای پر هیجان علاقهمند هستید این کتاب را از دست ندهید
بخشی از کتاب فرار از تیمارستان
" شما اصلا منحرف نیستین، آقای دزموند. " پرستار خیلی آرام بود.
آها. این یکی دیگه نوبره.
" من این جور کلماتو دوست ندارم. هیچ کاری جز ایجاد شرمندگی نمیکنن. درمان ربطی به تحقیر یا شرمنده کردن بیماران نداره. "
شاید او واقعا متفاوت بود. ریکی تردید کرد. همه چیز ممکن بود. " شما منو حیرت زده کردین پرستار، ولی حیرت از نوع خوبش. "
پرستار لبخند زد و این لبخند تقریبا زیبایش کرد. " لطفا هر مشکلی داشتی بهم بگو. سازگار شدن با زندگی در اینجا میتونه – لب پایینش را گاز گرفت اما ادامه داد – گیج کننده باشه. "
" اوه... به من اعتماد کنین. چیزی نیست که نتونم از پسش بر بیام. من تو بغل زندانبآنها به دنیا اومدم!" این شوخیاش کمی اغراق آمیز بود.
وقتی پرستار داشت از اتاق بیرون میرفت با حالتی اخم مانند در صورتش گفت: " متاسفم که روزگار تا این سن با تو با انصاف رفتار نکرده. " این بار این جمله رنگی از همدردی داشت.
" متاسفم که روزگار نسبت به همه بی انصافه. "
به زودی دوباره بهت سر میزنم. "به نظر رسید که با عجله رویش را از ریکی برگرداند. شاید به این خاطر که سرخ شدن گونههایش را از ریکی پنهان کند.
داشت حالش سرجا میآمد. حتی لبخندی روی لبانش بود. ناگهان همان صدای جیغ آشنای دخترک دوباره سکوت را درید. در محکم به هم خورد و با صدای کلیک قفل شد. لبخند ریکی رنگ باخت. این صدای جیغِ یک دیوانه نبود. فریادی بود از روی درد.
حجم
۲۱۷٫۱ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۲۳۶ صفحه
حجم
۲۱۷٫۱ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۲۳۶ صفحه
نظرات کاربران
فرار از تیمارستان داستان پسری است که تلاش میکند خودش رو از ذهنش رها بکند تیمارستان، مغز پسر است و رییس تیمارستان همون صدایی که همیشه باهامون حرف میزند، بهمون میگوید به اندازه کافی خوب نیستی یا تو از بقیه
داستانش شاید یکم گنگ باشه، اشتباهات تایپی زیاد داشت و همین باعث میشد داستان رو گم کنی. ترسناک بود اما قسمت های کوتاهی از کتاب رو به وحشت اختصاص داده بودند. در بعضی قسمت های کتاب یکم بزرگسالانه به نظر میرسید چون
شروع خوب ادامه داستان خوب پایان بندی داستان انگار سرهم بندی شده بود و زیاد چفت و بست نداشت وقتی کتاب رو تموم کردم ناامید شدم از وقتی که گذاشتم خرده داستان هایی رو هوا رها شد نمیگم چی که
ترجمه کتاب بعضی جاها کمی گنگ میشه و تو ذوق میزنه ولی در کل گویا و قابل قبوله. کتاب شروع خوب و پر قدرتی داره. روند داستان تا صفحات پایانی هم خوب و تقریبا هیجان انگیزه ولی اینکه چرا داستان
یک پایان بندی افتضاح، انگار فقط میخواسته تموم بشه، حتی خود کتاب هم نکتهای نداره و نه ترسی داره و نه تعلیقی، فقط نوشته و در کل خیلی بد بود
متن ترجه کاملا روان ترجمه شده بود، از خوندنش اصلا خسته نمیشید... در رابطه با موضوع، این کتاب قطعا برای این که حساس ترس رو در ما ایجاد کنه نیست درواقع این اتفاقات واقعا می افتادن و به نوعی واقعی هستن
امیدوارم خیلی زود جلد های بعدی این کتاب هم ترجمه بشن🙏🏻
عالی بود 👍پایان خیلی عالییییی...اگه میشه هرچه زودتر جلد های دیگه هم بیارید 👍🥰
این کتاب واقعااا فوق العاده بود خییییلییی دوسش داشتم موضوعش کاملاا واسم جذاب بود پیشنهاد میکنم حتما بخونین ترسناک و وحشت آور زیاد نبود اما خییلی هیجانی بود واقعا عالی بود:)))
پایان بسیار بسیار مزخرف و احمقانه داشت خیلی جاها کسل کننده و طاقت فرسا میشد نهایتا منتظر یه داستان ترسناک یا حماسی یا هیجانی نباشید نویسنده ایده های خوبی داشت که به بد ترین حالت کنار هم نابود شدن