کتاب نیمه پنهان تغییر
معرفی کتاب نیمه پنهان تغییر
کتاب نیمه پنهان تغییر نوشته لوک دوبراباندر است که با ترجمه فرهاد طاهری منتشر شده است. این کتاب به خلاقیت در کسب و کار با ایجاد و پذیرش مدلهای ذهنی جدید میپردازد.
درباره کتاب نیمه پنهان تغییر
انسان به همان خوبی که تغییرات در جهان را اداره میکند باید بتواند درک خود از جهان را هم تغییر دهد. خلاقیت از ضروریترین نیازهای کسب و کار است. شرکتها نه تنها ناچارند پیشرفت کنند بلکه باید خود را با تغییرات محیط انطباق دهند. این اثر منحصر به فرد به ما کمک می کند تا درباره اینکه «چطور فکر میکنیم» فکر کنیم و بفهمیم چه موقع برای تمرکز بر نیمه دوم تغییر یا «تغییر درک» مناسب است. همان طور که «درک» از «واقعیت» متفاوت است این کتاب هم با سایر کتاب ها تفاوت دارد. در عین نگرش مدیریتی، فلسفی و انسانی، ظرافت طنزآمیزی در آن نهفته و با مثال هایی از ریاضیات، فلسفه، فناوری و زبان شناسی، هم سرگرم کننده و هم چالش برانگیز است و خواننده را به شگفتی میآورد.
خواندن کتاب نیمه پنهان تغییر را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به تمام علاقهمندان به شروع کسب و کار پیشنهاد میکنیم
بخشی از کتاب نیمه پنهان تغییر
فصل ۱: دو بار تغییر کنید
«تغییر» یک موضوع بسیار قدیمی است. طی هزاران سال، هزاران نفر درباره تغییر سخن گفتهاند. فیلسوفان، نویسندها و در عصر اخیر، مشاوران. پس چرا باز هم درباره تغییر سخن میگوییم؟ و چقدر شجاعت میخواهد که در این باره حرف تازهای بزنیم!
ماهیت تغییر
در واقع حتی تغییر هم درحال تغییر است. وقتی گامی برمیدارم، محل خود را تغییر دادهام، حرکت کردهام، میتوانم کندتر یا تندتر حرکت کنم، سرعت اما، ممکن است متغیر باشد و انسانها سرعت ثابت را دوست ندارند. آن را تغییر میدهند، به حرکت خود شتاب میدهند و در حرکت شتابدار نیز شتاب را تغییر میدهند ... به بیان ریاضی، ما همیشه از خواستههای خود مشتق میگیریم و خود را به سطوح بالاتر ارتقاء میدهیم. ما پیوسته از آرزوهایمان میآموزیم، و یاد میگیریم که همیشه رو به تعالی و کمال حرکت کنیم.
حرفهای کاملاً تازهای درباره تغییر هست که در این کتاب ارائه خواهم داد.
این تازهها از پیشینه سالها تفکر و گفتگو درباره تغییر برمیآیند. میشل دو مونتنی، فیلسوف دوره رنسانس، میگفت که هیچ نویسندهای نمیتواند بگوید «کتاب من» بلکه باید بگوید «کتاب ما» چون کار هر نویسندهای بر آنچه پیشینیان نوشتهاند بنا میشود. نیوتن هم میگفت اگر من توانستم بیشتر ببینم، به این دلیل بود که بر شانههای بزرگان قبل از خود ایستادم. تکیه من هم بر شانههای سترگ فیلسوفان بزرگی از ارسطو و افلاطون تا کوهن و کستلر بوده است. از میان همه آنها سه معلم بزرگ، شالوده مشاهدات من را شکل دادند. یکی در یونان باستان میزیست، یکی انگلیسی در قرن شانزدهم و دیگری نه یک فرد، بلکه گروهی از اندیشمندان متأخر، که در امریکا زندگی میکنند.
هراکلیتوس
هراکلیتوس ۵۳۰ سال قبل از میلاد مسیح، در آغاز جوانی، جایگاه خود در زندگی را زیر سؤال برد و شروع کرد به ساختن اجزای یک فلسفه جدید و بنیادی. در آن زمان، پارمنیدس فیلسوف بلامنازع عصر بود. او اعتقاد داشت که تغییر غیرممکن است. اساس همه چیز یک حقیقت ثابت است و تغییر نمیکند. چیزی به نام «شدن» وجود ندارد و فقط «بودن» است که هست. میتوان تصور کرد که در آن زمان چقدر این اعتقاد در میان یونانیان قابلدرک و اطمینان بخش بوده است. این فلسفه به این معنی بود که زندگی بر پایه حقیقت بنا شده و ثبات دارد و اساساً تغییرناپذیر و قانونمند و قابلپیشبینی است.
هراکلیتوس احساس کرد که پارمنیدس در اشتباه است و در پاسخ میگفت که همه چیز درحال تغییر است و شما هرگز نمیتوانید در یک رودخانه دو بار شنا کنید. رود، جریان دارد و هر لحظه رودی دیگر است و خورشید نیز، هر لحظه خورشیدی دیگر. همه چیز درحال تغییر است. در سراسر یونان، بحث میان هراکلیتوس و پارمنیدس بر سر زبانها بود و هنوز هم، به نوعی هست.
حجم
۱٫۶ مگابایت
سال انتشار
۱۳۹۶
تعداد صفحهها
۲۱۶ صفحه
حجم
۱٫۶ مگابایت
سال انتشار
۱۳۹۶
تعداد صفحهها
۲۱۶ صفحه