دانلود و خرید کتاب عشق شیرین میرعمادالدین فیاضی
تصویر جلد کتاب عشق شیرین

کتاب عشق شیرین

امتیاز:
۴.۰از ۲ رأیخواندن نظرات

معرفی کتاب عشق شیرین

کتاب عشق شیرین نوشته‌ی میرعمادالدین فیاضی خاطرات یکی از رزمندگان آزاده‌ی ایرانی به نام قاسم زیبایی‌پور است.

درباره کتاب عشق شیرین

دانستن تاریخ و آنچه در پس هر اتفاق تاریخی در دل و جان آدم‌ها رخ داده است، با خواندن کتاب‌های تاریخ و مشتی اعداد و ارقام به دست نمی‌آید. اتفاقا باید به سراغ آدم‌ها رفت. با آن‌ها گفتگو کرد و از آن‌ها سوال پرسید. باید درباره‌ی کیفیت زندگی آدم‌ها دانست تا بتوان فهمید که در ذهن و فکر و جانشان چه گذشته است. اما از آن‌جایی که امکان گفتگو کردن با تک‌تک آدم‌ها هرگز میسر نمی‌شود، می‌توان کتاب‌هایی را انتخاب کرد که حاصل گفتگو و بخشی از خاطرات زیبا، مهم و تاثیرگذار آن‌ها است. قاسم زیبایی‌پور، روایت‌های جالبی از دوران کودکی، نوجوانی، بزرگسالی، هنگام حضورش در جبهه‌های جنگ و دوران اسارتش دارد. میرعمادالدین فیاضی در کتاب عشق شیرین به سراغ خاطرات شفاهی قاسم زیبایی‌پور رفته است. خاطراتی که می‌توانند بازتابی از چندین دهه زندگی در ایران باشند.

قاسم زیبایی‌پور در کتاب عشق شیرین داستان‌های جذابی را از دوران کودکی و نوجوانی؛ پیروزی انقلاب اسلامی؛ جنگ و اسارت از آزادگان دفاع مقدس تعریف می‌کند. او این داستان‌ها را با درنظر گرفتن رویکردهای جامعه‌شناسی، روان‌شناسی، اقتصاد، سیاست و… نوشته است.

خاطرات ایشان از چهار بخش تشکیل شده است: قبل از جنگ، جنگ، اسارت و بعد از اسارت. در خلق این اثر نویسنده، میرعمادالدین فیاضی سعی کرده است آنچه برای راوی و در نگاه او خاص بوده است تعریف شود. آن‌ها با نوشتن این کتاب سعی در ماندگار کردن خاطرات راوی داشته‌اند.

یک روز در اواسط دهه هشتاد سال‌ها بعد از پایان جنگ تحمیلی، میرعمادالدین فیاضی در قالب پروژه‌ای به نام «راویان نور» مهمان آقای قاسم زیبایی‌پور بودند. او تعریف می‌کند وقتی این فرصت را پیدا کرده‌ام که با او آشنا شوم و خاطراتشان را بشنوم حس کردم بهتر است آن‌ها را مکتوب کنم. خاطرات ارزش بازاندیشی به مسائل تجربه‌شده انسان معاصر را داشت. این موضوع تا مدت‌ها ذهن او را مشغول کرده بود و تا چند سال در ذهن او مانده بود تا در میانه دهه نود به این فکر افتادند که این تصمیم را عملی کنند و از ایشان بخواهند که خاطرات سال‌های دور و نزدیکش را با جزئیات بیشتری تعریف کند. در دهه هشتاد ایشان با حواسی جمع‌تر و با تمرکزی بیشتر از دهه نود خاطرات آن دوران را به یاد می‌آورد. با این ‌وجود چون دستی بر قلم داشت، خودشان بعد از دیدار اول‌شان با میرعمادالدین فیاضی گوشه‌هایی از خاطراتشان را به نگارش درآورده بود. این حرکتشان به این گفتار کمک کرد تا بخش‌های فراموش‌شده ذهن ایشان در بازگویی خاطرات سال‌های دور و نزدیک بازخوانی شود. سرکار خانم مهناز رجایی، همسر محترم قاسم زیبایی‌پور با نگه‌داشتن نامه‌های دوران جبهه کمک کرد تا برخی رخدادها و زمان‌های عقب و جلو شده ذهنشان را در ترتیب بخشیدن به تاریخ رویدادها به دست آورند. بعضی از نامه‌هایشان که امکان نشر دارد را در این کتاب استفاده کرده‌اند. در استفاده از نامه‌ها نثر راوی و شیوه نگارش ایشان حفظ شد تا حس و حال روزهای حضور در جبهه همان‌طور که در نامه‌ها بوده منتقل شود، اما به خواست ناشر رسم‌الخط این نامه‌ها لحاظ شد.

قاسم زیبایی‌پور در سال ‍۱۳۶۶ عازم جبهه می‌شود و علاوه‌بر خاطرات آن ایام، تعدادی از نامه‌هایی که در همان روزها برای همسرشان نوشته‌اند نیز آمده است.

چرا باید کتاب عشق شیرین را مطالعه کنیم؟

تاریخ شفاهی ایران بعد از جنگ و انقلاب بسیار مورد توجه قرار گرفت و خاطره‌های جنگ و انقلاب زبان‌ به زبان نقل شده‌اند و فرهنگ و تاریخ کشورمان را شکل می‌دهند. این روایات می‌تواند منبع موثقی برای کسانی باشد که می‌خواهند درباره تاریخ پدران خود اطلاعاتی به‌دست بیاورند. کتاب عشق شیرین نیز یک اثر خوب در این حوزه است.

خواندن این کتاب را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم؟

اگر از خواندن کتاب‌های خاطرات و زندگی رزمندگان و شهدا لذت می‌برید، کتاب عشق شیرین را کتابی جذاب و خواندنی خواهید یافت.

قسمتی از متن کتاب عشق شیرین

در بازار مشهد بابام برایم تسبیح خرید. در جایی هم مرا به اسم صدا کرد که «قاسم جان، بیا، بیا عقب نیفتی، گم نشی»، تکرار که شد، طوطی‌ای آنجا بود که وقتی اسمم را شنید او هم مرا صدا کرد که «قاسم جان بیا بیا...»؛ این اتفاق برایم خیلی جالب بود. وقتی از مشهد برگشتیم هر گنجشکی که می‌دیدم یاد آن طوطی می‌افتادم که اسمم را صدا کرده بود. اگر گنجشکی بود که زده بودندش و می‌خواستند سرش را ببرند، بغض می‌کردم که این کار را نکنید و نکشیدش. آن طوطی همیشه توی ذهنم بود.

آن موقع زبانم گیر داشت و کمی لکنت داشتم، بعضی حروف را نمی‌توانستم خوب ادا کنم. آقای غفاریان به من کتاب داد و الفبا را با من تمرین کرد. طوری شد که سال بعد، یعنی سال ۱۳۴۶، وقتی رفتم مدرسه، کلاس اول ابتدایی نشستم خواندن و نوشتن را بلد بودم و چون تمرین قبلی داشتم خطم از بقیة بچه‌ها بهتر بود. آقای واقف معلم کلاس اول ما بود که از رشت می‌آمد. خوشتیپ بود و کراوات می‌زد و خیلی منظم بود. وقتی میآمد داخل کلاس آدم کیف می‌کرد. همیشه بوی ادکلن می‌داد. ادارة فرهنگ آن موقع عین ارتش نظم و نظام داشت و معلم بدون کراوات و کت‌وشلوار حق نداشت بیاید سر کلاس. باید کت‌وشلوار اتو کشیده می‌پوشید و با کفش واکس‌زده و تمیز می‌آمد سرکلاس. معلم ما قیافه‌اش خوب بود و اندامش ظریف بود. روزهای اول مشق نوشتن وقتی مشق مرا دید دفترم را به بچه‌ها نشان می‌داد، می‌گفت: «بچه‌ها، چقدر خوبه اینجوری بنویسید.»

sami
۱۳۹۹/۰۹/۰۸

داستان زندگی یکی از روستاییان خطه سرسبز شمال که در بحبوحه جنگ به سربازی فراخوانده میشود و به اسارت در می آید، برای کسانیکه به ادبیات دفاع مقدس علاقه دارند، تازگی دارد و به ابعاد جدیدی از زندگی اسرا در

- بیشتر

حجم

۴٫۱ مگابایت

سال انتشار

۱۳۹۸

تعداد صفحه‌ها

۳۰۴ صفحه

حجم

۴٫۱ مگابایت

سال انتشار

۱۳۹۸

تعداد صفحه‌ها

۳۰۴ صفحه

قیمت:
۱۸,۰۰۰
تومان