کتاب کتاب راهنمای حرفهی کارآگاهی
معرفی کتاب کتاب راهنمای حرفهی کارآگاهی
کتاب راهنمای حرفهی کارآگاهی، نوشتهی جدیدیه بری و شهریار وقفیپور رمانی جنایی است. کتاب راهنمای حرفهی کارآگاهی، ماجرای یک کارمند معمولی است که باید گره از راز یک داستان پرمعما باز کند.
کتاب راهنمای حرفهی کارآگاهی در همان سال انتشارش، برنده جایزه بهترین رمان کارآگاهی سال از بنیاد دشیل همت شد و سال بعد جایزه رمان کارآگاهی بنیاد ادبی کاوفورد را از آن خود کرد.
دربارهی کتاب راهنمای حرفهی کارآگاهی
جدیدیه بری در کتاب راهنمای حرفهی کارآگاهی داستان کارمندی معمولی به نام چارلز آن وین را روایت میکند که به کارآگاه مقتدر تبدیل میشود. رمان کتاب راهنمای حرفه کارآگاهی در شهری بینام و نشان میگذرد. چارلز آنوین در خلال ماجرای پیش آمده، بیآنکه بخواهد به یک کارآگاه تمامعیار تبدیل میشود. اما ماجرا از چه قرار است؟ کارآگاهی گمشده است و در این میان استاد امور جنایی با رویاهای مردم سروکار پیدا میکند. در واقع عناصر داستانهای پلیسی و فانتزی همگی یکجا جمع شدهاند تا مخاطب را میخکوب خود کنند و تا انتهای داستان همراه خود بکشانند. مرد دوچرخهسوار کتاب راهنمای حرفهی کارآگاهی شما را شگفتزده میکند
کتاب راهنمای حرفهی کارآگاهی را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
دوستداران داستانهای ماجرایی، پر رمز و راز و کارآگاهی از خواندن کتاب راهنمای حرفهی کارآگاهی میبرند.
بخشی از کتاب راهنمای حرفهی کارآگاهی
رفت در صف جلوی دکهی صبحانه ایستاد، و مرد اول صف یک قهوه، بدون خامه، با دو قاشق شکر، سفارش داد. آنویـن گفت: «چـه کند، نه؟» اما مـردی که روبهرویش بـود، جواب نداد، شاید گمان میکرد این ترفندی باشد برای درآوردن جایش در صف. در هـرحـال چه بهتر چون آنوین باید از صمیمی شـدن دوری میکرد. اگر کسـی پیدا میشـد که بپرسـد چه شـده که دارد هر روز صبح به ترمینال مرکزی میآید در حالیکه محل کارش فقط هفت کوچه آنطرفتر از آپارتمانش است احتمـالا جواب مـیداد برای قهوه. البته دروغ بود و آنوین امیدوار بود هیچوقت کار به اینجا نکشد.
پسرک بیحوصلهای ــ به گفتهی برچسب روی لباسش، نویل ــ که مسئول دستگاههای در حال بخار دکهی صبحانه بود، هربار که یک قاشق شکر در قهوه میریخـت، هـماَش میزد. مردی که منتظر قهوهاش، با دو قاشـق شـکر و بدون خامه، بود، به سـاعتش نگاهی انداخت و آنوین بدون نگاه کردن میدانست که آن زن کت پیچازی اینجا، یا دقیقتر آنجا، در منتهیالیه جنوبی سالن، میبود، کمتر از یک دقیقه بعد. حتی قهوه هم نمیخواست. اما اگر یکی پیدا میشد که از او بپرسـد چرا هر روز صبح، سـر ساعت معین، به ترمینال مرکزی میآید و او میگفت برای قهوه و آن وقت قهوه دسـتش نبود چه؟ بدتر از دروغ گفتن، سـوار کردن دروغی غیرقابل باور است.
وقتی نوبت آنوین شـد که سـفارش بدهد. نویل پرسـید شـکریا خامه هم میخواهد. «فقط قهوه. و عجله کنید، لطفا»
فهرست
- در باب تعقیب مخفیانه
- در باب مدرک
- در باب اجساد
- در باب سرنخها
- در باب حافظه
- در باب نشانهها
- در باب مظنونین
- در باب پاییدن
- در باب گردآوری مدارک
- در باب نفوذ
- در باب بلوف زدن
- در باب بازجویی
- در باب رمزگشایی
- در باب انتقام
- در باب حقه زدن
- در باب توقیف
- در باب اقسام راهحلها
- در باب تجسس خواب
حجم
۲٫۴ مگابایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۳۴۰ صفحه
حجم
۲٫۴ مگابایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۳۴۰ صفحه
نظرات کاربران
نوشته ۳ نظر ولی من نظرارو نمیبینم ولی ارزونش کنید