دانلود و خرید کتاب ترال کریستی گلدن ترجمه افشین اردشیری
تصویر جلد کتاب ترال

کتاب ترال

نویسنده:کریستی گلدن
انتشارات:نشر ویدا
دسته‌بندی:
امتیاز:
۴.۵از ۴ رأیخواندن نظرات

معرفی کتاب ترال

کتاب ترال؛ گرگ‌ومیش سیمایان نوشته کریستی گلدن است که افشین اردشیری آن را به فارسی ترجمه کرده است. مجموعه وارکرفت کتاب‌های جذابی از دنیای خیالی و پر از اتفاق و جنگ است که توانسته در صنعت سینما موفق باشد.

درباره کتاب ترال 

در این کتاب با ترال بیشتر آشنا می‌شویم؛ جنگ‌سالاری که پا در سفر شناخت خودش می‌گذارد و اگر پیروز شود، تبدیل به چیزی فراتر از حد تصور می‌شود و اگر نه جهان بهای سختی بابتش پرداخت خواهد کرد. او در این داستان، در این دنیای ویرانه، هرچند در قیاس با سیمایان یا اژدهایان و موجودات باستانی مهره‌ای بسیار کوچک است اما کلیدی‌ترین فرد است و عجیب نیست که جانش در خطر باشد؛ شجاعت، جادوی دشمن‌ها و تمام نیروهایی که می‌شناسد قادر به نجاتش نیستند و چیزی که در نهایت او را نجات خواهد داد نیرویی بی‌کران سرشار از عظمت و زیبایی آمیخته با درد است... چیزی به پیچیدگی عشق! 

خواندن کتاب ترال را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

این کتاب را به تمام علاقه‌مندان به دنیای داستانی پرهیجان وارکرفت پیشنهاد می‌کنیم 

بخشی از کتاب ترال

درحالی‌که باران همچنان بر کلبه می‌کوبید و صدای ضجهٔ زمین همچنان از بیرون به گوش می‌رسید، در سکوتی آزاردهنده کنار آتش نشسته بودند. البته زمین همچون کودکی که از شدت گریه خوابش برده باشد، فعلاً بی‌حرکت بود، اما هنوز کامل به آرامش نرسیده بود و فاصلهٔ بسیار زیادی با التیام زخم‌هایش داشت.

تا دفعهٔ بعد!

ترال ناگهان صدایی بیرون از چادر شنید. همراه با اگرا از چادر بیرون رفتند و پای برهنه‌شان در زمین گل‌آلود فرو رفت. بقیه در محوطهٔ خالی میان چادرها جمع شده بودند و در چهره‌هایشان احساست مختلفی از نگرانی، خشم و عزمی جدی دیده می‌شد.

نوباندو به‌سمت‌شان چرخید. او سابقاً یک درنایی بود، اما اندامش مانند درنایی‌های معمولی بلند، زیبا و باشکوه نبود. قامتش در اثر تماس با جادوی اهریمنی فِل خمیده و در هم شکسته و تقریباً تغییر شکل یافته شده بود. بسیاری از مغلوبانْ فاسد شده و به تباهی کشیده شده بودند، اما او چنین نبود. درواقع او قلب بزرگش را بر نیروهای شمنی گشوده و این نیرو را به میان مردمش آورده بود. در کنار او درنایی‌هایی بودند که ظاهر باشکوه و آبی و بی‌نقص نژادشان را داشتند، اما در چشم ترال و بسیاری دیگر، نوباندو، به‌دلیل موهبتی که داشت از همه باشکوه‌تر و درخشان‌تر بود.

وقتی چشمان شمن بزرگ بر او افتاد، ترال می‌خواست رویش را برگرداند. این موجود برای ترال- والبته سایر شمن‌ها- موجودی بسیار شریف و مورد احترام بود و هرگز دلش نمی‌خواست او را ناامید کند؛ با این حال این اتفاق افتاده بود.

نوباندو با دستی که به اندازه‌ای غیرعادی بزرگ بود، به‌آرامی و با اشاره‌ای بسیار مهربانانه ترال را فراخواند و گفت: «نزدیک‌تر بیا، دوست من.»

اما این لطف و مهربانی در نگاه خیرهٔ بیشتر حضار، که در محوطه جمع شده بودند، دیده نمی‌شد و اورک می‌توانست نگاه خشمگین‌شان را- درحالی‌که به‌سمت‌شان می‌رفت- احساس کند.

نوباندو همچنان با صدایی آرام گفت: «می‌دانی، وردی که در حال اجرایش بودیم برای آرام کردن و تسکین زمین بود. وردی که حقیقتاً دشوار و پیچیده است و همهٔ ما با آن آشنا هستیم. می‌توانی بگویی چرا تو...؟»

نظری برای کتاب ثبت نشده است
بریده‌ای برای کتاب ثبت نشده است

حجم

۲۹۱٫۲ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۶

تعداد صفحه‌ها

۳۸۸ صفحه

حجم

۲۹۱٫۲ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۶

تعداد صفحه‌ها

۳۸۸ صفحه

قیمت:
۲۱۴,۰۰۰
تومان