کتاب دستهای عموی کوچکم و سالهای غربت
معرفی کتاب دستهای عموی کوچکم و سالهای غربت
کتاب دستهای عموی کوچکم و سالهای غربت نوشته کسری محبعلی است. این کتاب در زمان جنگ میگذرد و ماجرای یک خانواده است که از پیش از جنگ و درگیری با ساواک تا دوران جنگ تحمیلی و پس از آن. در این کتاب با این خانواده همراه میشوم و غمها و شادیهایشان را با هم از نزدیک میبینیم. این کتاب تجربهای جذاب از یک زندگی را به خواننده منتقل میکند و با او همراه میشود.
خواندن کتاب دستهای عموی کوچکم و سالهای غربت را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به تمام علاقهمندان به ادبیات داستانی پیشنهاد میکنیم
بخشی از کتاب دستهای عموی کوچکم و سالهای غربت
همه عادی ایستاده بودیم. خیلی معمولی اول با پدرم بعد مادرم و خواهرم خداحافظی کردم. انگار از خانه بیرون میروم و یکی دو ساعت دیگر برمیگردم. فقط مادرم اشک در چشمانش جمع شده بود و خیلی خودش را کنترل میکرد که گریه نکند. فکر میکنم میترسید و خیلی سعی داشت متوجه ترسی که در چشمانش موج میزد، نشوم.
و من... مرد که ضعف نشان نمیدهد، مرد که گریه نمیکند...
سالها بعد در جلسهای وقتی داشتم از این دوران تعریف میکردم تازه متوجه شدم چطور بیرحمانه احساساتم را در این سالها در خود حبس کرده بودم.
خداحافظ؟ به همین سادگی؟ خداحافظ تا کی؟ کی همدیگر را دوباره میبینیم؟ اصلاً همدیگر را دوباره میبینیم؟
فکر میکنم در آن لحظه نه پدر و مادرم و نه خودم آگاه بودیم که چه قدمی در حال برداشته شدن است. دوری از خانواده، دوستان و فامیل و کشور و فرهنگ و زبان مادری و خلاصه هر آنچه تا آن مقطع برایم آشنا بود؛ و رفتن و ماندن در مکانی که همه چیز متفاوت و غریب است، نه تنها آدمها بلکه محیط زندگی، فرهنگ، طبیعت و خلاصه همه چیز...
بعد از فرودگاه با آقای اصفهانی به آپارتمان برگشتم و قرار شد فردای آن روز با هم به منزل خانوادهٔ پال در فورت، جنوب شهر مونیخ برویم. خانوادهای آلمانی که اشخاص خارجی را در پانسیون سکونت میدادند.
حجم
۹۸٫۸ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۱۱۱ صفحه
حجم
۹۸٫۸ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۱۱۱ صفحه