کتاب قطعهای از آسمان؛ طلائیه
معرفی کتاب قطعهای از آسمان؛ طلائیه
قطعهای از آسمان، مجموعه کتابهایی است که با هدف معرفی مناطق جنگزده کشور، به رشته تحریر درآمدهاند. درواقع هرکدام از این کتابها را باید شناسنامه مختصر و مفیدی از یک منطقه دانست.
درباره مجموعه قطعهای از آسمان
نویسنده در هر کدام از کتابها، ابتدا تاریخچهای از پیشینه منطقه روایت میکند و در ادامه به شرح اتفاقات دفاع مقدس در منطقه میپردازد. ذکر خاطرات تاریخسازان مناطق جنگی با زبانی ساده از ویژگیهای مهم این مجموعه کتابها است. امید است مجموعه قطعهای از آسمان راهنمای مشتاقان زیارت این مناطق باشد و بتواند لحظات نابی را برای خوانندگان فراهم کند..
خواندن مجموعه قطعهای از آسمان را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم؟
مطالعه کتابهای قطعهای از آسمان را به علاقهمندان به تاریخ دفاع مقدس و کسانی که قصد بازدید از مناطق جنگی را دارند پیشنهاد میکنیم. علاوه بر این خواندن مجموعه قطعهای از آسمان به افرادی که دوست دارند از این مناطق بازدید کنند اما شرایط برای آنان فراهم نمیشود، بسیار سودمند است چون توصیفات کتابها نسبتا کامل است و می تواند خواننده را به فضای دلخواهش نزدیک کند.
جملاتی از کتاب قطعهای از آسمان؛ طلائیه
«حالا این منطقهٔ کلیدی را سپردند به دست همت و لشکرش. و بهخصوص طلاییه را. که هم جای مهمی بود، هم فوقالعاده سخت. به خاطر مهمیاش، فوقالعاده سخت بود. اگر ما میتوانستیم بگیریمش، خیلی کارها میتوانستیم بکنیم و تا خیلی جاها میتوانستیم برویم. عراق این را میدانست. نمیخواست جادهٔ طلاییه بشود عقبهٔ ما و راهی برای پیشرویهای بیشتر. و ما برای عمل در جزیره، یا گذر از آن، به طلاییه احتیاج داشتیم.
همت، سنگ تمام گذاشت. و عراق هم. از تمام امکانات ارتشش استفاده کرد تا جادهٔ طلاییه باز نشود. جنگ همین است دیگر. یعنی سختی. یعنی بتوانی از پس این سختی بربیایی. اگر ما امکانات بیشتری داشتیم و میتوانستیم کمی از منطقهٔ آبی را در اختیار همت و لشکرش بگذاریم، میتوانست هم به کمک آب و هم به کمک زمین، برود جبههاش را باز کند.
من از دید خودم میگویم که آن زمان و بعد از آن، به خیلی چیزها کنجکاو شدم و به این نتیجه رسیدم که ما ابزار و امکانات این جنگ را نداشتیم. عراق هم این را فهمیده بود و به هیچ قیمتی نمیخواست بگذارد ما جای پامان در طلاییه محکم شود.
این را البته بعد فهمیدیم، که عراق همان لحظه پای کار نیامده و از خیلی وقت پیش طلاییه را مجهز میکرده. شاید چون منطقه فعال نبوده و ما هم تحرک آنها را ندیده بودیم، فکر میکردیم به آنجا حساس نیست. ولی بعد، با وجود آن همه موانع و میدان مین و سیمخاردار و کانال، مشخص شد که خیلی وقت است که به آنجا فکر میکند. منظورم این است که عقیده ندارم ابراهیم (همت) برای آنجا کم مایه گذاشته. آنجا واقعاً جای مشکل و پیچیدهای بود. جنگیدن با زمینش، با موقعیت جغرافیاییاش، یک جنگ بود، و مقابله با عراقیها یک جنگ دیگر.
اگر این امکان برای لشکر وجود داشت که بتواند با قایق و نیروهای زیاد از آب استفاده کند، شکستن خط طلاییه حتمی بود. ولی نشد. جنگ شب اول و دوم باعث شد عراق بیشتر حساس شود و اصلاً کوتاه نیاید.
این را هم بگویم که همه به سختی این عملیات معترف بودیم، منتها اصل غافلگیری را اصل مهمی میدانستیم. روز سوم همه جمع بودیم و ابراهیم (همت) داشت موضوع را تشریح میکرد. بهخصوص بخش طلاییه را. از آن طرف هم ما رفته بودیم توی جزایر و عمق زیادی از منطقه را تصرف کرده بودیم و طلاییه باید باز میشد. و طلاییه در چه وضعی بود؟ تمام نیروهای عراقی شرق بصره و تمام امکانات زرهی و هر چی که بود، متمرکز شده بود آنجا. جادهٔ آسفالت هم که زیر پاش بود و راحت میتوانست هر کاری که دلش میخواهد روی خشکی بکند. اما ما... چی بگویم...
حجم
۱۵۳٫۸ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۳
تعداد صفحهها
۱۰۴ صفحه
حجم
۱۵۳٫۸ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۳
تعداد صفحهها
۱۰۴ صفحه