کتاب شور شب های قلاویزان
معرفی کتاب شور شب های قلاویزان
کتاب شور شبهای قلاویزان از سالم پوراحمد، مجموعهی خاطرات فرمانده جانباز و پاسدار خدارحم سحری است. این کتاب را انتشارات صریر منتشر کرده است.
دربارهی کتاب شور شبهای قلاویزان
کتاب شور شبهای قلاویزان، از مصاحبه با حاج خدارحم سحری و خاطراتی که از دوران جنگ برایش به یادگار مانده است، سخن میگوید. شور شبهای قلاویزان شامل مطالب متنوع و متعددی از زندگی شخصی خدارحم سحری در دوران کودکی تا بزرگسالی و دربارهٔ انقلاب، تهاجم عراق و دفاع مردم استان ایلام، عملیاتهای والفجر ۳، والفجر ۵، کربلای ۱، والفجر ۱۰، نبرد کوشک، بمباران مردم بیدفاع، تلاش و تکاپوی بیدریغ دلاورمردان در رزم بیامان با دشمن بعثی و خاطرات بسیار دیگری است که هر کدام سندی متقن و معتبر در تاریخ حماسی ملت بلندهمت ایران عزیز میباشد.
کتاب شور شبهای قلاویزان را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
کتاب شور شبهای قلاویزان برای علاقهمندان به مطالعهی خاطرات دوران جنگ و دفاع مقدس و خاطرات رزمندگان و شهدا خواندنی و جالب است.
جملاتی از کتاب شور شبهای قلاویزان
من دو روز بعد از بقیهٔ بچههای ایلام به این پادگان آموزشی رفتم؛ چون سپاه ایلام مردد بود که مرا بفرستد یا نه. سوم اردیبهشت به آنها ملحق شدم. وقتی رسیدم، در صبحگاه فردای آن روز، ما را چیزی در حدود ۲ ساعت دواندند. گفتند باید تا بالای کوه ـ که روبهروی پادگان بود ـ سریع بدوید. من وسط کوه بریدم. قلبم پُرتپش میزد. فکر کردم دارم میمیرم. جا ماندم؛ یک لحظه به ذهنم زد که آموزش را ول کنم و برگردم ایلام. بچهها کمی به من روحیه دادند. ولی بعد از سهچهار روز، چنان سر حال آمدم که بهعنوان ارشد گروهان آموزشی انتخاب شدم. شبها با وجود آموزش سنگین، به ما پست نگهبانی هم میدادند. پادگان، همجوار کامیاران بود. آنجا ضد انقلاب فعالیت داشت. یک شب هنگام نگهبانی حدود یک ربع، سر پست، از فرط خستگی خوابم برد. برای رفتن روی پشتبامِ جایی که نگهبانی میدادم، یک راهپله آهنی بود. پلهٔ آهنی آنجا کمی صدا داد و مرا از خواب پراند. آماده شدم تا در صورت اتفاقی خاص، مقابله کنم. خوب که نگاه کردم، دیدم پاسبخش است که دارد بالا میآید.
حجم
۴٫۰ مگابایت
سال انتشار
۱۳۹۵
تعداد صفحهها
۳۴۱ صفحه
حجم
۴٫۰ مگابایت
سال انتشار
۱۳۹۵
تعداد صفحهها
۳۴۱ صفحه