کتاب پالتوی خیس و سه نمایشنامه دیگر
معرفی کتاب پالتوی خیس و سه نمایشنامه دیگر
دختر: ساکت شو! گفتم تو کی هستی؟
مرد یکدست: [فریاد]همسر تو!
دختر: [گریان] انتظار داری باور کنم؟ چرا، چرا اومدی!؟
مرد یکدست: خیلیخب، باشه... باشه میگم، فقط فرصت بده.
دختر: [عصبی]همین الان،[دو دستش را بر گوشهایش میفشارد و فریاد میزند]یال...
مرد یکدست:[فریاد] تو میدونی چرا اومدم... تو دچار توهّم شدی، من نبودم که اومدم، من یه سرباز آشخور الکیخوش بیاحساس بودم، این تو بودی که اومدی تو رؤیاهام، من بویی از ستاره و بارون نبرده بودم، یه آدم آسوپاس بودم که ساحل و دریا رو نمیشناختم، روزای اول تو نامههات غروب و لنگرگاه میکشیدی و برام میفرستادی، اما من فقط بلد بودم کامیون بکشم و لکلک... یادته؟! تو ساحل و ستاره رو یادم دادی و حالا میگی برو... بیست ساله که تو هر نامهت منو به این بزم چای ساحلیت دعوت میکنی... و حالا که اومدم؟! خیلیخب من میرم...
حجم
۴۳۶٫۵ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۱
تعداد صفحهها
۱۱۲ صفحه
حجم
۴۳۶٫۵ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۱
تعداد صفحهها
۱۱۲ صفحه