دانلود و خرید کتاب ردپایی تا بهشت نیلوفر مالک
با کد تخفیف OFF30 اولین کتاب الکترونیکی یا صوتی‌ات را با ۳۰٪ تخفیف از طاقچه دریافت کن.
کتاب ردپایی تا بهشت اثر نیلوفر مالک

کتاب ردپایی تا بهشت

نویسنده:نیلوفر مالک
انتشارات:فاتحان
امتیاز:
۴.۰از ۴ رأیخواندن نظرات

معرفی کتاب ردپایی تا بهشت

رد پایی تا بهشت از مجموعه شهدای پشتیبان و تدارکات نشر فاتحان و نوشته نیلوفر مالک است که سرگذشت شهید مهدی نظرفخاری را روایت می‌کند.

خلاصه کتاب ردپایی تا بهشت

در این کتاب سرگذشت داستانی شهید مهدی نظرفخاری را می‌خوانید.

مهدی نظرفخاری روز پنجم اسفندماه سال ۱۳۳۸ در شهرستان ساوه به دنیا امد.  او ابتدا معلم بود؛ تا این که به برای شرکت در جنگ و دفاع از انقلاب اسلامی،جامه پاسداری به تن کرد. او میان سال های ۶۱تا ۶۳ فرمانده گردان پیاده ساوه و سپس معاون اطلاعات ـ عملیات لشکر ۱۷ علی بن ابی طالب علیه السلام شد. پس از آن، قائم مقام تدارکات و پشتیبانی این لشکر را پذیرفت و سرانجام در شب ولادت خودش، توی گیر و دار نبرد کربلای۵در محور عملیاتی منطقه شلمچه، به دیدار معشوق شتافت.

 پیکر پاک این شهید در گلزار شهیدان امام زاده سیدعلی اصغر شهرستان ساوه، آرمیده است...

کتاب ردپایی تا بهشت برای چه کسانی مناسب است

این اثر را علاقه‌مندان به ادبیات پایداری و سرگذشت‌نامه شهدا دوست خواهند داشت.

درباره نیلوفر مالک

نیلوفر مالک زاده ۱۳۶۴ تهران است او نوشتن را در سال ۷۵ 
با داستانهای علمی برای کودکان در مجله سروش کودکان شروع کرد. او تاکنون کتاب‌هایی برای کودکان و دو رمان به نام‌های مردی از تبار سیاوش ( بر اساس زندگی کوچک جنگلی ) و تکسوار دلوار ( بر اساس زندگی رئیس علی دلواری) نوشته است.

 جملاتی از کتاب ردپایی تا بهشت

آب‌دارخانه را بست و خواست برود توی نمازخانه و پشت پیش‌نماز بایستد. در همان موقع پسرکی دوان دوان داخل مسجد شد. او را شناخت. مهدی، نوه حاج‌آقا فخاری و پسر بزرگ آقامحمدتقی بود. حاج‌فخاری را بیش‌تر اهالی ساوه می‌شناختند؛ مردی مومن و باخدا که مدام در پی انجام کار خیر بود. مهدی تازه هفت‌ساله شده بود و چندماهی بود که مرتب به مسجد می‌آمد و نماز را با جماعت می‌خواند. پسر کوچک نفس نفس می‌زد. زود آستین‌هایش را بالا زد و دست‌هایش را در آب فرو برد. آقانورالله چشم از حرکات او برنمی‌داشت. با آن که مهدی هفت‌سال بیش‌تر نداشت، اما مثل بزرگ‌ترها وضو می‌گرفت. حرکات‌اش آقانورالله را یاد حاج‌فخاری می‌انداخت. زیر لب ذکر می‌گفت و مسح سر و پا را با طمأنینه می‌کشید.





نظری برای کتاب ثبت نشده است
بریده‌ای برای کتاب ثبت نشده است

حجم

۴۶٫۲ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۱

تعداد صفحه‌ها

۷۸ صفحه

حجم

۴۶٫۲ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۱

تعداد صفحه‌ها

۷۸ صفحه

قیمت:
۱,۰۰۰
تومان