با کد تخفیف OFF30 اولین کتاب الکترونیکی یا صوتیات را با ۳۰٪ تخفیف از طاقچه دریافت کن.
کتاب پرتره
نویسنده:اسلاومیر مروژک
مترجم:محمدرضا خاکی
انتشارات:انتشارات روزبهان
دستهبندی:
امتیاز:
از ۴ رأیخواندن نظرات
۲٫۸
(۴)
خواندن نظراتمعرفی کتاب پرتره
«پرتره» یک نمایشنامه سیاسی- اجتماعی- تاریخی سه پردهای نوشته اسلاومیر مروژک، نویسنده و نمایشنامه نویس لهستانی است که ماجرای آن در سالهای ۱۹۶۲ تا ۱۹۶۴ را شامل میشود.
مروژک در آثار خود موضوعات تخیلی را با واقعیتهای سیاسی و تاریخی ترکیب کرده و نوعی طنز سیاه را پدیدمیآورد که در اروپای شرقی طرفداران زیادی دارد.
مرژوک در این نمایشنامه، استالین را به عنوان سمبل دوران کمونیسم هدف قرار میدهد و بخشی از تاثیرات باقیمانده از آن دوران را در قالبی مستدل و مستند در زیرساختهای یک اثر نمایشی، بیان میکند. «پرتره» که سالها پس از مرگ استالین و در ۱۹۸۷ نگاشته شده، آیینه تمامنمای آن دوران است.
دو مرد در این داستان هستند، بارتودزیج و آناتول، که اولی در زمانی که نمی دانیم و به نحوی که نمی دانیم خیانتی کرده و باعث دستگیری و احتمالا اعدام دیگری شده است...
بارتودزیج دچار دوگانگی شخصیت و شیزوفرنی شده و وجدان معذب خود را پی دپی ملاقات میکند. داستان با ابهام در رابطه با علت این خیانت و اینکه این خیانت به نفع چه شخص یا ایدئولوژی و دیدگاهی است، وارد فازهای بعدی میشود.
همین دوگانگی شخصیت «بارتودزیچ»، که به تجلی تجسم فیزیکی وجدان معذب او در طول نمایش، به حضور «آناتول» در هیأتی مشابه با «بارتوذریچ» منجر میشود، زاویه دید روایت را از دایره رئالیسم خارج و بعدی فراواقعی (سوررئال) به آن میبخشد:
صدای یک مرد: [در تاریکی] دوستت داشتم، تو حال و آیندهٔ من بودی، نمیتونستم گذشتهٔ خودم رو ببخشم که تو توش غایب باشی. حتی، اگه اونوقتها، این گذشته خیلی کوتاه بود. وقتی که باهات آشنا شدم، خیلی جوان بودم. بله، ولی خُب، بههرحال بچه نبودم. نوزادی نبودم که برای اولین بار که چشمهاش رو باز میکنه باید فوراً چهرهٔ تو رو ببینه.
کودکیِ بدون تو، مثل گناهی بود که بخشش اون غیرممکنه.
بله، میدونم، من تنها کسی نبودم که تو رو دوست داشتم. آیا من حسود بودم؟ اونهایی که تو رو دوست داشتند، اونقدر زیاد بودند که دیگه نمیشد از حسادت حرفی زد. آخه چهطور میشد به همهٔ مردم حسادت کرد؟ بله، دلم میخواست که با همهٔ دنیا بجنگم، اما نه برای فتحکردن، بلکه فقط بهخاطر تو. دلم میخواست همهٔ دنیا رو نثار خاک پات کنم.
هگل
گئورگویلهلمفریدریش هگل
بر فراز معرکهرومن رولان
مداخله خداییفردیناند فون شیراخ
بازخوانی شهر؛ حکمرانی شهریپوریا جهانشاد
بکت، پایان بازی نوشتنمرداد عباسپور
آتش بدون دود (جلد اول از مجموعه هفت جلدی)نادر ابراهیمی
آتش بدون دود (جلد سوم از مجموعه هفت جلدی)نادر ابراهیمی
آتش بدون دود (جلد ششم از مجموعه هفت جلدی)نادر ابراهیمی
آتش بدون دود (جلد چهارم از مجموعه هفت جلدی)نادر ابراهیمی
آتش بدون دود (جلد پنجم از مجموعه هفت جلدی)نادر ابراهیمی
نظری برای کتاب ثبت نشده است
بریدهای برای کتاب ثبت نشده است
حجم
۰
سال انتشار
۱۳۹۶
تعداد صفحهها
۱۶۰ صفحه
حجم
۰
سال انتشار
۱۳۹۶
تعداد صفحهها
۱۶۰ صفحه