دانلود و خرید کتاب کوچولوی اضافی معصومه صالحی
تصویر جلد کتاب کوچولوی اضافی

کتاب کوچولوی اضافی

انتشارات:انتشارات پر
دسته‌بندی:
امتیاز:
۳.۴از ۱۳۱ رأیخواندن نظرات

معرفی کتاب کوچولوی اضافی

«کوچولوی اضافی» داستانی بر اساس واقعیت، درباره یکی از سخت‌ترین تصمیمات زندگی، یا به تعبیر معصومه صالحی سخت‌ترین تصمیم در زندگی یعنی تصمیم به بچه‌دار شدن است: «بچه‌دار شدن تنها تصمیمیه که هیچ راه برگشتی نداره. ازدواج و رشته تحصیلی و شغل، راه برگشت دارن. شاید مسیر برگشتشون هزینه داشته باشه، چه هزینه مالی چه هزینه احساسی، اما به‌هرحال راهی وجود داره؛ اما وقتی که تصمیم گرفتی یه موجود زنده رو به دنیا اضافه کنی، دیگه نمی‌تونی به اون دنیا پسش بدی.» داستان درباره مادری است که تصمیم می‌گیرد دو بچه داشته باشد و با کمال میل تصمیم به بارداری دوم می‌گیرد. اما مشکلاتی در این راه گریبان او را می‌گیرند: «هفته هجده من تو تعطیلات عید بود و هیچ دکتری پیدا نکردم. ـ چرا. ما بودیم. حالا اون هیچی. چرا جوابش رو آن‌قدر دیر آوردی؟ نمی‌دونم چرا گفت که تو عید بودن، درصورتی‌که نبودن. چیزی در این مورد نگفتم چون در موقعیتی نبودم که باهاش بحث کنم. فقط گفتم: ـ دکتر خودم همه وقت‌هاش پر بود. ـ خیلی دیر اومدی. اگر سندروم باشه الآن مجوز سقط نمی‌دن. البته همه کارها رو غیرقانونی هم می‌شه انجام داد. بعد یه کم فکر کرد و گفت: ـ تکرار سونوگرافی فایده نداره. دوباره همین‌ها رو نشون می‌ده. برو همون آزمایش سِل فری رو بده. البته می‌تونی به جاش آمنیوسنتز انجام بدی. آمنیوسنتز هزینه‌اش کمتره. در ضمن آمنیوسنتز یه مدرک معتبر برای پزشکی قانونی محسوب می‌شه و باهاش مجوز سقط صادر می‌کنن، اما جواب آزمایش سِل فری دی‌اِن‌اِی مدرک معتبری محسوب نمی‌شه و باهاش مجوز سقط نمی‌دن. حالا تصمیم با خودته که کدوم رو انجام بدی. من هم یه کم فکر کردم و گفتم: ـ به‌هرحال الآن که به من مجوز سقط نمی‌دن. پس بهتره آزمایش سِل فری رو انجام بدم که بی‌خطره. آمنیوسنتز ممکنه باعث سقط بشه.» ـ بله احتمالش هست. البته ما اینجا خودمون نمونه‌گیری آمنیوسنتز انجام می‌دیم. تو این همه‌سال هیچ مشکلی پیش نیومده چون از سوزن خیلی ریز استفاده می‌کنیم؛ اما به‌هر
سهی
۱۳۹۹/۰۴/۱۳

سلام خانم صالحی عزیز خواستم بگم منم کتابتونو کامل خوندم خطاب من به شما و خوانندگان محترم کتاب باید بگم که من تقریبا از بچگی کتاب میخوندم و به صورت حرفه ای رمان ایرانی میخوانم تقریبا میتونم با قاطعیت بگم

- بیشتر
کتابخوان
۱۳۹۷/۱۲/۱۳

جالب بود فقط بعضی جاها حواشی خیلی پررنگ بود؛ مثلا من وقایع بعضی روزها مثل جمعه ها یا بعضی خاطرات و یا نظرهای نه چندان مربوط رو رد می کردم. توصیه می کنم پزشک ها بخونن تا ببینن این همه

- بیشتر
معصومه صالحی
۱۳۹۷/۱۰/۰۸

سلام. نویسنده کتاب هستم. خوشحال می‌شم در مورد کتابم نظر بدید. در صورت تمایل می‌تونید به صفحه اینستاگرامم هم سر بزنید @massalehi.books

970422
۱۳۹۹/۰۵/۲۷

اولش خیلی جذاب شروع شده. دغدغه های مادران باردار رو خیلی خوب توضیح داده بود و اینکه مادرها همیشه خودشون رو مقصر مشکلات فرزندان میدونم. اما یه سری مطالب مثل تصادف چند سال پیش و سرما زدن محصولات زیادی کش

- بیشتر
M.l
۱۳۹۸/۰۶/۱۸

خیلی جاها اشکال داشت شاید اولش رو خوب شروع کرد ولی وسطاش واقعا چرت بود ی سری مسائل که نیاز ب دیالوگ و توصیف کردن رو داشت ب شدتــت کم بهش پرداخته شده بود و برعکس یک جاهایی خیلی بیش

- بیشتر
میم.قاف
۱۳۹۸/۰۹/۰۴

+دلنوشته ها و دغدغه های یک مادر ... + بنظرم‌جا داشت سبک‌تر بشه کتاب.واقعا اینهمه شرح لازم نبود

shadi
۱۳۹۹/۰۵/۰۱

والا من تا صفحه ۵۰ ادامه دادم اینک ب جزییات پرداخته بشه خوبه ولی ن انقد از نوبت دادن صحبت کردن مسول آزمایشگاه و تمامی چکاپ و آزمایشات بارداری توضیح داده بشه.حس میکردم ی نفر نشسته قصه بارداریشو نوشته.اصلا خوب

- بیشتر
shaghayegh
۱۳۹۷/۱۰/۰۹

سلام خانم صالحی. داستان جالبی بود. ولی به نظرم چند نکته داشت که ممکنه یک سری خواننده هارو آزرده کنه. یکی در مورد نوع زایمان بود. که شما به طور قطع طبیعی رو برتر دونستید و یه جوری القا شد

- بیشتر
سارا
۱۳۹۸/۰۷/۰۲

واقعا از لحاظ سطح نوشتاری خییییلی ضعیف بود. مثل دفتر خاطرات روزانه. پر از دیالوگ های اضافی. ۱۰ صفحه هم براش زیاد بود

farzanepoursoleiman
۱۴۰۰/۱۲/۰۸

پنجاه صفحه شو خوندم به قول اسلاونکا دراکولیچ که میگه زندگی زنان حتی روزمره تر از مردان زندگی می کنند واقعا ناراحت شدم زنان دیگه رو میبینم که تاریخ و سیاست میگن و مقایسه با این کتاب اصلا درست نبود

- بیشتر
چند دقیقه بعد، دکتر بیهوشی اومد. وقتی وارد اتاق شد، یه نگاهی به چشم‌های معین کردم و سعی کردم تشخیص بدم چه حسی داره. فکر می‌کردم باید حس بدی داشته باشه از اینکه در حضورش یه دکتر مرد من رو تو اون وضعیت می‌دید. آخه پشت من کاملاً باز بود، از گردن تا کمر. درسته که دکتر محرمه و از لحاظ شرعی مشکلی وجود داشت نداشت، اما فکر می‌کردم که هیچ مردی از این وضعیت خوشش نمی‌آد.
s.latifi
دخترم رو از روی چندین لایه پوست و گوشت نوازش کردم و توی دلم بهش گفتم: ـ عزیزم دوستت دارم. هر جوری که باشی، هر اتفاقی هم که بعداً برات بیفته، تمام دنیا هم که بهت پشت کنه، یکی اینجا هست که عاشقته.
zainab-d
وقتی همه‌چیز بر وفق مراده، حرف زدن از چیزهای قشنگ خیلی آسونه و گوش دادن به حرف‌های قشنگ بقیه هم خیلی لذت بخشه؛ اما وقتی یه مشکلی تو زندگیت هست و حالت خوب نیست، حرف‌های قشنگ نه تنها حالت رو خوب نمی‌کنه که هیچ، بدتر هم کنه.
محمدحسین
«آغوش تو آروم‌ترین جای زمینه»؛
~sahar~
«جز راست نباید گفت، هر راست نشاید گفت.»
aysan
حس زنانه‌شون به حس فامیل شوهر بودنشون غلبه می‌کرد.
farzanepoursoleiman
به وسط‌هاش که رسیدم، از همون یه اپسیلون عربی‌ای که بلدم فهمیدم که آیه‌ای که داشتم می‌خوندم معنی‌اش به بارداری مربوط می‌شه. توش کلمه «ارحام» بود و ارحام جمع رحم هست. کنجکاو شدم و معنی کل آیه رو خوندم. معنی‌اش تقریباً تو این مایه‌ها بود: «فقط خدا می‌داند که بچه‌هایی که در رحم‌ها هستند دختر هستند یا پسر و آیا سالم هستند یا نه.» تو دلم به خدا گفتم: «خدایا، ببخشید ها. من عذر می‌خوام. ولی این آیه در مورد همون هزار و چهارصد سال پیش صدق می‌کنه. الآن علم آن‌قدر پیشرفت کرده که هم جنسیت جنین رو می‌فهمن هم سالم بودنش رو.»
s.latifi
من با اون شکم گنده با تاکسی رفتم و برگشتم. با آژانس هم نه، با تاکسی.
farzanepoursoleiman
«اجل برگشته می‌میرد، نه آن بیمار سخت»
aysan
ـ عزیزم دوستت دارم. هر جوری که باشی، هر اتفاقی هم که بعداً برات بیفته، تمام دنیا هم که بهت پشت کنه، یکی اینجا هست که عاشقته.
melina
«جز راست نباید گفت، هر راست نشاید گفت.»
anisa tahmasbi
«درد حریف ما نشد، غصه به کار ما نبود».
aysan
می‌دونستی امروز کریسمسه؟ من این‌رو به فال نیک می‌گیرم. بچه‌ای که تو روز به این خوبی متوجه اومدنش شدیم حتماً قدمش خیره. خیلی رک زد تو ذوقم: ـ چه ربطی داره؟ اگر مثلاً روز رحلت پیامبر یا شهادت یکی از امام‌ها می‌فهمیدی بارداری، می‌گفتی این حرف‌ها خرافاته؛ اما حالا که تو یه روز خوب متوجه شدی، این‌طوری می‌گی. حرفش منطقی بود. ما آدم‌ها دوست داریم اتفاقات رو اون طور که خودمون دوست داریم تعبیر کنیم. حرفش منطقی بود اما من دوست داشتم اون طور که دلم می‌خواست فکر کنم. دوست داشتم این هم‌زمانی رو به فال نیک بگیرم.
میم.قاف
«هر اتفاقی که تو این دنیا می‌افته یه دلیلی داره. حالا ما چه اون دلیل رو متوجه بشیم چه نشیم، نباید در موردش چون و چرا کنیم. اصلاً نباید سعی کنیم باهاش بجنگیم.
~sahar~
من تعجب می‌کنم از آدم‌هایی که فکر می‌کنن هر کس زایمان طبیعی می‌کنه به خاطر هزینه‌اش هست. یک درصد هم فکر نمی‌کنن که خیلی‌ها دوست دارن طبیعی زایمان کنن چون هم برای مادر هم برای بچه مزایای زیادی داره. یه اتفاق بدی که الآن داره تو جامعه می‌افته اینه که سزارین تبدیل شده به نشانه تشخص. خیلی‌ها برای اینکه متشخص به نظر برسن سزارین می‌کنن. درحالی‌که حتی اگر آن‌قدر سطحی‌نگر باشیم که میزان پول خرج کردن رو نشونه تشخص بدونیم، باز هم سزارین نمی‌تونه نشانه تشخص باشه
Z.SH
گور بابای حرف مردم.
~sahar~
وقتی همه‌چیز بر وفق مراده، حرف زدن از چیزهای قشنگ خیلی آسونه و گوش دادن به حرف‌های قشنگ بقیه هم خیلی لذت بخشه؛ اما وقتی یه مشکلی تو زندگیت هست و حالت خوب نیست، حرف‌های قشنگ نه تنها حالت رو خوب نمی‌کنه که هیچ، بدتر هم کنه.
معجزه ی سپاسگزاری
«چیزی به اسم شانس وجود نداره. هر اتفاقی که برای ما می‌افته یه دلیلی داره»
aysan
«درد حریف ما نشد، غصه به کار ما نبود».
ماریا
اما نزدیک‌ترین آیه به این جمله آیه هشت سوره رعد هست که الهی قمشه‌ای این‌طوری ترجمه‌اش کرده: «تنها خدا می‌داند که بار حمل آبستنان عالم چیست و بار رحم‌ها چه نقصان و چه زیادت آرد و مقدار همه‌چیز در علم ازلی خدا معین است.»
parisa

حجم

۱۵۳٫۲ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۷

تعداد صفحه‌ها

۲۲۰ صفحه

حجم

۱۵۳٫۲ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۷

تعداد صفحه‌ها

۲۲۰ صفحه

قیمت:
۱۰,۰۰۰
تومان