کتاب قند تلخ
۳٫۵
(۱۹۸)
خواندن نظراتمعرفی کتاب قند تلخ
«قند تلخ» رمانی اجتماعی-عاشقانه نوشته مریم حاتمی است که به مشکلات تجربهها و پشیمانیهای سه جوان به نامهای ستاره، صدرا و شهرزاد میپردازد:
«چند ماه از رابطه پر از قهر و آشتیهای عاشقانهٔ ستاره و صدرا میگذشت. ستاره، ظرف این مدت توانسته بود با گرفتن بهموقع حقوقش و رفتوآمد سر ساعتش جلوی هر شکی را از طرف پدر و مادرش بگیرد.
شهرزاد هم سرش گرم زندگی خودش بود و گاهی اوقات بنا به خواسته صدرا و قولی که خودش داده بود به دیدن مهتاج خانم میرفت و با هزار جور حرف و دلیل و ترفند دنبال گرفتن رضایتش بود.
با وجود اینکه او تنها کسی بود که دنبال راضی کردن مادر صدرا بود ولی ستاره صولت چشم دیدنش را نداشت.
ستاره به اصرار صدرا تصمیم گرفت که کمکم خانوادهاش را در جریان این رابطه قرار دهد. یکشب مثل همیشه رأس ساعت هشت به خانه برگشت، مادر مشغول پختوپز بود. برای ستاره مطرح کردن جریان صدرا خیلی سخت بود و هر کاری کرد نتوانست سر صحبت را با مادرش باز کند به همین خاطر دست به دامن تهمینه شد و خواهش کرد فردا به آرایشگاه زنگ بزند و با مادرش صحبت کند.
فصل تابستان هم به آخرش رسیده بود درست مثل طاقت صدرا! او هم مثل هر جوانی دوست داشت تکلیفش را با زندگیاش زودتر بداند.
از اینهمه قایم باشک بازی خسته شده بود. از تلفنهای یواشکی، قرارهای یواشکی، از نگاههای یواشکی...! مدام به ستاره میگفت: «روزشماری میکنم تا زودتر عقد کنیم و محرم بشیم، دلم میخواد زودتر گرمای دستت رو لمس کنم و نوازشش کنم. دلم میخواد بدون عذاب وجدان و حس گناه، سیر نگاهت کنم. دوست دارم سرم رو، روی پاهات بزارم و تو دست بکشی لای موهام و من برات حرف بزنم.»
فردا شب، ستاره وقتی به خانه برگشت از رفتارهای مادرش متوجّه شد که با تهمینه صحبت کرده و بالاخره مادر به اتاق ستاره رفت و سر صحبت را باز کرد.
مادر: جریان این خواستگار چیه؟
بیا بشین درستوحسابی حرف بزن! چرا تهمینه رو واسطه کردی؟
ستاره کمی سرخ و سفید شد و گفت: چی باید بگم همهچیز رو تهمینه گفته دیگه!
مادر: اون فقط گفت ستاره خواستگار داره، روش نمیشه بهتون بگه.
ستاره که از پیغام رساندن نصفهنیمهٔ تهمینه حسابی حرصی شده بود، کمی این پا و آن پا کرد و گفت: تو مجموعه خواستگار دارم.»
از زرتشت تا خمینی
منوچهر دراج
مراقبت از پوست و موسمیه صائمی
کوریژوزه ساراماگو
مجموعه بهترین های جبران خلیل جبرانجبران خلیل جبران
هشت کتاب جبران خلیل جبرانجبران خلیل جبران
داستان هایی برای پدران، فرزندان و نوه هاپائولو کوئیلو
مکتوبپائولو کوئیلو
خاطرات یک مغپائولو کوئیلو
هم دیوارمیترا داور
گام، آرپژ، آکورد، تمرینبهزاد شیرزادی فولادی
حجم
۱۳۰٫۹ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۷
تعداد صفحهها
۲۰۰ صفحه
حجم
۱۳۰٫۹ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۷
تعداد صفحهها
۲۰۰ صفحه
قیمت:
۱۰,۰۰۰
تومان
نظرات کاربران
خیلی کلیشه ای و تکراری بود اگه رمان خون حرفه ای هستید و رمان جذاب و داستان محور میخواید کلافه تون میکنه و آخرش کلا میشه کلید اسرار .شخصیت ها پودر میشن🤕🤕🤕
برای من خیلی جذاب نبود اما این رمان واقعا میتونه برای جوان ها و متاهل ها مفید باشه منم برای همین 4ستاره دادم. چون نوجوان هستم شاید مناسب سنم نبود و نمیدونستم برای چه رده سنی مفیده اما در هر
این اولین کتابی است که من از برنامه طاقچه مطالعه کردم ....کتاب جذاب وقشنگیه با متن روان وساده کسانی که اهل رمان هستن پیشنهاد میکنم حتما این کتاب ومطالعه کنند..
رمان جالبی نبود ،البته شاید بهتره بگم با سلیقه من جور در نمیاد ...مثل داستانای عشقی تو مجله هاست،...و منو خیلی یاده کتابایی مینداخت که وقتی 14،15سالم بود میخوندم...بنظرم بدرد گروه سنی نوجوان میخوره....و اینکه واقعا دلیل نویسنده رو نمیفهمم
سلام ب نظرم شرم باد بر صدرا آخه آبروی هر چی مرد بود رو برد من که از مرد بودنم خجالت کشیدم واقعا جای تاسف داره..... کتاب بسیار خوبی بود واقعا لذت بردم و چشم منو نسبت به اطراف باز کرد
بد نبود اما بد تموم شد بنظرم می تونست پایان بهتری داشته باشه اینکه یه ماجرا رو از زبان سه نفر تعریف کرد بنظرم اصلا ایده خوبی نبود. در ضمن از ماجراها سریع می گذشت و درهم بود یه خورده
جذاب نبود . داستانش تکراری بود . درضمن اخر داستانم شخصیت اصلی رو خراب کرده بود
به شدت اموزنده جذاب بود نشد بزارم زمین تو یک شب خوندم
رمان خیلی قشنگی بود 💓
نمی دونم من چرا اصلا نتونستم بخونمش از نوشتار محاوره در رمان خوشم نمی یاد. و اینکه متاسفاته خیلی مشکل نگارشی داره.نویسنده ظاهرا به تصمیم قاطع نرسیده که بالاخره رمان رو محاوره بنویسه یا کتابی.الا بختکی هی نوشته.موقع خوندن متوجه دست اندازهای