دانلود و خرید کتاب ندبه‌های دلتنگی رضا بابایی
تصویر جلد کتاب ندبه‌های دلتنگی

کتاب ندبه‌های دلتنگی

نویسنده:رضا بابایی
امتیاز:
۴.۵از ۴ رأیخواندن نظرات

معرفی کتاب ندبه‌های دلتنگی

«ندبه‌های دلتنگی» اولین اثر از مجموعه عاشقانه‌ها و شاعرانه‌های «موعود»، به قلم رضا بابایی (-۱۳۴۳) است که مجموعه یادداشت‌های ادبی او در فراق یار غایب از نظر است. چه بی‌عار مردمی هستیم ما! چه بی‌آب چشمانی در سر کاشته‌ایم! چه بی‌رقص دست و پایی به خود آویخته‌ایم! «چه بی‌نشاط بهاری که بی‌روی تو می‌رسد!» فریاد! از این روزهای بی‌فرهاد. حسرتا! از شب‌های بی‌مهتاب فغان! از چشم و دل ناکشیده هجر آیا هنوز، نوبت مجنون است و دور لیلی؟ پنج روزی که نوبت ماست،مغلوب کدام برج نحس است؟ تهمت نحس، اگر بر زحل ننهم، با طالع پرده‌نشین، چه می‌توانم گفت؟
F313
۱۳۹۷/۰۵/۳۰

شیعیان رسم استقبال این است؟! نه دعوت نامه ای... نه دعایی... دست کم آهی بکشیم بلکه فرج حاصل شود...💔 اینگونه که ما پیش می رویم اصلا غریبه ای بر ما وارد شود، آیا خواهد فهمید گمشده ای داریم...؟ . آه مهدی جان... 💔 آه مهدی جان...💔

mkt182
۱۳۹۹/۰۱/۲۱

چقدر زیبا و دلنشین، خدایش رحمت کند استاد نازنین رضا بابایی را

ای همیشه بیدار! سلام!
F313
غفلت ما، از غیبت تو، تلخ‌تر است
F313
آیا می‌آیید؟ یا هنوز مرا باور نکرده‌اید؟
F313
«چه بی‌نشاط بهاری که بی‌روی تو می‌رسد!»
دلتنگِ ماه
من مهربانی‌ام را نذر شما کردم، شما در کدام بازار به نیم سکّۀ زرد قلب خود را فروختید؟
F313
این چشم و دل را نیز خاک راه تو کرده‌ایم، باشد که غباری از آن بر گوشه‌ای از قبای تو بنشیند.
F313
درس ما امروز میم است. میم مثل مهدی، مثل موعود، مثل ...
F313
باغبانم؛ ولی در باغ من جز نرگس نمی‌روید.
F313
یار مفروش به دنیا که بسی سود نکرد آنکه یوسف به زره ناسره بفروخته بود
F313
انتشارات خزان، ناشر کتاب‌های من است. باد توزیع می‌کند و ورد می‌خواند. آرزومندم، یک جمکران
F313
باغبانم؛ ولی در باغ من جز نرگس نمی‌روید. بنفشه‌ها، از تاب شب‌های غیبت، در اضطرابند و سوسن و یاسمن، پیامبران حسن تو.
دلتنگِ ماه
در آن نفس که بمیرم در آرزوی تو باشم. بدان امید دهم جان، که خاک کوی تو باشم
دلتنگِ ماه
ای همۀ آرزوهایم! من اگر مشتی گناه و شقاوتم، دلم را چه می‌کنی؟ با چشم‌هایم که یک دریا گریسته‌اند،‌ چه می‌کنی؟ با سینه‌ام که شرحه شرحۀ فراق است، چه خواهی کرد؟ به ندبه‌های من که در هر صبح غیبت، از آسمان دلتنگی‌هایم، فرود می‌آیند، چگونه خواهی کرد نگاه؟
F313
کاشکی من جز هجر و وصال، غم و شادی نداشتم!
F313
ستارگان تمام شده‌اند، دیگر ستاره‌ای برای شمردن نمانده است. شب را سرِ بیداری نیست و روز بهانۀ آمدن ندارد. فوج پرندگان، سینۀ آسمان را نمی‌شکافد. دیگر دلمردگان نیز به ما طعنه نمی‌زنند.
F313
هر جا که تویی تفرّج آنجاست
F313
غیبت، منتظر می‌خواهد، نه عزادار
F313
دیگر به نرگس‌های باغ سلام نمی‌کنم؛ هیچ یاسی را خیره نمی‌شوم هیچ اقبالی را نمی‌بوسم؛ من تمام شده‌ام؛ بیا آیا دلتنگ ندبه‌های من نیستی؟ آیا ندبه‌های مرا از این دلتنگ‌تر می‌خواهی؟ من تمام شده‌ام؛ بیا.
F313
می‌دانم که تو جمعه‌ها را خوب می‌شناسی و هر عصر آدینه خود در گوشه‌ای نشسته‌ای.
F313
گفتم: در کنار کدامین برکه بنشینم تا مگر ماه رخسارش در او بتابد؟
F313

حجم

۴۴٫۸ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۷۹

تعداد صفحه‌ها

۸۰ صفحه

حجم

۴۴٫۸ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۷۹

تعداد صفحه‌ها

۸۰ صفحه

قیمت:
۵,۵۰۰
تومان