دانلود و خرید کتاب صد سال تنهایی گابریل گارسیا مارکز ترجمه رسول اکبری
با کد تخفیف OFF30 اولین کتاب الکترونیکی یا صوتی‌ات را با ۳۰٪ تخفیف از طاقچه دریافت کن.
کتاب صد سال تنهایی اثر گابریل گارسیا مارکز

کتاب صد سال تنهایی

معرفی کتاب صد سال تنهایی

گابریل گارسیا مارکز در «صد سال تنهایی» به شرح زندگی شش نسل خانواده «بوئندیا» می‌پردازد که نسل اول آنها در دهکده‌ای به نام ماکوندو ساکن می‌شود. داستان از زبان سوم شخص روایت می‌شود و با بیان جزئیات زندگی در دهکده‌ای که به زادگاه مارکز بی‌شباهت نیست، زندگی در کلمبیا را به خوبی به ذهن خواننده منتقل می‌کند. رمان صد سال تنهایی شاهکار مارکز محسوب می‌شود و در سال ۱۹۸۲ در کنار «عشق سال‌های وبا» او را صاحب نوبل ادبیات کرد. سبک رمان رئالیسم جادویی است. مارکز با نوشتن از کولی‌ها از همان ابتدای رمان به شرح کارهای جادویی آنها می‌پردازد و شگفتی‌های مربوط به حضور آنها در دهکده را در خلال داستان کش و قوس می‌دهد تا حوادثی که به واقعیت زندگی در کلمبیا شباهت دارند با جادوهایی که در این داستان رخ می‌دهند ادغام شده و سبک رئالیسم جادویی به وجود آید. فرود آمدن گل‌های زرد از آسمان، تولد فرزند دم‌دار در اثر ازدواج فامیلی، زنده شدن ارواح و گشت و گذار مردگان در خانه بوی رمدیوس و فرستادن مردها به کام مرگ توسط او، وجود پروانه‌های زردرنگ بالای سر مائوریسیا بابیلونیا که همراه او همه جا می‌روند، مردن پرندگان در اثر آمدن هیولا به دهکده و فاحشه‌خانه خیالی که همه حوادث در آن غیر واقعی است بخش‌های جادویی این داستان را تشکیل می‌دهند. مارکز در چند جای رمان، زمان را به عقب می‌برد اما این برگشت زمانی به گذشته تاثیری در انسجام روایت‌ها ندارد و باعث پیچیدگی داستان نمی‌شود. بخشی از داستان: دون آپولینار موسکوته بازو در بازوی دخترش رمدیوس انداخته و در طول خیابان که با حلقه‌های گل تزیین شده بود، راه می‌رفت. مراسم آتشبازی و اجرای موسیقی نوازندگان، اهالی را سرگرم می‌کرد. رمدیوس لبخند می‌زد و برای مردمی که پشت پنجره‌ها ایستاده بودند و برایش آرزوی موفقیت می‌کردند، دست تکان می‌داد. آئورلیانو کت و شلوار تیره‌ای بر تن و چکمه‌های ورنی سگکداری به پا داشت و سال‌ها بعد، با همان‌ها در برابر جوخه اعدام ایستاد. لحظه‌ای که دست همسر آینده خود را گرفت و به سوی محراب برد، چهره‌اش رنگ پریده و بغض گلویش را گرفته بود، ولی رفتار رمدیوس بسیار ساده و در عین حال عاقلانه بود.

معرفی نویسنده
عکس گابریل گارسیا مارکز
گابریل گارسیا مارکز
کلمبیایی | تولد ۱۹۲۷ - درگذشت ۲۰۱۴

گابریل گارسیا مارکز در شهر آراکاتاکا در کلمبیا به دنیا آمد و هشت سال نخست زندگی‌اش را با پدربزرگ و مادربزرگ مادری‌اش گذراند. پدربزرگ و مادربزرگ مارکز، هر دو داستان‌سرایان فوق‌العاده‌ای بودند، اما رویکرد آن‌ها در داستان‌گویی با یکدیگر بسیار تفاوت داشت. پدربزرگش به مارکز جوان داستان‌هایی درباره‌ی تاریخ، جنگ و مزارع موز محلی گفت. از سوی دیگر، مادربزرگ او زنی خرافاتی بود که به شدت به ارواح و جهان ماوراء طبیعی اعتقاد داشت و داستان‌هایی که برای مارکز تعریف می‌کرد نیز شامل همین مضامین بود.

نظرات کاربران

Aria Heydari
۱۳۹۶/۱۱/۲۵

ترجمه کاوه می عباسی از زبان مبدا ترجمه شده و بهترین ترجمه موجود از این کتابه

Shakiba.Sh
۱۳۹۹/۰۲/۰۵

داستان پیچیده پر شخصیت با اسامی تکراری ، در این رمان با نماد های زیادی برخورد میکنیم که دنیای واقعی یاداور حقایقی انکار نشدنی هستند . تلفیقی از جادو و تاریخ ....نمیشه گفت جذاب نبود ولی در کل من فقط

- بیشتر
shokufe mousavi
۱۴۰۰/۱۲/۱۹

این کتاب چراغ روشنی در تاریکی های زندگیه و مرزهاتون و جابجا میکنه

Ferida
۱۳۹۹/۰۴/۱۹

کتاب درباره صد سال از زندگیه یه خانواده‌س، پر از اتفاقات ناراحت کننده و عجیب و غریب، من دوبار خوندمش بار اول خوشم نیومد گفتم دوباره بخونم شاید نظرم عوض بشه ولی به آخر که رسیدم بازم به همون نتیجه

- بیشتر
ساجده
۱۳۹۸/۰۴/۲۴

پراز شخصیت ها با سرکذشت هایی غم انگیز ... چنان ذهنم رو پر کرده که الان چندروزه از خواندنش میگذره ولی هنوز درگیرشم.

صبا
۱۴۰۰/۱۲/۲۳

کتابیه که باید هشیار خونده بشه و از نظر من چالش برانگیزه و باید صبورانه خونده بشه تا روند و روابط بین شخصیت ها براتون واضح بشه(میتونید با دیدن شخصیت جدید ربطش رو به خانواده بوئندیا بنویسید یا توی اینترنت

- بیشتر
dianaz
۱۳۹۶/۱۱/۲۲

خیلی جالبه،قشنگ بود.

طراوت
۱۳۹۹/۰۲/۰۹

اسم ها همه شبیه هم بود و خیلی رمان طولانی‌ای بود.

کتاب 1984
۱۳۹۸/۰۱/۲۰

عالیه

مرتضی ش.
۱۳۹۹/۰۴/۰۷

اگر قدر عمرتان را میدانید خواندن این کتاب را اصلا توصیه نمیکنم! حیف وقت و عمر! وقتی خواندم، خیلی دنبال نقد این کتاب گشتم اما هیچ نظر منطقی پیدا نکردم، عمدتا با دلایل سطحی از این کتاب تعریف کرده اند!

بریده‌هایی از کتاب
مشاهده همه (۱۳)
زمان نمی‌گذرد، فقط تکرار می‌شود.
طراوت
خوزه می‌دانست که نمی‌توانند از همان راهی که آمده بودند برگردند، چرا که آنها رو به سوی آینده داشتند؛ نه گذشته.
طراوت
اگر سوسک توانسته از ظلم بشر رها شود، تنها به این دلیل است که به تاریکی پناه می‌برد و در آنجا به زندگی شکست‌ناپذیر خود ادامه می‌دهد. چون انسان از تاریکی می‌ترسد و سوسک هم از روشنایی.
silver
بدون ترس و وحشت از خداوند می‌پرسید که مگر انسان‌ها از آهن ساخته شده‌اند که آن همه رنج و عذاب و فلاکت را برایشان می‌فرستد و از آنها می‌خواهد تحمل کنند؟
silver
هرجا هستند همواره به یاد داشته باشند که گذشته چیزی جز دروغ نیست و خاطره هرگز بازگشت ندارد و پرحرارت‌ترین و دیوانه کننده‌ترین عشق‌ها هم واقعیت‌هایی ناپایدار هستد که عمری بسیار کوتاه دارند.
silver
زمان نمی‌گذرد، فقط تکرار می‌شود
silver
آمارانتا گفت: ـ عجب! مردان چه رفتارهای غریبی دارند! از یک طرف در همه عمرشان به نبرد با کشیش‌ها می‌پردازند و از طرف دیگر، به دوستانشان کتاب دعا هدیه می‌دهند!
silver
زیرا همه نسل‌های محکوم به صد سال تنهایی، فرصتی برای زندگی دوباره، روی کره زمین پیدا نخواهند کرد.
silver
می‌خواست تا پایان عمر هرگز در را باز نکند. اندیشید: «اینجا بدون حضور یک مرد در خانه، می‌پوسیم و خاکستر می‌شویم ولی به مردم بدبخت و پست این شهر اجازه نمی‌دهیم اشک ما را ببینند.»
silver
هرچه بیشتر از عمرش می‌گذشت، خاطره تیرباران را واضح‌تر می‌دید و انگار گذشت زمان او را به آن واقعه دور نزدیکتر می‌کرد.
silver

حجم

۴۳۲٫۲ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۳

تعداد صفحه‌ها

۵۸۳ صفحه

حجم

۴۳۲٫۲ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۳

تعداد صفحه‌ها

۵۸۳ صفحه

قیمت:
۳۸,۰۰۰
تومان