دانلود و خرید کتاب پرتقال در جعبه ابزار احمد ملکوتی‌خواه
با کد تخفیف OFF30 اولین کتاب الکترونیکی یا صوتی‌ات را با ۳۰٪ تخفیف از طاقچه دریافت کن.
تصویر جلد کتاب پرتقال در جعبه ابزار

کتاب پرتقال در جعبه ابزار

معرفی کتاب پرتقال در جعبه ابزار

«پرتقال در جعبه ابزار» نوشته احمد ملکوتی‌خواه (-۱۳۵۳)، مجموعه داستان‌های کوتاه با رویکرد طنز اجتماعی است. در بخشی از داستان «پرتقال در جعبه ابزار» می‌خوانیم: بیست‌وپنج سال دارم، اما مادرم مصرّانه معتقد است هیچی، حتی به‌قاعده یک بچه ده ساله نمی‌فهمم. وقتی با مشدد کردن «هیچی»، سعی می‌کند حق مطلب را ادا کند، زیبایی صورتش به خطر می‌افتد و من مکرر متذکرش شدم که این مبلغ از غیظ و غضب ـ زبانم لال ـ عمر خودش را تحت‌الشعاع قرار می‌دهد، نه آن ده سال را. خصومت آشکار مادرم ابداً در دسته خصومت‌های ذاتی و بنیادین طبقه‌بندی نمی‌شد. این خشمِ مقطعی، مظهر مهر مادری بود که دلش نمی‌خواست فرزندِ مهندسش؛ نویسنده، یا به‌تعبیر خودش بدبخت بشود. مؤدبانه‌ترین معنای نویسندگی در قاموسش یعنی شکستی عظیم و همه‌جانبه. دوست خوبم، آقای آدورنو می‌گفت: «آن‌کس که دیگر خانه‌ای ندارد، در نوشتن خانه می‌کند.» مادرم بدون کمترین آشنایی با تئودورِ عزیز، جمله ماندگاری تقدیم تاریخ کرد: «آن‌کس که دیگر عرضه‌ای ندارد، در خانه نوشتن می‌کند.» من در یک خاندان فنی به دنیا آمدم. در چهارسالگی از طرف مادرم مأموریت پیدا کردم فوق‌دکترای مهندسی بگیرم و برای خانواده افتخارآفرینی کنم. مادرم به آلبالوخشکه، کدو و فوق‌دکترا خیلی علاقه داشت. ساده‌ترین تفریح برادرم در نوجوانی، پایین گذاشتن موتور ماشین‌های اقوام و سوار کردن مجددش بود.
Abolfazl
۱۳۹۷/۰۳/۳۰

این کتاب مثل نوشابه بعد بازی هست،ضروری نیست اما لذت بخش هست

ツAlirezaツ
۱۳۹۶/۰۹/۱۸

تو برنامه کتاب باز ، از شبکه نسیم معرفیش کردن شاید برای دانشجو ها یکم جالب باشه و بعضی جاهاش لبخند رو به لبشون بیاره . جدا از این خیلی پراکنده بود و یه سیر واحدو طی نمیکرد :| تقریبا 45دقیقه

- بیشتر
محمدرضا
۱۳۹۷/۱۲/۲۱

خیلی با این کتاب حال خوبی پیدا کردم صفحه آخر کتاب انگار مو به موی چیزی بود که مدتها توی افکار و درونم حرکت میکنه وقتی شعر های جالب شعرا رو میخونم یاد مصرع"خوشا به حال شماها که شاعری بلدید" می افتم،

- بیشتر
نوری
۱۳۹۹/۰۲/۱۷

اگر با رشته ی تحصیلیت مشکل داری پیشنهاد میکنم این کتابو بخونی اگه احساس میکنی متفاوت از اعضای خانوادتی پیشنهاد میکنم این کتابو بخونی اگه فک میکنی فقط خودتی که این حس رو داری پیشنهاد میکنم این کتابو بخونی اگه دنبال کلی جمله

- بیشتر
Mahdi Hoseinirad
۱۳۹۷/۰۴/۱۸

یه متن فوق العاده با شروع های طوفانی و پایان های افتضاح!

sepide saad
۱۳۹۷/۰۱/۰۴

این کتاب رو خیلی دوست دارم، شاید چون احساسات درونی نویسنده مخصوصا بخش آخر کاملا برام ملموس و اشنا بود. درکل کتاب کوتاه و دوست داشتنیه ، خوندنش خالی از لطف نیست

sahar
۱۳۹۸/۱۰/۲۸

عااااااالی بود قلم بسیار زیبایی دارن

e.azad
۱۳۹۸/۰۶/۱۴

با خنده‌های ریز ریز پی در پی شروع می‌کنیم و با گریه پایان می‌بریم هر قصه را

زیـنـب🍃🌸
۱۳۹۶/۰۹/۱۵

کتاب خوبیه. پیشنهاد می کنم بخونید.

مهدیس 🌙
۱۳۹۹/۰۱/۰۸

پیش تر کتاب ابوی فدوی را از ایشان خوندم هردو کتاب طنزی زیبا و پخته دارند و انتقادهای به جا و مناسبی :) بسیار لذت بردم ،امیدوارم آثار بیشتری از ایشون ببینیم🍊✨

آقای الکترونیکی معتقد بود: «تنها فایده معلم ادبیات بودن اینه که وقتی می‌خوای کارت‌به‌کارت کنی دقت لازمت نیست. صفرم زیاد بزنی، موجودی نداری.»
einlam
آدم اگر نفسش را بشناسد، هیچ‌وقت به آن اعتماد نمی‌کند.
einlam
آدم‌ها تاریخ انقضا دارند. یک‌روز از خواب بیدار می‌شوند و می‌بینند خراب شده‌اند. دیگر خوش نمی‌گذرد. وقت خوش نیست. بیهوده توی تاریخ کش می‌آیند و در بستر زمان طول می‌کشند. الکی طول می‌کشند.
einlam
انسان دقیق که می‌شود می‌بیند گاهی برای نداشته‌های دیگران هم باید خدا را شکر کند.
einlam
آدم‌ها تاریخ انقضا دارند. من شخصاً تاریخ انقضایم پنجم دبستان بود و به مورخِ آن روزِ سردِ زمستانیِ کلاس پنجم، منقضی شدم و حالا هم بوی تعفنِ «توی‌تاریخ‌ماندگی» گرفته‌ام. نزدیک به بوی بدی که سحرها از کانال کولر می‌آید.
Sahar B
پناه می‌برم به خدا از متصل‌المضطربیِ مادرِ ایرانی. پناه می‌برم به خدا. که در اوقات فراغتش هم غصه می‌خورد.
faezeh
طنز، سنگری است برای پناه گرفتن از شرّ انواع دروغ و دورویی. طنز، وطن انسان‌هایی است که از غیرنماییِ خود خسته‌اند. می‌خواهند خودشان باشند حتی اگر «خود» شان کوچک است. اگر دوباره دیدی کسی در مرز دیوانگی و دلقک‌بازی اقامت کرده بود، مسخره و ملامتش نکن. بهشت یک درِ پشتی دارد برای ورود دلقک‌ها.
marzieh
تنها آرزوی پدر و مادرم این بود که من یک مهندس‌فیلسوفِ صدراییِ عارف‌ْمسلکِ سبکِ قاضیِ نجارِ متشرعِ برق‌کارِ خیّرِ لوله‌بازکنِ متمدنِ گرافیستِ متدینِ پزشکِ طراح دکورهای‌داخلی بشوم و من حتی نتوانستم این تنها آرزوی‌شان را جامه عمل بپوشانم و هیچ به آن نپوشاندم.
moon shine
از رابطه خالی از صمیمیتم با قانون دوم نیوتن؛ در نتیجه «استاتیک» و «دینامیک». از فقدان کمترین میزان محبت به «ترمودینامیک». همه آنچه من از شش واحد ترمودینامیک و شش واحد سیالات فهمیدم این بود که: «گاز هم گازهای نجیب!»
Abolfazl
خیلی‌ها در نوشته دنبال نتیجه‌اند اما شاید نوشتن خودش نتیجه اضطرار باشد
einlam
پناه می‌برم به خدا از متصل‌المضطربیِ مادرِ ایرانی. پناه می‌برم به خدا. که در اوقات فراغتش هم غصه می‌خورد.
einlam
آقای الکترونیکی معتقد بود: «تنها فایده معلم ادبیات بودن اینه که وقتی می‌خوای کارت‌به‌کارت کنی دقت لازمت نیست. صفرم زیاد بزنی، موجودی نداری.»
Peyman N
من در این خانواده، مثل پرتقالی در جعبه ابزار؛ همین‌قدر غریب. خصومتِ سرنوشت با یک انسان باید خیلی جدی باشد که او را در چنین وضعیتی قرار دهد.
محمدرضا
صبح جمعه، وقتی آقای لوله‌بازکنی بعد از پنج دقیقه اجرای مراسم فنرزنی، بی‌مقدمه به بابا گفت: «۱۲۵ هزار تومن» ما وارد غروب جمعه شدیم.
Aysan
اگر دوباره دیدی کسی در مرز دیوانگی و دلقک‌بازی اقامت کرده بود، مسخره و ملامتش نکن. بهشت یک درِ پشتی دارد برای ورود دلقک‌ها.
امین
هرکس باید شجاعتِ تصمیم‌گیری داشته باشد و پای توابع انتخابش هم بایستد.
einlam
معصوم خانم، زنگ را از تشریفات و تجملات همسایگی می‌داند و شدیداً از آن پرهیز می‌کند. اما هیجان‌انگیزترین ویژگی‌اش این است که «یاالله یاالله» را وسط اتاق، بیخ گوش صاحب‌خانه می‌گوید
Abolfazl
آدم‌ها تاریخ انقضا دارند. یک‌روز از خواب بیدار می‌شوند و می‌بینند خراب شده‌اند. دیگر خوش نمی‌گذرد. وقت خوش نیست. بیهوده توی تاریخ کش می‌آیند و در بستر زمان طول می‌کشند. الکی طول می‌کشند.
°•SOMY•°
مادربزرگم منزل‌مان میزبان بود. نه آن‌که بدنش شبیه ذوزنقه است و پاهایش پرانتزی و تا می‌نشیند توی وسایل نقلیه موتوری هفتاد آیت‌الکرسی می‌خواند، آن نه. آن‌یکی را می‌گویم که برای عزرائیل سلام و صلوات می‌فرستد و قرآن می‌خواند، تا با حضرتش دوست شده، آن‌جناب راحت جانش را بگیرد. به ذهن پیرزن رسیده طرح رفاقت با عزرائیل بریزد از طریق تاباندن تسبیح و ذکر گرفتن برای سلامتی‌اش.
محمدرضا
پناه می‌برم به خدا از متصل‌المضطربیِ مادرِ ایرانی. پناه می‌برم به خدا. که در اوقات فراغتش هم غصه می‌خورد.
محمدرضا

حجم

۴۳٫۰ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۴

تعداد صفحه‌ها

۷۰ صفحه

حجم

۴۳٫۰ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۴

تعداد صفحه‌ها

۷۰ صفحه

قیمت:
۲,۳۵۰
تومان