کتاب عشق در قفس پرنده
۴٫۵
(۱۲)
خواندن نظراتمعرفی کتاب عشق در قفس پرنده
«عشق در قفس پرنده» نام نمایشنامهای از چیستا یثربی (-۱۳۴۷) است.
ایمان، جوانی حدود بیست و هفت هشت ساله، با تخته سه لای نقاشی اش روی نیمکت پارک نشسته است و سعی میکند روی کاغذ، منظرۀ روبرویش را نقاشی کند. مدام طرحی میکشد، سپس با نارضایتی کاغذ را مچاله میکند و دوباره طرح جدیدی را شروع میکند. چهار پنج طرح را مچاله میکند که محسن، پسری با لباس فقیرانه و شلوار وصله دار، در حالی که پرندهای در دستش است، نزدیک میشود و به نقاشی ایمان نگاه میکند. محسن همهی جملات را با لکنت بیان میکند. ولی در متن فقط جمله های اولیه با لکنت نوشته شده است. در حالی که در اجرا باید شرط لکنت زبان محسن رعایت شود. در پس زمینه، سایهی جوان و پسر خردسالی دست در دست هم دیده میشود که دور میشوند.
محسن: (با لکنت) چی... چی... چی داری میکشی؟
ایمان جوابی نمیدهد. در حال نقاشی کشیدن، شعری را زیر لب زمزمه میکند.
از کرانه های سرخ آفتاب،
شعری باید اتفاق میافتاد،
اسبی با یال سپیدش در باد،
شتابان به سوی خانه من میرفت،
خبر زود رسید،
افشاء شد،
همه گفتند لعنت،
و من گفتم،
پیش از به دنیا آمدنت،
عاشقت بودم...
محسن: د... د... درخته، مگه نه؟
ایمان: آره، مثلا".
مهمان
چیستا یثربی
عشق باریده بودچیستا یثربی
ماه از روی سکوچیستا یثربی
پریخوانی عشق و سنگچیستا یثربی
اول تو بگوچیستا یثربی
عاشق ابر سپیدچیستا یثربی
گاردنپارتی در برفچیستا یثربی
زنی از کوچه پشتیچیستا یثربی
عشق در زمان ما: سه قصه روانشناختیچیستا یثربی
زندگی شاید....! و عاشقانه تا هشت بشمارچیستا یثربی
شازده سلیم و عاشقانه به روایت طلا صادقیچیستا یثربی
قصههای خاتونمعصومه خواجوی
رد بیرنگ سرمهنوشین صالحی
شبیه عطری در نسیمرضیه انصاری
ارتباط سیستم های ERP با حسابداری سازمانی
سیدهادی موسوی
روزگاری در روستارحمت اله پورعلی عمران
نگاهی گذرا بر طب سنتی کاربردیجواد کاظمی
کتاب کار گنجنامه ادبیاتفریده تابش فر
گنجنامه ادبیاتفریده تابش فر
ماجراهای آقای جنابی و علیامخدره خانمرشید بیات مختاری
خاطرات مراقبین بیماران فرسایش مغز (دمانس)کاوه شفیعی
تحول دیجیتالمحسن ابراهیم پور
کمی نزدیک ترشیما اسکافی
مرجع اصلی شیرخشک نوزادانعالیه موسی نیا
حجم
۴۸٫۲ کیلوبایت
تعداد صفحهها
۱۰۰ صفحه
حجم
۴۸٫۲ کیلوبایت
تعداد صفحهها
۱۰۰ صفحه
قیمت:
۲۳,۰۰۰
تومان
نظرات کاربران
چیستا یثربی؛ - زمان را کجا بردی؟! چقدر راه آمده ای؟! چرا شب، اینهمه صبحست؟! چرا جای دستهایت روی دنیا مانده است؟! چقدر پنجره به من هدیه کرده ای؟! کدامیک را اول باز کنم؟!....
حرف نداره چیستا یثربی و خیلی دوسش دارم
چه زیبا نوشته های چیستایثربی خیلی به دلم میشینه با نوشته های ایشون خیلی حال میکنم
چرا کتاب پستچی نیست🤕
کتابش عالیه ولی خیلی چیزای گنگ داشت😁😶
یکی از بهترین داستانهایی که خوندم