دانلود و خرید کتاب به شیوه باران اعظم ایرانشاهی
با کد تخفیف OFF30 اولین کتاب الکترونیکی یا صوتی‌ات را با ۳۰٪ تخفیف از طاقچه دریافت کن.
کتاب به شیوه باران اثر اعظم ایرانشاهی

کتاب به شیوه باران

دسته‌بندی:
امتیاز:
۴.۴از ۱۳ رأیخواندن نظرات

معرفی کتاب به شیوه باران

«به شیوه باران» تألیف اعظم ایرانشاهی، کاری از مرکز تنظیم و نشر آثار حضرت آیت‌الله‌العظمی بهجت (ق.س) است که خاطراتی را در قالب داستان، از زبان نزدیکان آیت‌الله بهجت درباره سیره و کرامات ایشان بازگو می‌کند. این مرکز برای معرفی سیرۀ رفتاری آیت‌الله بهجت (ق.س)، از «دو منبع» استفاده کرده‌است: اول:فرمایش‌های خود ایشان؛ و دوم:گزارش‌ها و مصاحبه‌هایی که از اطرافیان ایشان گردآوری شده‌است. برای استفاده از منبع اول، فرمایش‌های ایشان که در بیش از ۲۰۰۰ ساعت فایل صوتی و تصویری ثبت شده‌است، پیاده‌سازی و سپس نمایه‌زنی و در بیش از ۱۵۰۰ موضوع دسته‌بندی شد. برای بهره‌گیری از منبع دوم نیز بیش از ۳۰۰ فایل تصویری در قالب گزارش و مصاحبه از اطرافیان ایشان تهیه و سپس پیاده‌سازی، نمایه‌زنی و دسته‌بندی شد تا با پشت سر گذاشتن این مراحل، این گنجینۀ ارزشمند در قالب‌های گوناگون قابل ارائه باشد. از آنجاکه قالب و سبک داستان کوتاه، ساده، روان و کوتاه بودن آن است، یکی از مناسب‌ترین قالب‌ها برای انتقال شیوه‌های رفتاری و معارفی است که در رفتار ساده و صادقانۀ این عارف روشن‌ضمیر نمود یافته‌بود. یکی از روایات این کتاب را بر اساس خاطرۀ یکی از شاگردان ایشان، می‌خوانید: آمده بود و با اصرار می‌گفت: «آقا، دستورالعمل بدهید!» پاسخی نشنید. باز تکرار کرد: «به من یک دستورالعملی بدهید!» آقا با تندی گفت: «دستورالعمل؟! دستورالعمل؟! دستورالعمل که چیزی نیست؛ کو عمل‌کننده آقا؟!» مرد باز خواسته‌اش را تکرار کرد. این‌بار آقا گفت: «یک حرفی به شما می‌زنم که اگر هزار سال هم بگردید، همین است؛ و غیر از این نیست: بروید و گناه نکنید!» مرد پرسید: «چه کنیم گناه نکنیم؟» با لحنی تندتر گفت: «زمستان بروید یخ حوض را بشکنید و غسل کنید تا گناه نکنید!»
حضرت حجت (عج)
مرکز تنظیم و نشر آثار حضرت آیت‌الله العظمی بهجت قدس سره
سال‌نامه‌ی العبد، سال ۱۳۹۷
مرکز تنظیم و نشر آثار حضرت آیت‌الله العظمی بهجت قدس سره
سال‌نامه العبد، سال ۱۳۹۶
مرکز تنظیم و نشر آثار حضرت آیت‌الله العظمی بهجت قدس سره
سال‌نامه العبد، سال ۱۳۹۴
مرکز تنظیم و نشر آثار حضرت آیت‌الله العظمی بهجت قدس سره
عبد محبوب، جلد ۱۰؛ بهجت‌القلوب
مرکز تنظیم و نشر آثار حضرت آیت‌الله العظمی بهجت قدس سره
عبد محبوب، جلد ۱؛ بهجت حجت، خلاصه‌ی خوبی‌ها
مرکز تنظیم و نشر آثار حضرت آیت‌الله العظمی بهجت قدس سره
عبد محبوب، جلد ۲؛ فقدان عشق
مرکز تنظیم و نشر آثار حضرت آیت‌الله العظمی بهجت قدس سره
عبد محبوب، جلد ۳؛ مقام بندگی، مروری بر زوایای زندگی عارف و اصل حضرت آیه‌الله عظمی بهجت
مرکز تنظیم و نشر آثار حضرت آیت‌الله العظمی بهجت قدس سره
عبد محبوب، جلد ۱۱
مرکز تنظیم و نشر آثار حضرت آیت‌الله العظمی بهجت قدس سره
سال‌نامه العبد، سال ۱۳۹۵
مرکز تنظیم و نشر آثار حضرت آیت‌الله العظمی بهجت قدس سره

نظرات کاربران

طلائی
۱۴۰۰/۰۳/۰۷

کتابی ساده، روان، دلنشین و ذی قیمت که هرکسی باید حداقل یکبار آنرا بخواند.

بهزاد
۱۳۹۸/۰۱/۰۷

انتخاب ساختار داستان کوتاه به نظرم تصمیم خوبیه فقط کاش اسم نقل کننده خاطره، اول داستان ذکر میشد

قاصدك
۱۳۹۶/۱۰/۱۹

دلنشین بود اما میتونست بهتر و بیشتر باشه

کاربر ۶۳۸۸۰۵۲
۱۴۰۲/۰۲/۰۴

خداوند ایشان را رحمت کند وبه تهیه کنندگان کتاب هم جزای خیر عنایت فرماید.آمین

محمود
۱۳۹۹/۰۱/۱۰

هر سه جلدو خوندم . کتاب های تاثیرگذاری هستن

شهرام
۱۳۹۷/۰۴/۰۸

بسیار خوب خیلی به قبلی ها شبیه بود شاید قبلی ها بهتر بودن همچنان منتظر دو نسخه جدید این مجموعه هستیم

بریده‌هایی از کتاب
مشاهده همه (۵۷)
پرسیدم: «سعادت دنیا و آخرت را در چی می‌دانید؟» گفت: «در اینکه گناه نکنید.»
قاصدك
«امکان دارد شما در خدمت حضرت مهدی (عج) باشید و ایشان فراموش‌تان کند؟!»
قاصدك
از درِ مسجد وارد صحن جمکران شدیم. از بلندگو کسی با امام (عج) درد و دل می‌کرد: «مولا جان! کاش می‌دانستیم کجا تشریف دارید...؟» آقا زیر لب زمزمه می‌کرد: «کجا تشریف ندارند؟!»
shariaty
خیرالحافظین قبل‌تر محافظ یکی از مراجع بود. بعد از فوت آن مرجع، آمده بود به‌اصرار که محافظ آقای بهجت بشود. خانوادۀ آقا هم قبول کردند و با خودش در میان گذاشتند. گفت: «آن وقت چه کسی می‌خواهد از آن محافظ، محافظت کند؟» گفتند: «خدا.» گفت: «همان خدا، از من هم محافظت می‌کند.»
shariaty
امام (ق.س) از دنیا رفته بود؛ آقای خامنه‌ای آمد و از سنگینی بار امانتی که دستش داده‌اند، حرف زد. آقای بهجت بعد از چند لحظه سکوت، سر بلند کرد و گفت: «الحمدلله شما به مبانی مستحضرید. اگر به آنچه می‌رسید، طبق موازین عمل کنید، «من» ملتزمم که شما را تنها نگذارند.»
قاصدك
گفتم: «آقا! اجازه بدهید این خرزهره را ببُریم. درخت میوه که نیست؛ فقط حیاط را کثیف می‌کند.» با مهربانی و خنده گفت: «نه! این را علی آقا کاشته؛ نباید بِبُرید.» مهربانی، از چشم‌هایش می‌بارید.
قاصدك
اگر بدانید در این استغفار چه گنج‌هایی نهفته است؛ روح را صیقل می‌دهد، راه‌ها باز می‌شود و حاجت‌ها برآورده می‌شوند.»
قاصدك
از بلندگو کسی با امام (عج) درد و دل می‌کرد: «مولا جان! کاش می‌دانستیم کجا تشریف دارید...؟» آقا زیر لب زمزمه می‌کرد: «کجا تشریف ندارند؟!»
الهه
به افراد زیادی صدقه بدهید، حتی اگر مقدارش کم باشد.
soltani
من از این بچه یاد گرفتم اگر ما خدا را اندازۀ مامان حساب می‌کردیم، اگر مثل این بچه یاد می‌گرفتیم که هر چه می‌خواهیم باید از او بخواهیم، بارمان بسته می‌شد
soltani

حجم

۵۵٫۲ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۶

تعداد صفحه‌ها

۷۲ صفحه

حجم

۵۵٫۲ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۶

تعداد صفحه‌ها

۷۲ صفحه

قیمت:
۵,۰۰۰
تومان