
کتاب تشنگی
معرفی کتاب تشنگی
کتاب تشنگی (Thirst) نوشته وارشا باجاج و ترجمه امیر متقی، داستانی درمورد زندگی نوجوانی به نام مینی در یکی از محلههای فقیرنشین بمبئی است. این رمان بحران کمآبی و تأثیر آن بر زندگی روزمرهی خانوادهها را به تصویر میکشد. روایت از زاویهی دید مینی، دختری باهوش و آرزومند شکل میگیرد که همراه با خانواده و دوستانش با چالشهای کمبود آب، تبعیض اجتماعی و رؤیاهای بزرگ دستوپنجه نرم میکند. نشر کتاب چار این کتاب را در سال ۱۴۰۴ منتشر کرده است. نسخهی الکترونیکی این اثر را میتوانید از طاقچه خرید و دانلود کنید.
درباره کتاب تشنگی اثر وارشا باجاج
کتاب تشنگی اثری از وارشا باجاج است که با محوریت بحران آب در شهر بمبئی، رمانی با درونمایههای خانوادگی و اجتماعی را روایت میکند. این داستان با تمرکز بر زندگی مینی و خانوادهاش، تصویری از زندگی در محلههای کمبرخوردار و مشکلات ناشی از کمبود آب را ارائه داده است. روایت داستان از زبان مینی، نوجوانی کنجکاو و آرزومند شکل میگیرد و خواننده را با دغدغههای روزمره، امیدها و ترسهای او همراه میکند. در کنار بحران آب، موضوعاتی مانند نابرابری اجتماعی، فساد، مافیای آب، دوستی، خانواده و رؤیاهای نوجوانان در بستر داستان مطرح شده است. ساختار کتاب بهصورت فصلبندیشده و با روایت خطی پیش میرود و هر فصل بخشی از زندگی مینی و اطرافیان او را بازگو میکند. وارشا باجاج در این اثر با جزئیات دقیق و توصیفهای زنده، فضای شهری بمبئی، روابط خانوادگی و اجتماعی و چالشهای زیستی را به تصویر کشیده است.
خلاصه داستان تشنگی
هشدار: این پاراگراف بخشهایی از داستان را فاش میکند!
رمان با نشستن مینی و برادرش (سانجی) بر فراز تپهای مشرف به دریای عمان آغاز میشود؛ جایی که آب فراوان به نظر میرسد، اما در واقعیت، خانوادهی آنها و بسیاری از ساکنان محلهشان با کمبود شدید آب مواجهند. مینی و خانوادهاش برای تأمین آب روزانه باید در صفهای طولانی بایستند و سهمیهی محدودی دریافت کنند. سانجی پس از پایان مدرسه به کار در رستوران مشغول است و رؤیای سرآشپزشدن دارد، اما شرایط مالی خانواده اجازهی ادامهی تحصیل را به او نمیدهد. مینی نیز آرزوهای بزرگی در سر دارد و به آیندهای بهتر امید بسته. در جریان داستان، بحران آب به نقطهی بحرانی میرسد و ماجرای مافیای آب و دزدی آب از منابع عمومی، زندگی خانوادهها را تهدید میکند. سانجی و دوستش (آمیت) بهدلیل کنجکاوی دربارهی تانکرهای آب، ناخواسته وارد ماجرایی خطرناک میشوند. خانواده برای حفظ امنیت آنها مجبور میشود پسرها را به روستایی دوردست بفرستد. دوری سانجی، بیماری مادر و فشارهای زندگی، مینی را با چالشهای تازهای روبهرو میکند. او با کمک دوستانش بهویژه فائزه و امید به آینده میکوشد از پس مشکلات برآید و رؤیاهایش را زنده نگه دارد. داستان همزمان با پرداختن به بحران آب به موضوعاتی چون دوستی، خانواده، امید و تابآوری میپردازد.
چرا باید کتاب تشنگی را بخوانیم؟
رمان تشنگی بحران کمآبی را از زاویهی دید نوجوانی در دل یکی از بزرگترین شهرهای جهان به تصویر کشیده است. این اثر علاوهبر پرداختن به مشکلات زیستی و اجتماعی به دغدغههای نوجوانان، امیدها و رؤیاهای کوچک و بزرگ پرداخته است. خواننده با مطالعهی این کتاب نهتنها با واقعیتهای تلخ کمبود آب و نابرابری اجتماعی آشنا میشود، بلکه با قدرت همدلی، دوستی و تابآوری در شرایط دشوار نیز مواجه میشود. روایت داستانی و شخصیتپردازی دقیق باعث شده است که مسائل اجتماعی و زیستمحیطی بهشکلی انسانی و قابللمس بیان شوند.
خواندن این کتاب را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم؟
خواندن این کتاب به نوجوانان، علاقهمندان به داستانهایی با درونمایههای اجتماعی، کسانی که دغدغهی محیطزیست و بحران آب دارند و همچنین افرادی که به روایتهای شهری و خانوادگی علاقهمند هستند، پیشنهاد میشود.
درباره وارشا باجاج
وارشا باجاج (Varsha Bajaj) زادهی سال ۱۹۶۱ میلادی و نویسندهی پرفروش نیویورک تایمز در حوزهی ادبیات کودک و نوجوان است. از آثار مکتوب او میتوان به کتابهای «تشنگی» (برگزیدهی Global Read Aloud)، «مرا بشمار» و «اَبی اسپنسر به بالیوود میرود» اشاره کرد که دومی در فهرست نهایی جایزهی Cybils قرار گرفته و در برنامهی مطالعاتی Spirit of Texas گنجانده شده است. این نویسنده خالق کتابهای مصور «سازندگان خانه» (برگزیدهی Imagination Library)، «این کودک ماست، امروز متولد شده» (از بهترین کتابهای Bank Street)، «حلقهای از حنا» و «خانوادهی دوستان» بوده است. وارشا باجاج در بمبئیِ هند رشد یافت و از کودکی به مطالعه، تئاتر کودک و ادبیات میانفرهنگی علاقه داشت. پدربزرگش او را با نویسندگانی چون جین آستن و پی.جی. وودهاوس آشنا کرد. او در سال ۱۹۸۶ برای تحصیل در مقطع کارشناسیارشد به آمریکا رفت. آشنایی وارشا باجاج با فرهنگ این کشور بهوسیلهی کتابها، فیلمها و موسیقی رخ داد. او پس از سالها فعالیت حرفهای ازجمله کار بهعنوان رواندرمانگر و مشاور کودکان و خانوادهها، نوشتن را از سال ۱۹۹۹ میلادی آغاز کرد. وارشا باجاج در هیوستونِ تگزاس زندگی کرده است.
این کتاب یا نویسنده چه جوایز و افتخاراتی کسب کرده است؟
برخی از جوایز و افتخارات وارشا باجاج عبارت است از:
- رمان تشنگی (Thirst) برگزیدهی Global Read Aloud و اثر پرفروش نیویورک تایمز بوده است.
- رمان Abby Spencer Goes to Bollywood در فهرست نهایی جایزهی Cybils و برنامهی مطالعاتی Spirit of Texas Reading Program قرار گرفته است.
- کتاب This Is Our Baby, Born Today بهعنوان Bank Street Best Book انتخاب شده است.
نظر افراد یا مجلههای مشهور درباره این کتاب چیست؟
- پابلیشرز ویکلی (Publisher’s Weekly): این کتاب یک معمای ادبی جذاب و گیراست.
- کرکوس ریویوز (Kirkus Reviews): رمان تشنگی فراخوانی شجاعانه برای برقراری عدالت است.
- اسکول لایبرری ژورنال (School Library Journal): کتاب تشنگی اثری عمیق و تأملبرانگیز است؛ انتخابی ضروری و در اولویتِ خرید برای گروه سنی نوجوان.
- پرنیل ریپ، مربی و بنیانگذار طرح بلندخوانی جهانی: این کتاب اثری قدرتمند در حوزهی کتابهای نوجوان و کتابی است که خواندن آن برای همه لازم است.
- شلف اِوِرنس (Shelf Awareness): وارشا باجاج با رمان تشنگی که داستانی تأثیرگذار و امیدبخش است، توجه جهانیان را به بحران آب و برابری اجتماعی جلب میکند.
- اسکول لایبرری کانکشن (School Library Connection): کتاب تشنگی سرشار از امید و ایمان است. شخصیت مینی در این رمان اهمیت تحصیل، خانواده، دوستی، فرصتها و ایستادگی برای جامعهاش را میآموزد.
چه نسخههای دیگری از این کتاب در ایران منتشر شده است؟
کتاب تشنگی با ترجمهی ندا حسینیوقار، و اكرم وحدانیفر توسط نشر اندیشه کودک و نوجوان در سال ۱۴۰۳ روانهی بازار کتاب ایران شده است.
بخشی از کتاب تشنگی
«همهٔ مدتی که در خانهٔ آنیتا خانم کار میکنم، به سانجی فکر میکنم؛ حتی وقتی گردگیری میکنم، جارو میزنم و پاهای آنیتا خانم را ماساژ میدهم. باید با سانجی حرف بزنم و صدایش را بشنوم که مرا مینی میو صدا بزند، و بهم اطمینان بدهد که حالش خوب است.
آنیتا خانم متوجه حالم میشود و میپرسد: «حالت خوبه، مینا؟ با مامانت حرف زدی؟ حالش چطوره؟»
میگویم: «بله خانم. حالش بهتره. براش دعا میکنم که زودتر بیاد خونه.»
آنیتا خانم میگوید: «ما هم همینطور، ما هم همینطور...»
وقتی آمادهکردن خمیر روتی را شروع میکنم، حضور کسی را پشت سرم احساس میکنم؛ مامانبزرگ پینکی است که به جلو خم میشود و با دستانی روی لب میگوید: «آردت روغن کافی نداره.»
دستانم میلرزند. من همان مقدار روغنی را اضافه میکنم که مامان گفته، پس نمیدانم چه باید بکنم.
به آنیتا خانم نگاه میکنم، اما او حرفی نمیزند.»
حجم
۱۳۱٫۳ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۴
تعداد صفحهها
۲۰۸ صفحه
حجم
۱۳۱٫۳ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۴
تعداد صفحهها
۲۰۸ صفحه