دانلود و خرید کتاب مقتل امام‌ حسین (ع) مرتضی عسگری
تصویر جلد کتاب مقتل امام‌ حسین (ع)

کتاب مقتل امام‌ حسین (ع)

معرفی کتاب مقتل امام‌ حسین (ع)

کتاب مقتل امام‌ حسین (ع) نوشتهٔ علامه سید مرتضی عسگری را مؤسسه ایمان ماندگار منتشر کرده‌است. این کتاب حوادث زندگی امام‌حسین (ع) و اولاد و اصحابش را از زمان مرگ معاویه و آغاز حکومت یزیدبن‌معاویه تا شهادت آن حضرت (ع) و همچنین ماجراهای پس از شهادت آن حضرت (ع) را بررسی می‌کند.

درباره کتاب مقتل امام‌ حسین (ع)

در میان تمام حوادث تاریخ اسلام، حادثهٔ شهادت امام حسین (ع) و اهل‌بیت و اصحابش (ص) اهمیت ویژه‌ای دارد. امام حسین (ع) در تمام طول زندگانی پر برکتش، انسان‌ها را بیدار می‌کرد و حیات می‌بخشید؛ امّا شهادت و مرگ او نیز حیات‌بخش و شورآفرین بود؛ و چه‌بسا حیات‌بخش‌ترین شهادت و مرگِ تمام تاریخ بشریت.

کتاب مقتل امام حسین (ع) در مقایسه با سایر مقاتل ویژگی‌های خاصی دارد. «کثرت استناد به کتب دست‌اوّل تاریخی» و «استفادهٔ وسیع از منابع و کتب اهل‌سّنت» از ویژگی‌های این مقتل است.

مرحوم علامه عسگری (ره) مورّخی برجسته و متخصّص در زمینهٔ تاریخ اسلام بوده‌اند. ازاین‌رو مطالب این کتاب با نگاه خاص و دقیقی نوشته شده است. حتی چگونگی ذکر ترتیبِ حوادث نیز آگاهانه و با نگاهی محقّقانه صورت‌ گرفته است.

ویژگی دیگر این مقتل، اظهاراتی است که خود مؤلّف در لابه‌لای نقل حوادث و معمولاً با عبارت: «مؤلّف گوید...»، ابراز می‌کند. این اظهارات غالباً نکاتی دقیق و تاریخی است.

این کتاب نقل و بررسی حوادث منجر به «حادثهٔ عاشورا» را از لحظهٔ مرگ معاویه و جانشینی فرزندش یزید آغاز می‌کند و سپس ماجرای عدم بیعت امام (ع)، دعوت مردم کوفه، پیمان‌شکنی آنان، ماجرای حُرّ بن یزید ریاحی (ره)، حوادث شب عاشورا، ظهر عاشورا و سرانجام حرکت پیامبرگونهٔ امام سجاد (ع) و حضرت زینب (س)، پس از حادثهٔ ظهر عاشورا را بادقت علمی بسیار نقل و بررسی می‌کند. 

خواندن کتاب مقتل امام‌ حسین (ع) را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

این کتاب را به تمام عاشقان امام‌ حسین (ع) پیشنهاد می‌کنیم.

بخشی از کتاب مقتل امام‌ حسین (ع)

««حسین (ع) که چنین دید، برافروخت و گفت: «یابن‌الزرقاءِ! تو مرا می‌کشی یا او؟ به‌خدا قسم که دروغ گفتی و به گناه افتادی!»

در تاریخ ابن‌اعثم، مقتل الحسین (ع) خوارزمی، ثیرالأحزان و اللهوف است که یزید به ولید نامه‌ای نوشت و چنین فرمانش داد که از همه‌ی مردم مدینه بیعت عمومی بگیرد و از حسین (ع) بیعت خصوصی؛ و چنین به او پیام داده بود: «اگر نپذیرفت گردنش را بزن!» تا آنجا که نقل می‌کنند که حسین (ع) به خشم آمد و به مروان گفت: «وای بر تو ای یابن‌الزّرقاء! تو دستور زدن گردن مرا می‌دهی؟ دروغ گفتی و به گناه افتادی. ما اهل‌بیت نبوّت و معدن رسالت هستیم؛ در حالی که یزید، فاسق، شراب‌خوار و آدم‌کش است و مثل منی با مثل او بیعت نمی‌کند.»

طبری نقل می‌کند که ولید که مردی عافیت‌طلب بود، به حسین (ع) گفت: «با نام و یاد خدا باز گرد.»

روز بعد مروان به حسین (ع) رسید و گفت: «سخنم را بشنو تا رستگار شوی!» حسین (ع) فرمود: «بگو.» مروان گفت: «با امیرالمؤمنین یزید!!! بیعت کن که این برای تو در هر دو جهان بهتر است!» و حسین (ع) گفت: «انّا لله و انّا الیه راجعون! دیگر با اسلام باید وداع کرد که امّت را حاکمی چون یزید آمد!» امّا ابن‌زبیر را تحت فشار قرار دادند و او بهانه تراشید و پیش ولید نرفت.

ولید سپس عبدالله‌بن‌عمر را خواست و به او گفت: «با یزید بیعت کن!» عبدالله گفت: «هرگاه مردم بیعت کردند، بیعت می‌کنم.» و به انتظار نشست تا زمانی که خبر بیعت [اهالی] شهرها را شنید و نزد ولید آمد و با او بیعت کرد.

در روایت دیگری نقل می‌کند که حسین (ع) پس از این واقعه، نزد قبر جدّش (ص) آمد و گفت: «سلام بر تو ای رسول‌خدا! من، حسین پسر فاطمه، نوه‌ی تو هستم؛ همان ثَقَلی [شیئ گران‌بهایی] که در امّت خود به جایش نهادی. ای نبیّ‌خدا! گواه آن‌ها باش که مرا رها کردند و حمایتم نکردند! این شکایت من است به تو، تا هنگامِ دیدار فرا برسد. درود خدا بر تو باد.» سپس به نماز ایستاد و تا طلوع فجر در رکوع و سجود بود.»»

maryhzd
۱۳۹۹/۰۶/۰۱

من چاپی این کتاب را خوانده ام و به جای لهوف، خواندن آن را به علاقمندان روایت های صحیح توصیه می کنم. علامه عسکری نیاز به تعریف ندارد

هادی
۱۳۹۹/۰۶/۰۵

من نسخه‌ی چاپی‌ش رو خوندم خیلی استفاده کردم چون آثار علامه عسگری رحمةالله‌علیه از نظر سندیت مطمئنه و ایشون محقق و تارریخ‌دان بزرگی بود متن هم با این‌که از یک نویسنده‌ی جوان امروزی نیست، جذاب و روانه و برای یک اثر تاریخی عالیه

ya hoseyn gan
۱۳۹۹/۰۶/۱۴

علامه از بزرگترین محققین تاریخی هستن و بسیاری از دروغ های دشمنان مستند افشاگری کردند بعد رحلت ایشان وهابی ها جشن گرفتن بسیاری از کتبشون در طاقچه نیست مثل ترجمه معالم المدرستین و نقش ائمه در احیا دین ایت الله جاودان

- بیشتر
يامهدی
۱۳۹۹/۰۶/۲۱

باسلام؛مطالعه درباره حوادث صدر اسلام مخصوصا قیام سیدالشهدا بسیار لازم و در این راستا این کتاب کاملا مفید است.

GENERAL HEIDAR
۱۴۰۰/۰۷/۱۲

چرا عربیش نیست؟ از کجا بفهمم درست ترجمه شده؟

علی علی
۱۴۰۳/۰۴/۲۰

یکی از بهترین و مستندترین مقتل‌هایی که خوانده‌ام

کاربر ۴۴۳۲۷۳۸
۱۴۰۲/۰۱/۱۷

سلام من با مطالعه اینترنتی این کتاب، کتاب چاپی را خریداری کردم

کاربر ۱۱۳۸۹۶۱
۱۴۰۳/۰۴/۲۸

این کتاب هم مث لهوف خیلی کم کاستی داشت و کامل نبود بعضی جاهاش هم خلاف چیزهایی که شنیدیم بود همه میدونن قاتل امان حسین شمر بوده ولی تو این کتاب گفته سنان قاتله وخیلی چیزای دیگه که مطابق نبود.

مسلم‌بن‌عقیل (ص) دست از محبّت و ولایت و حمایت امام‌زمان خویش بر نداشت تا اینکه به‌عنوان پیشاهنگ نهضت کربلا در کوفه به شهادت رسید و افتخار اوّلین شهید کاروان عاشورا را به خود اختصاص داد و اوّلین شهید از اصحاب امام‌حسین (ع) بود.
F313
«سلام بر تو ای رسول‌خدا! من، حسین پسر فاطمه، نوه‌ی تو هستم؛ همان ثَقَلی [شیئ گران‌بهایی] که در امّت خود به جایش نهادی. ای نبیّ‌خدا! گواه آن‌ها باش که مرا رها کردند و حمایتم نکردند! این شکایت من است به تو، تا هنگامِ دیدار فرا برسد. درود خدا بر تو باد.»
F313
تو [مرا] به امان و نیکی و پاداش خواندی، در حالی که بهترین امان، امان خداست؛ و خداوند هرگز کسی را که در دنیا از او ترسی نداشته، در آخرت امان نخواهد داد. پس خوف خدا را در دنیا از او می‌طلبیم تا امان او را در آخرت به‌دست آوریم
F313
حسین (ع) چراغ نور افشان بشریت و عاشق مفتون حقیقت مقدّس الهی است؛ و از همین رو است که معشوق بزرگش را هنگام خروج برای جهاد، در دعای عرفه این‌گونه خطاب می‌کند: «مٰاذٰا فَقَدَ مَنْ وَجَدَکَ؟ وَ مَا الَّذٖی وَجَدَ مَنْ فَقَدَکَ؟»
چڪاوڪ
سخنان امام (ع) در شب عاشورا از علی‌بن‌الحسین (ع) نقل شده است که پس از بازگشت عمربن‌سعد، نزدیک غروب، امام (ع) یارانش را جمع کرد و من که در حال بیماری بودم، نزدیک رفتم و شنیدم که به آنان می‌فرمود: «خدای تبارک و تعالی را با برترین ستایش‌ها می‌ستایم و در حال راحتی و سختی، سپاس می‌گویم. خداوندا، تو را حمد می‌کنم که ما را با نبوّت گرامی داشتی و با قرآن آشنا کردی و در دین فقیه گرداندی و برای ما گوش و چشم و قلب قرار دادی و ما را از مشرکان قرار ندادی. امّا بعد، من یارانی برتر و نیکوکارتر از یاران خود، و اهل‌بیتی بهتر و همراه‌تر از اهل‌بیت خود نمی‌شناسم. خدا از سوی من به همگی شما پاداش خیر دهد. آگاه باشید! من یقین دارم که آنچه امروز از این دشمنان دیدیم، فردا عملی خواهند کرد. لذا من برای شما تدبیری اندیشیده‌ام؛ همگی شما آزاد و رها بروید که پیمانی از من به عهده ندارید.
کاربر ۲۲۰۰۹۰۳
مسلم بن عقیل بن ابی‌طالب بن عبدالمطلب (ص) (۲۵~۶۰ ه)، فرزند عقیل و از با کمال‌ترین فرزندان اوست. عقیل برادر حضرت علی (ع) است. [انساب الأشراف، ج ۲، ص ۷۷] از این جهت، او با یک واسطه از تربیت ابوطالب (ع) و همسرش فاطمه‌ی‌بنت‌اسد (س) برخوردار گردید
F313
هنگامی که در کربلا توقّف کرد، به محمّد بن حنفیه و گروهی از بنی هاشم نوشت: «امّا بعد، گویا دنیا هرگز نبوده است و گویا آخرت همواره ثابت است.»
فاطمه
حرّ گفت: «ای اهل کوفه! مادرتان به عزایتان بنشیند! او را دعوت کردید که وقتی آمد تحت فرمانش باشید و فکر می‌کردید که خود را فدای او می‌کنید. اینک علیه او شوریده و قصد جانش کرده‌اید؟! او را در تنگنا گذاشته و راه نفس کشیدنش را بسته و از هر سو محاصره‌اش کرده‌اید؛ و از اینکه به یکی از بلاد این عرصه‌ی پهناور الهی برود، و با اهل‌بیت خود پناهی بجوید، بازش داشته‌اید. و چون اسیری که قدرت جلب منفعت و دفع ضرر از خود را ندارد، در چنگال شما گرفتار شده است. او و زنان و کودکان و اهل‌بیت و یارانش را از رسیدن به این آب روانِ فرات، منع کرده‌اید؟
فاطمه
و زهیربن‌قین گفت: «به‌خدا قسم من دوست دارم کشته شوم و زنده شوم، دوباره کشته شوم [و زنده شوم] و این کشته شدن‌ها هزار بار تکرار شود و خداوند با این کشته شدن‌ها بلا را از جان تو و از جان جوانان اهل‌بیتت دور کند.»
فاطمه
رسول‌خدا (ص) را [در خواب] دید؛ در حالی که در حلقه‌ی انبوهی از فرشتگان پدیدار شد و حسین (ع) را در آغوش گرفت و به سینه‌ی خود فشرد و بین دیدگانش را بوسید و فرمود: «حبیب من حسین! گویی تو را می‌بینم که به‌زودی در سرزمین کربلا در میان گروهی از امّت من، با سوز عطش، بدون آنکه آبی بنوشی، در خون خود آغشته و ذبح و سر جدا می‌شوی و اینان در همان حال، امیدوار شفاعت من هستند! آن‌ها را چه می‌شود! خدا هرگز شفاعتم را به ایشان نرساند! آنان نزد خدا بی‌نصیب‌اند. حبیب من حسین! پدر و مادر و برادرت نزد من آمدند. آن‌ها مشتاق دیدار تو هستند. تو را در بهشت درجاتی است که جز با شهادت به آن نمی‌رسی.»
فاطمه
«به‌خدا قسم مرا رها نمی‌کنند تا وقتی که این دل را از درونم بیرون بیاورند؛ و وقتی چنین کاری بکنند، خداوند کسی را بر آنان مسلّط می‌کند که آن‌چنان خوار و ذلیلشان می‌کند که پست‌ترینِ فرقه‌ها در بین امّت‌ها باشند.»
ヾ(^-^)ノ
آری! از آنچه با قلمِ تقدیر ثبت شده، گریزی نیست. خشنودی ما اهل‌بیت، رضای خدا است. بر امتحان او شکیبایی می‌کنیم و او پاداش صبرکنندگان را به ما می‌دهد.
famara
از آنچه با قلمِ تقدیر ثبت شده، گریزی نیست. خشنودی ما اهل‌بیت، رضای خدا است. بر امتحان او شکیبایی می‌کنیم و او پاداش صبرکنندگان را به ما می‌دهد. پاره‌های تن رسول‌خدا هرگز از او جدا نمی‌شوند و در حظیرة‌القدس با او خواهند بود. چشمانش به آن‌ها روشن می‌شود و وعده‌اش به آن‌ها را تحقّق می‌بخشد. [اکنون] هرکس برای جانبازی در راه ما آماده است و خود را برای دیدار خدا مهیّا کرده، با ما بیاید که من إن‌شاءالله صبح‌گاهان حرکت خواهم کرد.»
میرزا ابراهیم
هنگامی که در کربلا توقّف کرد، به محمّد بن حنفیه و گروهی از بنی هاشم نوشت: «امّا بعد، گویا دنیا هرگز نبوده است و گویا آخرت همواره ثابت است.»
علی بن ابراهیم
امام (ع) برخاست و به‌صورتش آب پاشید و به او فرمود: «خواهر جان! از خدا بترس و به‌یاری خدا صبر کن و بدان که اهل زمین می‌میرند و آسمانیان باقی نمی‌مانند و همه‌ی اشیا نابود می‌شوند، جز ذات خداوندی که زمین را به‌قدرت خود آفرید و مردم را برخواهد انگیخت و آن‌ها باز می‌گردند و او یگانه‌ی بی‌همتاست. پدرم بهتر از من بود. مادرم نیز بهتر از من بود. برادرم بهتر از من بود. من و آن‌ها و هر مسلمانی، باید رسول‌خدا را اسوه و الگوی خود بگیریم.» و با این سخنان دلداری‌اش داد و به او فرمود: «خواهر جان! من تو را قسم می‌دهم و به قسمم پایبند باش؛ به‌خاطر من گریبان چاک نکن و صورتت را مخراش؛ و هنگامی که کشته شدم، ندای آه و واویلا سر مده!»
فاطمه
یاران حسین (ع) تک‌تک به شهادت می‌رسیدند؛ و چون یک‌نفر یا دو نفر از آن‌ها شهید می‌شدند، تأثیر آن در سپاه امام (ع) ظاهر می‌شد. در حالی که دشمن پر شمار بود و هر چه کشته می‌داد، آشکار نمی‌شد.
کاربر ۱۱۶۰۰۹۶
که به‌خدا قسم، هر کس فریاد ما را بشنود و یاری‌مان نکند، هلاک می‌شود.»
کاربر ۲۶۷۹۹۰۷
مام (ع) برای اهداف بلند خود، یارانی این‌گونه می‌جست، یاران و انصاری که در برابر فریب دنیا مقاوم و استوار باشند و با حاکمیت بی‌داد درگیر شوند، تا در این راه کشته شوند.»
کاربر ۲۶۷۹۹۰۷
علی‌بن‌الحسین (ع)، در حالی که بیماری توانش را گرفته و غل و زنجیر بر پایش بود، گفت: «هان! اینان به‌خاطر ما گریه می‌کنند و ضجّه می‌زنند! پس چه کسانی ما را کشته‌اند؟!»
میرزا ابراهیم
«یا محمّداه! یامحمّداه! فرشتگان آسمان بر تو درود فرستند. این حسین است که برهنه به خون آغشته، با بدنی پاره‌پاره بر زمین افتاده است! یا محمّداه! اینان دختران تو هستند که به اسیری برده می‌شوند! این نوادگان تو هستند که همگی کشته شده‌اند و گرد و غبار بر آن‌ها می‌نشیند!»
میرزا ابراهیم

حجم

۳۲۱٫۵ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۳

تعداد صفحه‌ها

۲۷۲ صفحه

حجم

۳۲۱٫۵ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۳

تعداد صفحه‌ها

۲۷۲ صفحه

قیمت:
۶,۵۰۰
۳,۲۵۰
۵۰%
تومان