کتاب رقص با شیطان پارسیا موسوی + دانلود نمونه رایگان
با کد تخفیف OFF30 اولین کتاب الکترونیکی یا صوتی‌ات را با ۳۰٪ تخفیف از طاقچه دریافت کن.
تصویر جلد کتاب رقص با شیطان

کتاب رقص با شیطان

انتشارات:سنجاق
امتیازبدون نظر

معرفی کتاب رقص با شیطان

کتاب رقص با شیطان نوشته پارسیا موسوی، داستانی تلخ از سقوط انسان در تاریکی‌های درونی و اجتماعی است. این اثر با نگاهی بی‌پرده به انتخاب‌های دشوار، وسوسه‌ها و مرز باریک میان انسانیت و بی‌رحمی، داستان بیلی را روایت می‌کند؛ جوانی که در دل شهری بی‌رحم و درگیر فقر، مواد و خشونت، با وسوسه‌های درونی و بیرونی دست‌وپنجه نرم می‌کند. نویسنده با خلق فضایی تیره و پرتنش، شخصیت‌هایی چندلایه و دیالوگ‌های معنادار، مخاطب را به سفری در اعماق روان انسان و جامعه می‌برد. نشر سنجاق این کتاب را به‌صورت الکترونیکی منتشر کرده است. نسخه‌ی الکترونیکی این اثر را می‌توانید از طاقچه خرید و دانلود کنید.

درباره کتاب رقص با شیطان

کتاب رقص با شیطان به قلم پارسیا موسوی، داستانی اجتماعی و روان‌شناختی است که در فضایی تاریک و واقع‌گرایانه به بررسی سقوط تدریجی انسان در دام وسوسه‌ها و انتخاب‌های دشوار پرداخته است. این رمان با محوریت شخصیت بیلی، جوانی که در حاشیه‌ی جامعه و زیر فشار فقر و بی‌پناهی قرار گرفته، روایت می‌شود. داستان در فضایی بی‌نام و جهانی اما آشنا برای هر انسان شکل می‌گیرد؛ جایی که مرز میان خیر و شر، روشنایی و تاریکی به‌شدت باریک است و هر تصمیم می‌تواند سرنوشت‌ساز باشد. نویسنده با استفاده از شخصیت‌هایی مانند فیلیپ و زرن، ساختار گروه‌های زیرزمینی و قوانین بی‌رحمانه‌شان را به تصویر کشیده و نشان داده است که چگونه انسان‌ها در شرایط سخت، گاه ناخواسته به هیولاهایی بدل می‌شوند که روزی از آن‌ها می‌ترسیدند. این داستان با جملات کوتاه، دیالوگ‌ها و فضاسازی سنگین، مخاطب را به تماشای آینه‌ای از خود و جامعه دعوت کرده است.

خلاصه داستان رقص با شیطان

هشدار: این پاراگراف بخش‌هایی از داستان را فاش می‌کند!

داستان با مقدمه‌ای آغاز می‌شود که سقوط انسان را نه به‌عنوان رویدادی ناگهانی، بلکه فرایندی تدریجی و انتخابی معرفی می‌کند. بیلی جوانی است که در شهری بی‌نام و پر از فقر و جرم، برای زنده‌ماندن به فروش مواد روی آورده است. رابطه‌ی او با مادرش پر از فاصله و ناامیدی است و خیابان‌ها خانه‌ی دوم او شده‌اند. بیلی در مسیر سقوط با فیلیپ آشنا می‌شود؛ مردی که خود زمانی امید را از دست داده و حالا در گروهی زیرزمینی به نام کروز بلک فعالیت می‌کند. این گروه با قوانین سخت و بی‌رحمانه، اعضا را وادار به انتخاب‌هایی می‌کند که مرز انسانیت را می‌لرزاند. بیلی برای اثبات خود وارد پناهگاهی می‌شود که زرن، رهبر بی‌رحم آن، قوانین بی‌احساس و خشنش را دیکته می‌کند. آزمون‌های گروه، بیلی را وادار به خشونت و بی‌رحمی می‌کند؛ جایی که برای بقا باید احساسات را سرکوب کند. بیلی در یکی از آزمون‌ها مجبور می‌شود زنی ناشناس را آزار دهد و درنهایت با شلیک گلوله او را بکشد. پس از برداشتن کیسه از سر زن، بیلی با چهره‌ی مادرش روبه‌رو می‌شود؛ لحظه‌ای که تمام وجودش فرو می‌ریزد و معنای واقعی سقوط را درک می‌کند. داستان با مرگ بیلی و فروپاشی کامل او به پایان می‌رسد.

چرا باید کتاب رقص با شیطان را بخوانیم؟

این کتاب با داستانی بی‌پرده و صریح، به لایه‌های پنهان روان انسان و جامعه می‌پردازد و نشان می‌دهد چگونه انتخاب‌های کوچک و وسوسه‌های روزمره می‌تواند به سقوطی بزرگ منجر شود. داستان رقص با شیطان نه‌تنها اثری درباره‌ی جرم و خشونت است، بلکه تلاشی برای فهمیدن مرزهای انسانیت، قدرت انتخاب و مسئولیت فردی در شرایط دشوار است. مخاطب با خواندن این داستان با پرسش‌هایی جدی درباره‌ی وجدان، امید و معنای واقعی نجات و سقوط روبه‌رو می‌شود. داستان، فضاسازی تیره و شخصیت‌پردازی، فرصتی برای تأمل درباره‌ی خود و جامعه فراهم می‌کند و می‌تواند تجربه‌ای متفاوت از رمان‌های اجتماعی و روان‌شناختی ارائه دهد.

خواندن این کتاب را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم؟

خواندن این کتاب به علاقه‌مندان داستان‌هایی با درون‌مایه‌های اجتماعی، روان‌شناختی و کسانی که دغدغه‌ی شناخت تاریکی‌های درون انسان و مرزهای اخلاقی را دارند، پیشنهاد می‌شود. همچنین این داستان می‌تواند برای کسانی که به موضوعات مربوط به اعتیاد، فقر، خشونت شهری و انتخاب‌های سرنوشت‌ساز علاقه‌مند هستند، تجربه‌ای تأثیرگذار باشد.

بخشی از کتاب رقص با شیطان

«مرز میان انسان و هیولا، تصمیمی‌ست که در تاریک‌ترین لحظه‌ها گرفته می‌شود؛ جایی که وجدان، تنها تماشاگر است.

در پناهگاه همه اعضا جمع‌اند. مرد زخمی با صورت خون‌آلود وارد می‌شود، نفس‌نفس‌زنان و مضطرب.

مرد زخمی صدایش می‌لرزید.

«پلیس. داره دنبالم میاد.»

زرن با خشم نگاهش کرد.

مرد زخمی همچنان صدایش می‌لرزید.

«چی کار کنیم؟ باید چیکار کنیم؟»

زرن چشمانش پر از خشم بود و دستش را مشت کرده بود.

«چرا اینقدر بی‌احتیاطی کردی؟»

چند ثانیه مکث کرد.

«تو که می‌دونی الان تحت نظر هستیم درسته؟»

«درسته.»

«این اصلا قابل‌قبول نیست.»

مرد زخمی دستانش می‌لرزید.

«من، من اشتباه کردم.»

زرن جوابی نداد.»

نظری برای کتاب ثبت نشده است

حجم

۲۸٫۷ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۴

تعداد صفحه‌ها

۸۶ صفحه

حجم

۲۸٫۷ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۴

تعداد صفحه‌ها

۸۶ صفحه

قیمت:
۳۵,۰۰۰
تومان