
کتاب ناله هزار وال
معرفی کتاب ناله هزار وال
کتاب ناله هزار وال نوشتهی سحر فلاحت، اثری داستانی است که نشر سنجاق آن را بهصورت الکترونیکی منتشر کرده است. این کتاب با روایتی اولشخص و زبانی صمیمی، به زندگی و احساسات دختری جوان به نام سولار میپردازد که در فضای دانشگاهی و شهری خیالی، با دغدغههای عاطفی، دوستیها، عشق و هویت فردی دستوپنجه نرم میکند. روایت کتاب در بستری از طبیعت، باران، کافهها و جمعهای دانشجویی شکل میگیرد و شخصیتهای متعددی مانند هلما و کایرا در کنار سولار حضور دارند. دغدغههای عاشقانه، امید، انتظار، دلتنگی و تلاش برای یافتن معنا در روابط انسانی، محور اصلی این اثر را تشکیل میدهد. نسخهی الکترونیکی این اثر را میتوانید از طاقچه خرید و دانلود کنید.
درباره کتاب ناله هزار وال
ناله هزار وال اثری داستانی از سحر فلاحت است که با نگاهی جزئینگر و احساسی، زندگی دانشجویی و روابط میانفردی را در بستری از طبیعت و فضای شهری روایت میکند. داستان حول محور سولار، دختری جوان و حساس، شکل گرفته که درگیر عشقی عمیق و پرچالش با استاد خود است. فضای داستان، دانشگاهی خیالی و شهری به نام کورئن را به تصویر میکشد که در آن دوستیها، دغدغههای روزمره، امیدها و ناامیدیها، و تلاش برای یافتن هویت و جایگاه فردی، بهخوبی بازتاب یافتهاند. روایت با جزئیات دقیق از محیط، احساسات و گفتوگوهای شخصیتها، فضای ملموسی از زندگی جوانان امروزی را ارائه میدهد. ساختار کتاب به صورت روایتی پیوسته و گاه نامهنگارانه است و در بخشهایی به خاطرات، نامهها و تأملات ذهنی شخصیتها پرداخته شده است. دغدغههای عاطفی، هویت، مهاجرت، دلتنگی و امید به آینده، از جمله موضوعاتی هستند که در سراسر کتاب جریان دارند.
خلاصه داستان ناله هزار وال
هشدار: این پاراگراف بخشهایی از داستان را فاش میکند! داستان ناله هزار وال با روایت سولار آغاز میشود؛ دختری دانشجو که همراه دوستانش، هلما و کایرا، درگیر مسائل روزمره دانشگاه و دغدغههای عاطفی است. تلاش برای ثبتنام در اردویی دانشگاهی، گفتوگوهای صمیمانه در کافه، و پیادهرویهای طولانی در طبیعت، بخشی از زندگی روزمره او را شکل میدهد. در پس این لحظات، سولار با عشقی پنهان و پراضطراب نسبت به استادش دستوپنجه نرم میکند؛ عشقی که میان امید و ناامیدی، ترس و اشتیاق، او را به چالش میکشد. روایت کتاب با جزئیات دقیق از احساسات، محیط و روابط میان شخصیتها پیش میرود. سولار در کنار دوستانش، با لحظات شادی، دلتنگی، حسرت و تردید روبهرو میشود. نامهنگاریها، خاطرات و تأملات ذهنی، لایههای عمیقتری از شخصیت او را آشکار میکند. در میانه داستان، سفر و جدایی، انتظار و بازگشت، و مواجهه با واقعیتهای تلخ و شیرین زندگی، محوریت مییابد. کتاب با نگاهی شاعرانه به طبیعت، باران، شهر و روابط انسانی، تجربههای عاطفی و هویتی نسل جوان را به تصویر میکشد، بیآنکه پایانی قطعی یا کلیشهای برای سرنوشت شخصیتها رقم بزند.
چرا باید کتاب ناله هزار وال را بخوانیم؟
ناله هزار وال با روایتی جزئینگر و احساسی، تجربههای عاطفی و ذهنی یک دختر جوان را در بستر زندگی دانشجویی و شهری به تصویر کشیده است. این کتاب با پرداختن به دغدغههایی مانند عشق، هویت، مهاجرت، دلتنگی و امید، فضایی ملموس و قابل لمس از زندگی نسل جوان ارائه میدهد. زبان صمیمی و توصیفهای دقیق از محیط و احساسات، امکان همذاتپنداری با شخصیتها را فراهم کرده است. همچنین، روایت نامهنگارانه و تأملات ذهنی، فرصتی برای درک عمیقتر از پیچیدگیهای روابط انسانی و جستوجوی معنا در زندگی روزمره ایجاد میکند. این اثر برای کسانی که به داستانهایی با محوریت احساسات، روابط و دغدغههای فردی علاقه دارند، تجربهای متفاوت و تأملبرانگیز خواهد بود.
خواندن این کتاب را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم؟
خواندن این کتاب به علاقهمندان داستانهای احساسی و شخصیتمحور، دانشجویان و جوانانی که با دغدغههای هویت، عشق و مهاجرت روبهرو هستند، و کسانی که به روایتهای جزئینگر و تأملی درباره روابط انسانی علاقه دارند، پیشنهاد میشود.
بخشی از کتاب ناله هزار وال
«باران آرام آرام شروع به باریدن کرد، سه تا از دخترای هم کلاسی بهمون اضافه شدن. فنجان چایم روبه دست گرفتم وبه قطرات بارونی که از شیشه فرو میافتاد نگاه میکردم. گاهی با یکی همراه میشدم و فرو میافتادم و گاهی به شکل یک کل میدیدمش وشارهاش رو روی صورتم حس میکردم. با اومدن هم کلاسیهام، موضوع بحث رنگ دیگهای به خودش گرفت که برام جذاب نبود، ولی از نگاه کردن و گوش دادن بهشون به عنوان سوم شخص لذت میبردم. دوستام که دراوج جوانی و زیباییشون بودن، شور و حرارتشون موقع حرف زدن، دغدغه هاشون، تلاششون برای لذت از اکنون و همزمان ساختن آیندهای درخشان برای خودشون، تماشای اینهمه انرژی و تکاپو برام خیلی لذت بخش بود و از شوق دوست داشتنشون، چشمهام موج میگرفت. احتمالا مکانهای کمی هستن که بستر فعالیت و زندگی اینهمه جوون یه جا باشن، احساس خوشبختی میکنم که میون همهٔ اینا زندگی میکنم، اونم تو شهری که نماد طبیعته، نماد هارمونی دشت و دریا و جنگل. ولی اون شخص مثل سایهای بزرگ و عظیم در تنهایی قدم زدنهام در این شهر، در هر چهرهای که میبینم، هر منظرهٔ شعف آوری در مقابل نگاهم، وعمیق ترین افکار وتاریک ترین رویاهام حضور داره.»
حجم
۱۲۱٫۰ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۴
تعداد صفحهها
۱۸۶ صفحه
حجم
۱۲۱٫۰ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۴
تعداد صفحهها
۱۸۶ صفحه