کتاب پلنگ برفی فائزه کردفیروزجایی + دانلود نمونه رایگان
با کد تخفیف OFF30 اولین کتاب الکترونیکی یا صوتی‌ات را با ۳۰٪ تخفیف از طاقچه دریافت کن.
تصویر جلد کتاب پلنگ برفی

کتاب پلنگ برفی

انتشارات:نشر معارف
امتیازبدون نظر

معرفی کتاب پلنگ برفی

کتاب پلنگ برفی نوشته‌ی فائزه کردفیروزجایی اثری داستانی در حوزه‌ی نوجوانان است که نشر معارف آن را منتشر کرده است. این کتاب با روایتی نزدیک به زندگی نوجوانان افغانستان، به روایت سرگذشت خانواده‌ای می‌پردازد که درگیر بحران‌های اجتماعی و سیاسی کشور خود شده‌اند و ناچار به ترک خانه و مهاجرت می‌شوند. داستان با محوریت شخصیت زینب، دختری نوجوان، و خانواده‌اش شکل می‌گیرد و تلاش آن‌ها برای بقا و عبور از مرزها را به تصویر می‌کشد. نویسنده با نگاهی جزئی‌نگر و انسانی، تجربه‌های تلخ و شیرین، ترس‌ها، امیدها و خاطرات این خانواده را در دل طبیعت سرد و خشن افغانستان روایت می‌کند. نسخه‌ی الکترونیکی این اثر را می‌توانید از طاقچه خرید و دانلود کنید.

درباره کتاب پلنگ برفی

پلنگ برفی اثری داستانی از فائزه کردفیروزجایی است که با محوریت نوجوانان و خانواده، به روایت مهاجرت اجباری و چالش‌های آن می‌پردازد. داستان در بستر افغانستان معاصر شکل گرفته و فضای ناامن، تهدیدهای گروه‌های مسلح و فشارهای اجتماعی را به‌خوبی بازتاب می‌دهد. ساختار کتاب بر پایه‌ی روایت خطی و همراهی با شخصیت‌های اصلی، به‌ویژه زینب، پیش می‌رود. نویسنده با استفاده از زبان و اصطلاحات محلی، فضای فرهنگی و جغرافیایی افغانستان را ملموس ساخته است. کتاب در چند فصل، وقایع مهم زندگی خانواده را از خاک‌سپاری پدر تا عبور از کوه‌های برفی و مواجهه با خطرات طبیعی و انسانی دنبال می‌کند. در کنار روایت اصلی، خاطرات و یادآوری‌های گذشته، پیوند عاطفی شخصیت‌ها با سرزمین و خانواده را پررنگ‌تر می‌کند. پلنگ برفی نه‌تنها داستانی از مهاجرت و رنج است، بلکه تصویری از مقاومت، امید و پیوندهای خانوادگی در شرایط دشوار ارائه می‌دهد.

خلاصه کتاب پلنگ برفی

هشدار: این پاراگراف بخش‌هایی از داستان را فاش می‌کند! داستان پلنگ برفی با مرگ ناگهانی پدر خانواده آغاز می‌شود؛ مردی که به‌دلیل فعالیت‌هایش در صدور ویزا و ارتباط با مهاجران، هدف دشمنی قرار گرفته و کشته می‌شود. زینب، دختر نوجوان خانواده، همراه با مادر و برادرش احمد، ناچار می‌شوند خانه و خاطراتشان را ترک کنند و برای نجات جان خود، راهی مهاجرت شوند. روایت با جزئیات احساسی و ملموس، لحظات وداع با خانه، خاک‌سپاری پدر و جمع‌آوری وسایل ضروری را به تصویر می‌کشد. خانواده با ترس و اضطراب، پول و مدارک را پنهان می‌کنند و موبایل‌ها را از بین می‌برند تا ردیابی نشوند. سفر آن‌ها از کابل آغاز می‌شود و با عبور از کوه‌های برفی و مناطق ناامن، خطرات طبیعی مانند بهمن، سرما و گرسنگی و همچنین تهدیدهای انسانی مانند نیروهای مرزی و گروه‌های مسلح را تجربه می‌کنند. در مسیر، با خانواده‌ای محلی روبه‌رو می‌شوند که به آن‌ها پناه می‌دهد و با کمک قاچاق‌برها، امیدی برای عبور از مرز پیدا می‌کنند. در طول سفر، خاطرات پدر، پیوندهای خانوادگی و امید به آینده، نیروی حرکت آن‌هاست. زینب با چالش‌های جسمی و روحی دست‌وپنجه نرم می‌کند و در نهایت، خانواده با وجود آسیب‌ها و ترس‌ها، به عبور از مرز و رسیدن به امنیت امیدوار می‌مانند. داستان با تمرکز بر روابط خانوادگی، خاطرات گذشته و امید به آینده، تصویری انسانی از مهاجرت و مقاومت ارائه می‌دهد.

چرا باید کتاب پلنگ برفی را بخوانیم؟

پلنگ برفی با روایتی صمیمی و ملموس، تجربه‌ی مهاجرت اجباری و دشواری‌های آن را از زاویه‌ی نگاه یک نوجوان بازگو کرده است. این کتاب با پرداختن به جزئیات زندگی روزمره، احساسات و دغدغه‌های شخصیت‌ها، تصویری واقعی از بحران‌های اجتماعی و انسانی افغانستان ارائه می‌دهد. روایت داستانی، خواننده را با فضای فرهنگی، اصطلاحات محلی و چالش‌های خاص مهاجران آشنا می‌کند. از ویژگی‌های شاخص کتاب، توجه به پیوندهای خانوادگی، امید در دل ناامیدی و نمایش قدرت مقاومت در شرایط سخت است. مطالعه‌ی این اثر، فرصتی برای همدلی با تجربه‌های مهاجران و درک عمیق‌تر از واقعیت‌های زندگی در مناطق بحران‌زده فراهم می‌کند.

خواندن این کتاب را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم؟

خواندن این کتاب به علاقه‌مندان داستان‌های اجتماعی، نوجوانان، پژوهشگران حوزه مهاجرت، فعالان حقوق بشر و کسانی که دغدغه‌ی شناخت زندگی مردم افغانستان و تجربه‌های مهاجران را دارند پیشنهاد می‌شود.

بخشی از کتاب پلنگ برفی

«زینب که خیالش راحت شد. کوله را روی چادری‌اش تنظیم کرد. به‌نظرش اگر چادری اش را جمع‌تر می کرد. بالا رفتن از کوه راحت‌تر می‌شد. اولین قدمش که در برف فرورفت و صدای ترد له شدن برف‌ها را زیرپایش شنید. همة وجودش منبسط شد. نفس عمیقی کشید و یاد پیاده‌روی با پدرجان افتاد. پدرجان هر صبح جمعه قرار پیاده‌روی داشت. چه برف بود. چه آفتاب. حتماً باید می‌رفت. زینب و احمد را هم با خودش می‌برد. از مادرجان هم می‌خواست بیاید. آن‌ها را می‌برد بند فرغه. می‌خواست دورتادور بند را پیاده‌روی کنند. اولین بار. مادرجان تا نصف راه طاقت آورد و زینب ده قدم بیشتر. اما احمد تا آخر پابه‌پای پدرجان راه می‌رفت. حتی گاهی از پدرجان جلو می‌زد. خوبی آنجا این بود که یک قسمتش آلاچیق داشت و می‌شد استراحت کرد و از بوی سبزه لذت برد. اما بوی کباب بدجوری دل آدم را آب می‌کرد. اگر مناسبتی بود. پدرجان از همان کباب‌ها برایشان سفارش می‌داد. اما در روزهای عادی بعد از پیاده‌روی همه را یک چای و کیک مهمان میکرد. بعد از پیاده‌روی؛ مادرجان دوست داشت ناهار مهمان پدرجان باشند. می‌گفت: «قد ای ماندگی. چی‌رقم نان تیار کنم؟» پدرجان هم دست بر سینه می‌گذاشت و جلوی مادرجان خم می‌شد: «همهرقمه جان‌نثار در خدمت شماست. شما دستور بفرماء بنده تیار می‌کنم!» وقتی هم می‌رسیدند خانه. دست‌به‌سینه جلوی آشپزخانه می‌ایستاد و برای مادرجان دولا و راست می‌شد. زینب و احمد فقط می‌خندیدند. اما پدرجان جدی نگاهشان می‌کرد: «خنده 5 برابر ملکه؟ تیز بيایید پالوي! م خدمت ملکه باشید. تیز!»»

نظری برای کتاب ثبت نشده است

حجم

۵۸۲٫۲ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۴

تعداد صفحه‌ها

۱۳۶ صفحه

حجم

۵۸۲٫۲ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۴

تعداد صفحه‌ها

۱۳۶ صفحه

قیمت:
۷۵,۰۰۰
۵۶,۲۵۰
۲۵%
تومان