کتاب پرواز قو

پرواز قو رمانی ایرانی به قلم مرتضی نیکو است که انتشارات مروارید آن را منتشر کرده است. این اثر با الهام از مکاشفه‌ای شخصی و علاقه‌ی نویسنده به تاریخ، روایتی داستانی از اروپا در دوران جنگ جهانی دوم ارائه می‌دهد. داستان حول محور آرتور شیمل، مربی باله و ژیمناستیک آلمانی، شکل می‌گیرد که در بستر جنگ و تحولات اجتماعی و سیاسی آن دوران، با شخصیت‌هایی چون اوا براون و دیگر چهره‌های تاریخی و خیالی روبه‌رو می‌شود. نویسنده با بهره‌گیری از منابع تاریخی و تخیل خود، فضایی خلق کرده که در آن واقعیت و خیال در هم تنیده‌اند. نسخه‌ی الکترونیکی این اثر را می‌توانید از طاقچه خرید و دانلود کنید.

درباره کتاب پرواز قو

پرواز قو اثری داستانی است که با محوریت جنگ جهانی دوم و فضای اجتماعی آلمان آن دوران، به روایت زندگی و سرگذشت آرتور شیمل می‌پردازد. مرتضی نیکو، نویسنده‌ی کتاب، با تکیه‌بر منابع تاریخی و همچنین تخیل شخصی، داستانی را خلق کرده که در آن شخصیت‌های واقعی و خیالی در کنار هم قرار گرفته‌اند. فضای رمان، عمدتاً در آلمان و شهرهایی چون مونیخ و پراگ می‌گذرد و شخصیت‌ها درگیر وقایع و بحران‌های ناشی از جنگ، روابط انسانی، عشق، فقدان و جست‌وجوی معنا هستند. ساختار کتاب به‌گونه‌ای است که با روایت خطی و جزئی‌نگر، خواننده را به دل زندگی روزمره و همچنین مناسبات سیاسی و اجتماعی آن دوران می‌برد. نویسنده با پرداختن به جزئیات زندگی شخصیت‌ها، از روابط خانوادگی تا مهمانی‌های اشرافی و بازجویی‌های گشتاپو، تصویری چندلایه از جامعه‌ی آلمان در سال‌های جنگ ارائه داده است. پرواز قو نه‌تنها به وقایع تاریخی اشاره دارد، بلکه دغدغه‌های انسانی، هنری و اخلاقی شخصیت‌ها را نیز به تصویر می‌کشد.

خلاصه داستان پرواز قو

هشدار: این پاراگراف بخش‌هایی از داستان را فاش می‌کند! داستان پرواز قو با تصویری آرام از دریاچه‌ی اشتانبرگر آغاز می‌شود؛ جایی که آرتور شیمل، مربی باله و ژیمناستیک، در ساحل نشسته و به شناگران و کودکان نگاه می‌کند. آشنایی او با اوا و هرتا، دو زن جوان، سرآغاز ورودش به دنیایی متفاوت است. اوا، زنی پرشور و مرموز، آرتور را به مهمانی‌ای در ویلای خود دعوت می‌کند؛ جایی که جمعی از افسران بلندپایه، ژنرال‌ها و شخصیت‌های مهم آلمان حضور دارند. در این مهمانی، آرتور با رقص باله و نوازندگی پیانو، توجه مهمانان را جلب می‌کند و به‌تدریج با روابط پیچیده‌ی اوا و خانواده‌اش آشنا می‌شود. در ادامه، آرتور با گذشته‌ی خود، عشق از دست‌رفته‌اش آنگلا و فقدان مادرش روبه‌رو می‌شود. بازجویی گشتاپو و سؤالات دقیق درباره‌ی زندگی شخصی و خانوادگی‌اش، او را وارد مرحله‌ای تازه از اضطراب و تردید می‌کند. اوا، که به‌تدریج هویت واقعی خود را به آرتور می‌گوید، پیشنهاد انتقال او به برگهوف، ویلای پیشوای آلمان، را مطرح می‌کند تا در محیطی امن‌تر و به‌عنوان مربی باله و پرسنل مخابرات فعالیت کند. آرتور در میان تردیدها و امیدها، با واقعیت‌های تلخ و شیرین زندگی در دوران جنگ، روابط انسانی و رازهای پنهان قدرت و عشق دست‌وپنجه نرم می‌کند. روایت با جزئیات دقیق از مناسبات اجتماعی، دغدغه‌های هنری و کشمکش‌های درونی شخصیت‌ها پیش می‌رود و تصویری ملموس از زندگی در سایه‌ی جنگ و سیاست ارائه می‌دهد.

چرا باید کتاب پرواز قو را بخوانیم؟

پرواز قو با روایتی جزئی‌نگر و فضاسازی دقیق، تصویری متفاوت از زندگی در آلمان دوران جنگ جهانی دوم ارائه می‌دهد. این کتاب نه‌تنها به وقایع تاریخی و شخصیت‌های مشهور اشاره دارد، بلکه با تمرکز بر زندگی روزمره، روابط انسانی و دغدغه‌های هنری، لایه‌های پنهان جامعه‌ی آن دوران را آشکار می‌کند. حضور شخصیت‌هایی با پیشینه‌های هنری و نظامی، و تلاقی واقعیت و خیال، به داستان عمق و جذابیت ویژه‌ای بخشیده است. خواننده با مطالعه‌ی این اثر، با پیچیدگی‌های روانی و اجتماعی شخصیت‌ها، تضادهای اخلاقی و انتخاب‌های دشوار در شرایط بحرانی آشنا می‌شود. همچنین، پرداختن به هنر، موسیقی و رقص در بستر جنگ، زاویه‌ای تازه به روایت تاریخی افزوده است.

خواندن این کتاب را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم؟

خواندن این کتاب به علاقه‌مندان رمان‌های تاریخی، دوست‌داران روایت‌های چندلایه و کسانی که به موضوعات مربوط به جنگ جهانی دوم، هنر و روابط انسانی توجه دارند پیشنهاد می‌شود. همچنین برای کسانی که به دنبال داستان‌هایی با فضای اروپای میانه‌ی قرن بیستم و کشمکش‌های فردی در بستر تحولات اجتماعی هستند، مناسب است.

بخشی از کتاب پرواز قو

آرتور رو به دخترها گفت: «بچه‌ها، آن سطل‌تان را به من هم می‌دهید تا ماسه‌ی بیشتری جمع کنیم؟» دختر بزرگ‌تر جلو آمد و لبخندزنان سطل را به دستش داد. سطل ماسه‌ای بود که روی هم خالی می‌شد، دیوار می‌شد، برج می‌شد و آرتور با تکه‌چوبی که از همان نزدیکی پیدا کرد، به آن‌ها شکل می‌داد. قلعه، زیباییِ چندانی نداشت اما او موقع ساختنش چنان از شاهزاده‌ای که در آن زندگی می‌کرد برای بچه‌ها گفت که آن‌ها بیشتر محو قصه‌اش بودند. جایی گفت: «پرنسس باید توی یکی از این برج‌ها زندگی کند تا دست هیچ‌کس به او نرسد.» با انگشت بالای دیوارها را نشان داد و گفت: «این‌جا هم سربازها همیشه باید قدم بزنند تا کسی نتواند وارد قلعه شود و پرنسس را بدزدد و با خودش ببرد.» با چوبِ دستش وسط قلعه مربعی کشید و آهسته گفت: «این‌جا هم یک سربازِ خیلی قوی زندگی می‌کند که همیشه مواظب پرنسس است. گاهی او را به تفریح می‌برد، بعضی‌وقت‌ها هم برای سرگرمی‌اش حرکات نمایشی اجرا می‌کند.» آرتور رو به بچه‌ها کرد «ببینم، شما می‌دانید حرکات نمایشی یعنی چه؟ یعنی روی دست‌هایش می‌ایستاد و برای پرنسس چرخ‌وفلک می‌زد.» بعد از جایش بلند شد و در یک چشم‌برهم‌زدن روی دست‌هایش ایستاد، چند قدمی روی دست‌هایش راه رفت، خودش را به افتادن زد و با اطواری که درمی‌آورد، هر لحظه صدای خنده‌ی بچه‌ها بلندتر می‌شد.