
کتاب مادر جایگزین
معرفی کتاب مادر جایگزین
کتاب الکترونیکی «مادر جایگزین» نوشتهٔ «فریدا مکفادن» و با ترجمهٔ «امید مکاری» توسط نشر لیلا منتشر شده است. این اثر در دستهٔ رمانهای معاصر قرار میگیرد و داستانی پرکشش دربارهٔ خانواده، امید و چالشهای فرزندآوری را روایت میکند. «مادر جایگزین» با نگاهی به روابط انسانی، بحرانهای شخصی و اجتماعی و انتخابهای دشوار، مخاطب را به سفری احساسی و پرتنش میبرد. نسخهی الکترونیکی این اثر را میتوانید از طاقچه خرید و دانلود کنید.
درباره کتاب مادر جایگزین
در «مادر جایگزین» با روایتی داستانی و معاصر روبهرو هستیم که زندگی زنی به نام «آبی» را دنبال میکند؛ زنی که در تلاش برای مادرشدن، با موانع پزشکی و اجتماعی متعددی مواجه میشود. این رمان در قالب اولشخص روایت میشود و با نثری صمیمانه، مخاطب را به دنیای درونی شخصیت اصلی نزدیک میکند. کتاب در فضایی شهری و امروزی میگذرد و دغدغههایی چون ناباروری، فرزندخواندگی، فشارهای شغلی و روابط خانوادگی را به تصویر میکشد. ساختار رمان بهگونهای است که با فلاشبکها و روایتهای موازی، گذشته و حال شخصیتها را به هم پیوند میزند و لایههای مختلفی از احساسات و تصمیمات انسانی را آشکار میکند. «فریدا مکفادن» در این اثر، با تمرکز بر جزئیات زندگی روزمره و روابط پیچیده، تصویری ملموس از چالشهای زنان در جامعهٔ معاصر ارائه داده است. «مادر جایگزین» نهتنها به موضوعات پزشکی و حقوقی فرزندآوری میپردازد، بلکه به تأثیر این مسائل بر هویت فردی و روابط زناشویی نیز توجه دارد.
خلاصه داستان مادر جایگزین
هشدار: این پاراگراف بخشهایی از داستان را فاش میکند! داستان «مادر جایگزین» با روایت زندگی «آبی»، زنی موفق در عرصهٔ تبلیغات آغاز میشود که همراه همسرش «سم» سالهاست برای بچهدارشدن تلاش میکند. پس از تجربههای تلخ ناباروری و شکست در روشهای درمانی، آنها تصمیم به فرزندخواندگی میگیرند. این مسیر نیز با فرازونشیبهای فراوانی همراه است؛ از جمله امیدواری به سرپرستی نوزادی که ناگهان مادر زیستیاش از تصمیم خود منصرف میشود و زوج را در شوک و اندوه فرو میبرد. در کنار این بحران، آبی با فشارهای محیط کار، نگاههای همکاران و انتظارات خانواده دستوپنجه نرم میکند. روایت، بهتدریج لایههای عمیقتری از احساسات آبی را آشکار میکند؛ احساس گناه، ناکامی، حسادت و امید. در این میان، رابطهٔ او با همسرش نیز تحتتأثیر این بحرانها قرار میگیرد و هر دو تلاش میکنند معنای جدیدی برای خانواده پیدا کنند. داستان با پرداختن به موضوعاتی چون مادرشدن، هویت زنانه، نقشهای اجتماعی و امید به آینده، تصویری چندوجهی از زندگی یک زن در مواجهه با بحرانهای بزرگ زندگی ارائه میدهد، بیآنکه پایان ماجرا را افشا کند.
چرا باید کتاب مادر جایگزین را بخوانیم؟
«مادر جایگزین» با پرداختن به موضوع ناباروری، فرزندخواندگی و چالشهای زنان در جامعهٔ امروز، فرصتی برای همدلی با تجربههایی فراهم میکند که کمتر در ادبیات داستانی به آنها پرداخته شده است. این کتاب با روایت صادقانه و جزئینگر، مخاطب را به دنیای درونی شخصیتها نزدیک میکند و نشان میدهد چگونه امید، عشق و پایداری میتواند در برابر بحرانهای زندگی معنا پیدا کند. همچنین، اثر به پیچیدگی روابط خانوادگی و فشارهای اجتماعی میپردازد و مخاطب را به تأمل دربارهٔ انتخابها و ارزشهای فردی دعوت میکند.
خواندن این کتاب را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم؟
این رمان برای کسانی مناسب است که به داستانهای معاصر با محوریت خانواده، روابط انسانی و دغدغههای زنان علاقه دارند. همچنین افرادی که با موضوعاتی چون ناباروری، فرزندخواندگی یا بحرانهای هویتی دستوپنجه نرم میکنند، میتوانند ارتباط عمیقی با روایت برقرار کنند. «مادر جایگزین» برای علاقهمندان به رمانهای روانشناختی و اجتماعی نیز جذاب خواهد بود.
بخشی از کتاب مادر جایگزین
«میدانم که در بیستوچهار ساعت آینده به جرم قتل درجه یک دستگیر میشوم. مطمئن نیستم که این اتفاق چهطور رخ میدهد. فقط میدانم که نمیتوانم برای قتل به زندان بروم. راستش را بخواهید، یکبار هم بهدلیل رانندگی با سرعت بالا جریمه نشده و هیچوقت از روی خط عابر پیاده نگذشتهام. من قانونمدارترین شهروندی هستم که تا بهحال دیدهاید. وکیلم «رابرت فریش» گفت: «اونا مدارک خیلی محکمی علیهت دارن، آبی.» او مسائل را پیچوتاب نمیدهد. اگرچه مدتزمان کمی است که او را میشناسم، اما بهخوبی میدانم که از دلداریدادن و بیان حرفهای شیرین خوشش نمیآید. او بیست دقیقه وقت گذاشت و تمام شواهد پلیس را علیه من نام برد. وقتی همهچیز را اینطور برایم بیان کرد، واقعاً بد به نظر میرسید. اگر من فرد بیطرفی بودم، احتمالاً پس از شنیدن همهی حرفهای فریش، به خودم میگفتم: «قطعاً این زن گناهکاره. دستگیرش کنین و کلید دستبندش رو دور بندازین.» تمام مدتی که به حرفهای فریش گوش میدادم، قلبم بهشدت در سینهام میکوبید؛ به همین دلیل گاهی اوقات صدایش را بهسختی میشنیدم. شوهرم «سم» که سمت راستم نشسته و در صندلیاش فرو رفته بود، با چشمان بلوری خود به ما نگاه میکرد. سم کسی بود که فریش را استخدام کرد و به من گفت: «اون برات شانس میآره آبی»؛ پس اگر او کمکم نکند، من هیچ شانسی ندارم.»
حجم
۱٫۷ مگابایت
سال انتشار
۱۴۰۴
تعداد صفحهها
۳۱۲ صفحه
حجم
۱٫۷ مگابایت
سال انتشار
۱۴۰۴
تعداد صفحهها
۳۱۲ صفحه