کتاب دست لیتوانیایی گروه نویسندگان + دانلود نمونه رایگان
با کد تخفیف OFF30 اولین کتاب الکترونیکی یا صوتی‌ات را با ۳۰٪ تخفیف از طاقچه دریافت کن.
تصویر جلد کتاب دست لیتوانیایی

کتاب دست لیتوانیایی

گردآورنده:فرناز قضاتلو
انتشارات:نشر گویا
امتیازبدون نظر

معرفی کتاب دست لیتوانیایی

کتاب دست لیتوانیایی مجموعه‌ای از داستان‌های کوتاه روسیه است که توسط گروهی از نویسندگان برجستهٔ روس‌زبان همچون «سرگئی لوکیاننکا»، «یولیا کیسینا»، «یوگنی گریشکاوتس»، «یولی دانیل»، «دینا روبینا»، «یوری بویدا»، «لودمیلا اولیتسکایا»، «لودمیلا پتروشفسکایا»، «ولادیمیر ساروکین» و «الکساندر ایلیچفسکی» نوشته شده است. این مجموعه با گردآوری و ترجمه و همتِ «فرناز قضاتلو» و نشر ثالث منتشر شده است. داستان‌های این کتاب هر یک با نگاهی متفاوت به زندگی، تاریخ، هویت و تجربه‌های انسانی پرداخته و فضایی متنوع از طنز، تلخی، واقع‌گرایی و خیال را در کنار هم قرار داده‌اند. نسخهٔ الکترونیکی این اثر را می‌توانید از طاقچه خرید و دانلود کنید.

درباره کتاب دست لیتوانیایی

کتاب «دست لیتوانیایی» (مجموعه داستان کوتاه روسی) مجموعه‌ای از داستان‌های کوتاه است که توسط نویسندگان معاصر روس‌زبان نوشته شده و هر داستان با سبک و لحن خاص خود، تصویری از زندگی در روسیهٔ معاصر یا گذشته را ترسیم کرده است. این کتاب، روایت‌هایی از تجربه‌های فردی و جمعی، خاطرات، دغدغه‌های اجتماعی، طنز تلخ و گاه رگه‌هایی از سوررئالیسم را در خود جای داده است. ساختار کتاب به‌گونه‌ای است که هر داستانْ مستقل بوده و خواننده را با جهان‌بینی و قلم متفاوت هر نویسنده آشنا می‌کند. برخی داستان‌ها به مسائل تاریخی و اجتماعی شوروی و پساشوروی می‌پردازند و برخی دیگر به روابط خانوادگی، هویت، ترس‌ها و امیدهای انسان معاصر. این مجموعه با گردآوری و ترجمهٔ «فرناز قضاتلو» تلاش کرده است نمونه‌هایی از ادبیات معاصر روسیه را به مخاطب پارسی‌زبان معرفی کند و از این جهت، تنوع ژانری و محتوایی قابل توجهی دارد.

نام نویسندگان این مجموعه داستان کوتاه عبارت است از «سرگئی لوکیاننکا»، «یولیا کیسینا»، «یوگنی گریشکاوتس»، «یولی دانیل»، «دینا روبینا»، «یوری بویدا»، «لودمیلا اولیتسکایا»، «لودمیلا پتروشفسکایا»، «ولادیمیر ساروکین» و «الکساندر ایلیچفسکی».

داستان «نترس!» از «سرگئی لوکیاننکا» با روایتی طنزآمیز و آینده‌نگرانه، ترس‌های بشری را از گذشته تا آینده مرور می‌کند و نشان می‌دهد چگونه نسل‌ها با ترس‌های جدید و قدیم دست‌وپنجه نرم می‌کنند. «دست لیتوانیایی» نوشتهٔ «یولیا کیسینا» فضای بازار سیاه پساجنگ را به تصویر می‌کشد که در آن زنان مومیایی شوهران خود را می‌فروشند و راوی با طنزی تلخ، به پوچی و بی‌معنایی برخی سنت‌ها و ارزش‌ها اشاره می‌کند. «خالکوبی» از «یوگنی گریشکاوتس» به رابطهٔ پدر و پسر و مفهوم هویت فردی می‌پردازد و از طریق خاطرهٔ خالکوبی لنگر، پیوند میان نسل‌ها و تأثیر سنت‌ها را نشان می‌دهد. داستان «دست‌ها» از «یولی دانیل» با نگاهی انتقادی به تاریخ شوروی، سرگذشت مردی را روایت می‌کند که به‌خاطر نقش خود در اعدام‌ها دچار عذاب وجدان و لرزش دست شده است. «پدربزرگ و لایما» از «دینا روبینا» روایتی خانوادگی و تاریخی از رنج‌ها و بقا در دوران سرکوب و تبعید شوروی ارائه می‌دهد. «سندباد ملوان» نوشتهٔ «یوری بویدا» زندگی زنی را دنبال می‌کند که با وجود سختی‌ها و تنهایی، با نوشتن مکرر یک شعر عاشقانه، معنایی برای زندگی خود می‌یابد. در داستان «هیولا» از «لودمیلا اولیتسکایا»، زنی با سوگ و تنهایی پس از مرگ عزیزانش روبه‌رو است و تلاش می‌کند معنای جدیدی برای زندگی پیدا کند.

چرا باید کتاب دست لیتوانیایی را بخوانیم؟

این کتاب با گردآوری داستان‌هایی از نویسندگان مطرح روس‌زبان، فرصتی کم‌نظیر برای آشنایی با لایه‌های مختلف ادبیات معاصر روسیه فراهم می‌کند. هر داستان، دریچه‌ای تازه به جهان‌بینی، دغدغه‌ها و سبک‌های روایی متفاوت باز می‌کند و خواننده را با تجربه‌های انسانی متنوع، از طنز و تلخی تا واقع‌گرایی و خیال‌پردازی روبه‌رو می‌سازد. مطالعهٔ این مجموعه نه‌تنها به شناخت بهتر فرهنگ و تاریخ روسیه کمک می‌کند، بلکه امکان همذات‌پنداری با شخصیت‌هایی از زمان‌ها و مکان‌های گوناگون را نیز فراهم می‌آورد.

خواندن این کتاب را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم؟

مطالعهٔ مجموعه داستان کوتاه و معاصرِ «دست لیتوانیایی» به علاقه‌مندان ادبیات داستانی به‌ویژه دوستداران داستان کوتاه و ادبیات معاصر روسیه پیشنهاد می‌شود. این کتاب برای کسانی که به‌دنبال کشف روایت‌های متفاوت از زندگی، تاریخ، هویت و روابط انسانی هستند، خواندنی خواهد بود؛ همچنین برای دانشجویان و پژوهشگران ادبیات تطبیقی و کسانی که دغدغهٔ شناخت فرهنگ و جامعهٔ روسیه را دارند.

بخشی از کتاب دست لیتوانیایی

«کاترینا ایوانونا پیش از مرگ، دکتر شبرتسوف را، که تمام عمر او را معالجه کرده بود و مدت‌ها پیش بازنشسته شده بود، خبر کرد؛ کلید خانهٔ کوچکش همراه با کاغذی را که چهار تا خورده بود به او داد و از او خواست که آن را با بقیهٔ کاغذها بسوزاند.

با حالتی خجالت‌زده توضیح داد: «آن‌ها در خانه هستند، فقط لطفاً به کسی نگویید، من خودم این کار را انجام می‌دادم اما می‌بینید که اوضاع چطور شده.» دکتر پرسشگرانه ابرو بالا انداخت اما پیرزن در جواب لبخندی گناهکارانه زد.

اوضاعش خراب بود، تومور سرطانی او را از بین می‌برد؛ پزشک معالجش به شبرتسوف گفت که بعید است تا صبح دوام بیاورد. روی نیمکتِ کنارِ ورودی بیمارستان، پلیس منطقه لِشا لئونتف سیگار می‌کشید، کنار شبرتسوفِ درشت‌اندام به نوجوانی می‌مانست که یونیفرم پلیس پوشیده. کلاه نوارسوخته‌اش هم روی موتورسیکلت بود. دکتر پرسید: «مایلی کمی قدم بزنیم؟» نگاهش را از بالای سر لِشا به پشه‌های ریزی که اطراف چراغ کم‌نور خیابان، بالای ستونی چوبی که از رطوبت سبز شده بود، می‌چرخیدند، دوخت. «به خانهٔ کاتیا موموتاوا.»

«پیش سندبادِ ملوان؟ هنوز زنده است؟» شپرسوف کلید را به پلیس نشان داد و گفت: «ازم خواسته که نگاهی به آنجا بیندازم. من یک رهگذر ساده هستم؛ اما تو پلیسی و قدرت و قانون در دست داری.» لِشا ته‌سیگارش را در گلدان سنگی بزرگی که پر از آب بود پرت کرد و آهی کشید و بلند شد: «کاش که زودتر زمستان شود.»»

نظری برای کتاب ثبت نشده است

حجم

۱۱۹٫۴ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۴

تعداد صفحه‌ها

۱۴۳ صفحه

حجم

۱۱۹٫۴ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۴

تعداد صفحه‌ها

۱۴۳ صفحه

قیمت:
۷۰,۰۰۰
تومان