کتاب موهبت مرگبار

کتاب موهبت مرگبار با عنوان انگلیسی A fatal grace نوشته لوئیز پنی با ترجمه سودابه تصاعدیان در سال ۱۴۰۳ توسط انتشارات کتابسرای تندیس منتشر شده است. این اثر در ژانر معمایی و جنایی قرار می‌گیرد و دومین جلد از مجموعه‌ی محبوب سربازرس گاماش به‌ شمار می‌آید. داستان در فضای روستایی و برفی کبک می‌گذرد و با محوریت یک قتل مرموز، روابط پیچیده‌ی شخصیت‌ها و رازهای پنهان جامعه‌ی کوچک تری‌پاینز را واکاوی می‌کند. نسخه‌ی الکترونیکی این اثر را می‌توانید از طاقچه خرید و دانلود کنید.

درباره کتاب موهبت مرگبار اثر لوئیز پنی

کتاب موهبت مرگبار به قلم لوئیز پنی، رمانی معمایی و دومین جلد از مجموعه‌ی سربازرس گاماش است. این کتاب در فضایی زمستانی و روستایی در کبک روایت می‌شود و با توصیف‌های دقیق و شخصیت‌پردازی‌های چندلایه، خواننده را به دنیای تری‌پاینز می‌برد؛ دهکده‌ای کوچک که در پسِ ظاهر آرامش، رازها و تنش‌های عمیقی پنهان شده‌اند. لوئیز پنی با خلق شخصیت‌هایی مانند کلارا، میرنا، سی‌سی دوپوآتیه و سربازرس گاماش، تصویری از جامعه‌ای بسته و درعین‌حال پر از تضاد ارائه داده است.

ساختار رمان موهبت مرگبار به‌گونه‌ای است که روایت‌های موازی و دیدگاه‌های مختلف شخصیت‌ها را در کنار هم قرار می‌دهد و به‌تدریج لایه‌های پنهان داستان را آشکار می‌کند. لوئیز پنی در این کتاب نه‌تنها به معمای قتل می‌پردازد، بلکه دغدغه‌هایی چون هویت، هنر، معنویت و روابط انسانی را نیز در بستر داستانی پرکشش بررسی می‌کند.

خلاصه داستان موهبت مرگبار

هشدار: این پاراگراف بخش‌هایی از داستان را فاش می‌کند!

داستان موهبت مرگبار با معرفی سی‌سی دوپوآتیه، زنی جاه‌طلب و خودشیفته، آغاز می‌شود که روابط سرد و پرتنشی با اطرافیانش دارد. او نویسندهٔ کتابی با مضمون معنویت است و به‌تازگی به دهکده‌ی تری‌پاینز نقل مکان کرده است. در همین حال، کلارا مورو، هنرمندی حساس و ساکن تری‌پاینز، با تردیدهای شخصی خود دست‌وپنجه نرم می‌کند و در تلاش است جایگاهش را در دنیای هنر و در میان اهالی دهکده پیدا کند. فضای داستان با نزدیک‌شدن به کریسمس، حال‌وهوایی خاص و پر از انتظار به خود می‌گیرد، اما با وقوع قتلی مرموز، آرامش ظاهری دهکده به هم می‌خورد و سربازرس گاماش وارد ماجرا می‌شود تا پرده از رازهای پنهان اهالی بردارد.

در طول روایت به‌تدریج گذشتهٔ شخصیت‌ها، انگیزه‌ها و زخم‌های قدیمی‌شان آشکار می‌شود و خواننده با شبکه‌ای از روابط پیچیده، حسادت‌ها، آرزوها و ناکامی‌ها روبه‌رو می‌شود. داستان با تمرکز بر جست‌وجوی حقیقت، معنای عدالت و تأثیر گذشته بر حال شخصیت‌ها پیش می‌رود، بی‌آنکه معما به‌طور کامل فاش شود.

چرا باید کتاب موهبت مرگبار را بخوانیم؟

این کتاب با فضاسازی منحصربه‌فرد و شخصیت‌پردازی‌های دقیق، تجربه‌ای متفاوت از خواندن رمان‌ معمایی ارائه می‌دهد. رمان موهبت مرگبار نه‌تنها یک معمای جنایی را روایت می‌کند، بلکه به لایه‌های روانی و اجتماعی شخصیت‌ها نیز می‌پردازد و تصویری از جامعه‌ای کوچک و روابط انسانی پیچیده ترسیم می‌کند. علاقه‌مندان به داستان‌هایی که در کنار تعلیق و رمزآلودگی، دغدغه‌های انسانی و هنری را نیز بررسی می‌کنند، از خواندن این اثر لذت خواهند برد. همچنین پرداختن به موضوعاتی چون معنویت، هویت و جست‌وجوی آرامش، این کتاب را از آثار صرفاً جنایی متمایز می‌کند.

خواندن این کتاب را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم؟

مطالعهٔ این کتاب برای دوستداران رمان‌های معمایی، جنایی و روان‌شناختی مناسب است. کسانی که به داستان‌هایی با فضای روستایی، روابط انسانی پیچیده و شخصیت‌پردازی عمیق علاقه دارند، از خواندن این اثر بهره خواهند برد. همچنین افرادی که دغدغه‌ی هویت، هنر و معنویت را دارند، می‌توانند با موضوعات مطرح‌شده در کتاب ارتباط برقرار کنند.

درباره لوئیز پنی

لوئیز پنی (Louise Penny، زاده‌ی ۱ ژوئیه‌ی ۱۹۵۸) نویسنده‌ی کانادایی رمان‌های جنایی است که بیش از همه با مجموعه‌ی معروف خود درباره‌ی سربازرس گاماش شناخته می‌شود؛ مجموعه‌ای که در استان کبک جریان دارد. آثار او به بیش از ۲۳ زبان ترجمه شده، میلیون‌ها نسخه از آن‌ها در سراسر جهان به فروش رفته و بارها در رتبه‌ی نخست فهرست پرفروش‌ترین کتاب‌های نیویورک تایمز قرار گرفته‌اند. او جوایز معتبر متعددی از جمله چندین جایزه‌ی آگاتا و آنتونی را دریافت کرده است.

پنی در تورنتو کانادا به دنیا آمد. مادرش دنبال‌کننده‌ی جدیِ ادبیات داستانی و غیرداستانی، به‌ویژه داستان‌های جنایی، بود و همین موضوع سبب شد لوئیز از کودکی آثار نویسندگانی چون آگاتا کریستی، ژرژ سیمنون و دوروتی ال. سایرز را بخواند.

او در سال ۱۹۷۹ مدرک کارشناسی هنرهای کاربردی (رادیو و تلویزیون) را از مؤسسه‌ی پلی‌تکنیک رایرسون (که اکنون دانشگاه متروپولیتن تورنتو نام دارد) دریافت کرد. پس از فارغ‌التحصیلی و در سن ۲۱سالگی، کار خود را به‌عنوان گوینده و خبرنگار در رادیو و تلویزیون کانادا (CBC) آغاز کرد و به مدت ۱۸ سال در این رسانه فعالیت داشت.

در سال ۱۹۹۶، پنی از کار در CBC استعفا داد تا به نویسندگی بپردازد. او ابتدا نوشتن یک رمان تاریخی را آغاز کرد، اما نتوانست آن را به پایان برساند و در نهایت به نوشتن داستان‌های جنایی روی آورد. نخستین رمانش با عنوان Still Life را به مسابقه‌ی Debut Dagger در بریتانیا فرستاد و از میان ۸۰۰ اثر رتبه‌ی دوم را به‌ دست آورد. این رمان بعدها جوایز دیگری را نیز کسب کرد، از جمله جایزه‌ی New Blood Dagger در بریتانیا، جایزه‌ی آرتور الیس در کانادا برای بهترین رمان جنایی نخست و جوایز دیلیس، آنتونی و بری در ایالات متحده برای بهترین رمان اول.

پنی از آن پس به نوشتن ادامه داد و تقریباً همه‌ی آثارش نامزد یا برنده‌ی جوایز مهم ادبی در حوزه‌ی رمان‌های جنایی شدند. شخصیت اصلی آثار او سربازرس گاماش است، رئیس اداره‌ی پلیس کبک (Sûreté du Québec). این رمان‌ها هرچند در کبک جریان دارند، از ویژگی‌های خاص داستان‌های جنایی انگلیسی نیز برخوردارند؛ از جمله قتل‌هایی با شیوه‌های نامعمول، روستاهای آرام و خیال‌انگیز، فهرست بلند مظنونان، سرنخ‌های گمراه‌کننده و افشای ناگهانی هویت قاتل در صفحات پایانی.

پنی در آغاز دوران کاری‌اش در رادیو و تلویزیون، به مکان‌هایی دور از خانواده و دوستان اعزام می‌شد و برای مقابله با تنهایی و انزوا به‌تدریج به مصرف الکل روی آورد. در ۳۵سالگی، اعتراف کرد که دچار اعتیاد به الکل است، اما از آن زمان تا کنون پاک و هوشیار مانده است.

پنی تا سال‌ها از فروش حقوق فیلم و تلویزیونی آثارش خودداری می‌کرد، زیرا نگران ازدست‌دادن کنترل بر شخصیت‌هایش بود. بااین‌حال، زمانی که شرکت‌های PDM Entertainment و Attraction Images به او به‌عنوان تهیه‌کننده‌ی اجرایی پیشنهاد همکاری دادند، با فروش حقوق دو رمان نخست خود موافقت کرد. فیلم Still Life در پاییز ۲۰۱۲ وارد مرحله‌ی تولید شد و ناتانیل پارکر، بازیگر بریتانیایی، در نقش سربازرس گاماش ایفای نقش کرد. این فیلم در سال ۲۰۱۳ از شبکه‌ی CBC TV پخش شد. در سپتامبر ۲۰۲۱ نیز تولید سریال Three Pines با بازی آلفرد مولینا در نقش اصلی در مونترال و مناطق روستایی کبک آغاز شد. این سریال توسط پرایم ویدیو (Prime Video) پخش شد و با استقبال مثبت منتقدان و تماشاگران روبه‌رو شد.

بخشی از کتاب موهبت مرگبار

«از روی تخت بلند شد و سی‌سی را تنها گذاشت تا به کتابش خیره شود، یعنی به معشوق واقعی‌اش. سی‌سی را نگریست و به نظر می‌رسید در حال محو و ظاهر شدن است. سائول سرش را به سمتی کج کرد و با خودش مانده بود که نکند دوباره بیش از حد نوشیده است. اما باز هم به نظر می‌رسید که زن مدام تار و واضح می‌شود، انگار که داشت با منشور به دو زن مختلف نگاه می‌کرد، یکی زیبا، جذاب، پرشور و دیگری یک طنابِ رقت‌انگیز بلوندرنگ، دراز، درهم پیچیده، پر از زخم، زبر و خشن. و خطرناک.

«این چیه؟» دستش را داخل سطل زباله برد و آلبومی بیرون آورد. بلافاصله تشخیص داد که آلبوم نمونه کار و پروندهٔ هنری کسی است. این پرونده، زیبا و با دقتِ تمام روی کاغذ آرشیوی، صحافی و چاپ شده بود. آن را باز کرد و نفسش بند آمد.»