
کتاب شاید امیرم...
معرفی کتاب شاید امیرم...
کتاب «شاید امیرم...» نوشتهٔ فاطمه رضوی اثری است که نشر پایگاه فرهنگ آن را منتشر کرده است. این کتاب در قالب داستانی واقعگرا، به روایت زندگی و خاطرات شهید «امیر علیزاده» از زبان مادرش میپردازد و تصویری از روزهای جنگ ایران و عراق، دغدغهها و احساسات خانوادههای شهدا را به تصویر میکشد. روایت کتاب، بر پایهٔ خاطرات مادر شهید و مستندات پروندهٔ او شکل گرفته و تلاش دارد با نگاهی انسانی و عاطفی، فراز و نشیبهای زندگی یک خانوادهٔ ایرانی در دوران دفاع مقدس را بازگو کند. نسخهی الکترونیکی این اثر را میتوانید از طاقچه خرید و دانلود کنید.
درباره کتاب شاید امیرم...
«شاید امیرم...» اثری در ژانر داستانهای واقعی و خاطرهنگاری است که به زندگی و شهادت «امیر علیزاده» میپردازد. نویسنده، فاطمه رضوی، با تکیهبر روایتهای مادر شهید، کتاب را بهگونهای تدوین کرده که خواننده را با فضای خانوادگی، اجتماعی و معنوی دهه ۶۰ ایران و روزهای جنگ ایران و عراق همراه میکند. ساختار کتاب مبتنی بر خاطرات پراکنده اما پیوسته است؛ خاطراتی که گاه با شعر و گاه با روایتهای کوتاه و گفتوگوهای مادر و پسر درهمتنیده شدهاند. این اثر، نهتنها به وقایع جبهه و جنگ، بلکه به احساسات، تردیدها، امیدها و رنجهای مادرانه میپردازد و تصویری ملموس از تأثیر جنگ بر خانوادهها ارائه میدهد. کتاب با زبانی صمیمانه و از زاویه دید مادر، تلاش میکند تا ابعاد انسانی و عاطفی یک شهید و خانوادهاش را به تصویر بکشد و در عین حال، به حواشی و دشواریهای مستندسازی خاطرات نیز اشاره دارد. این روایت، نمونهای از ادبیات دفاع مقدس است که بر تجربه زیسته و روایت شخصی تکیه دارد و خواننده را به دل روزهای پرالتهاب و پرامید آن دوران میبرد.
خلاصه داستان شاید امیرم...
هشدار: این پاراگراف بخشهایی از داستان را فاش میکند! داستان «شاید امیرم...» با روایت مادرانه آغاز میشود؛ مادری که سالهاست پسرش را ندیده و اکنون خاطرات او را مرور میکند. امیر، جوانی مهربان، باایمان و مسئولیتپذیر است که از کودکی تا نوجوانی، دغدغههایش حول خانواده، تحصیل و وطن میچرخد. روایت کتاب، از روزهای کودکی امیر و دلبستگیهای مادرانه آغاز میشود و به تدریج به سالهای نوجوانی و جوانی او میرسد؛ زمانی که امیر در رشتهٔ الکترونیک پذیرفته میشود اما تصمیم میگیرد به جبهه برود. کشمکشهای درونی مادر، نگرانیها و دلتنگیهایش، در کنار اصرار امیر بر رفتن به جبهه و دفاع از وطن، بخش مهمی از روایت را شکل میدهد. در طول داستان، خاطراتی از مهربانی، ایثار و رفتارهای انسانی امیر بازگو میشود؛ از کمک به دیگران تا احترام به والدین و عشق به امام و شهدا. روایت، لحظات اعزام، وداع، حضور امیر در جبهه، آموزشها، سختیها و شوخیهای رزمندگان را به تصویر میکشد. در کنار اینها، دغدغههای مادر، امید به بازگشت پسر و لحظات کوتاه دیدار در مرخصیها، فضای عاطفی اثر را پررنگ میکند. کتاب، بدون افشای پایان داستان، تصویری از رشادت، ایمان و فداکاری یک جوان ایرانی و خانوادهاش در روزهای جنگ ارائه میدهد و نشان میدهد که چگونه عشق، ایمان و امید، خانوادهها را در سختترین روزها سرپا نگه میدارد.
چرا باید کتاب شاید امیرم... را بخوانیم؟
این کتاب با تمرکز بر روایت مادرانه و تجربه زیسته، تصویری نزدیک و ملموس از زندگی خانوادههای شهدا و رزمندگان در دوران جنگ ایران و عراق ارائه میدهد. «شاید امیرم...» نهتنها به وقایع جبهه و جنگ میپردازد، بلکه احساسات، تردیدها، امیدها و رنجهای مادرانه را بهخوبی بازتاب میدهد. خواندن این اثر، فرصتی است برای درک عمیقتر از تأثیر جنگ بر خانوادهها، شناخت ارزشهای انسانی چون ایثار، مهربانی و مسئولیتپذیری، و آشنایی با بخشی از تاریخ معاصر ایران از زاویهای شخصی و عاطفی. این کتاب، با روایت جزئیات زندگی روزمره و لحظات حساس وداع و بازگشت، مخاطب را به همدلی با شخصیتها و تأمل دربارهٔ معنای فداکاری و عشق به وطن دعوت میکند.
خواندن این کتاب را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم؟
مطالعهٔ این کتاب برای علاقهمندان به ادبیات دفاع مقدس، خاطرهنگاری و روایتهای مادرانه از جنگ ایران و عراق مناسب است. همچنین کسانی که دغدغهٔ شناخت تأثیر جنگ بر خانوادهها، ارزشهای انسانی و تجربههای زیسته را دارند، میتوانند از این اثر بهره ببرند. «شاید امیرم...» برای نوجوانان و جوانانی که به دنبال الگوهای انسانی و اخلاقی هستند نیز پیشنهاد میشود.
بخشی از کتاب شاید امیرم...
«امیر با صدای زیبا و دلنشین و کلمات معجزهوارش مرا از دریای طوفانی افکار نجات میدهد و میگوید: «مامان اگر همه مادرها مثل مامان من نذارن پای جوونشون به جبههها باز بشه، اون وقت دیگه سرزمینی میمونه برای زندگی؟! اون موقع چطور میخوای آبجی رو با خیال راحت بفرستی مدرسه؟ دیگه جرات میکنی تو جامعه ناامن پاتو بزاری تا بری مسجد؟! مامان خاک وطن قدمهای غریبههارو به خودش نمیپذیره. خاک وطن گلهها داره از کسایی که اون رو به بهای ناچیز میفروشن. این خاک، خونها به خودش دیده.» این خاک همان وطنی است که هرگاه بحثی دربارهاش میشود، امیر جانب آن را میگیرد و همیشه با ملایمت اما راسخ درباره وطنش نظر میدهد. هرگاه کسی حال و هوای زمان طاغوت به سرش میزند، امیر میگوید: «اون زمان و آزادیهای پوچشو دوست دارید؟ به جوونای مملکتتون نگاه کنید که چطور برای انقلاب و آرمانای اسلامیشون جون میدن؟ براتون اصلاً مهم نیست؟!»
حجم
۷٫۹ مگابایت
سال انتشار
۱۴۰۳
تعداد صفحهها
۱۲۲ صفحه
حجم
۷٫۹ مگابایت
سال انتشار
۱۴۰۳
تعداد صفحهها
۱۲۲ صفحه