
کتاب حرفه ای
معرفی کتاب حرفه ای
کتاب حرفه ای با عنوان اصلی Profesionalac نوشتهٔ «دوشان کواچویچ» و ترجمهٔ «ایرج امامی» توسط نشر ثالث منتشر شده است. این نمایشنامه با محوریت زندگی و دغدغههای یک نویسنده و مواجههٔ او با گذشته و آدمهایی که در سایهٔ زندگیاش حضور داشتهاند، به بررسی هویت و خاطره و نقش قدرت در سرنوشت فردی پرداخته است. این نمایشنامه که ۴ شخصیت دارد، از کشور صربستان است. نسخهٔ الکترونیکی این اثر را میتوانید از طاقچه خرید و دانلود کنید.
درباره کتاب حرفه ای اثر دوشان کواچویچ
نمایشنامهٔ صربستانیِ «حرفهای» داستانی پرکشش و چندلایه دارد. «دوشان کواچویچ»، نویسندهٔ این اثر با بهرهگیری از دیالوگهای تیز و موقعیتهای پیچیده، فضای یک دفتر نشر را به صحنهای برای تقابل شخصیتها و افشای رازهای پنهان بدل کرده است. این نمایشنامه با محوریت شخصیت «تیا»، نویسندهای میانسال و «لوک» که پلیس مخفی بازنشسته است، به بازخوانی خاطرات، شکستها و پیوندهای انسانی پرداخته است. فضای این نمایشنامه تلفیقی از طنز تلخ، نقد اجتماعی و تأملات فلسفی است. این اثر، مخاطب را با پرسشهایی دربارهٔ حقیقت، هویت و قدرت روبهرو میکند. نمایشنامهٔ حاضر با بهرهگیری از عناصر سبک رئالیسم و طنز سیاه، تصویری از جامعهای در حال گذار و آدمهایی که در پی معنا و جایگاه خود هستند، ارائه داده است. این نمایشنامه ۴ شخصیت دارد.
خلاصه داستان حرفه ای
هشدار: این پاراگراف بخشهایی از داستان نمایشنامه را فاش میکند!
نمایشنامه با حضور «تیا»، نویسندهای که اکنون سرویراستار یک دفتر نشر است آغاز میشود. تیا درگیر روزمرگی و ناامیدی از وضعیت ادبیات و نویسندگی است. ورود «لوک»، مردی با گذشتهای مرموز و چمدانی پر از اشیا و دستنوشتهها، روند زندگی تیا را دگرگون میکند. لوک که خود را پلیس مخفی بازنشسته معرفی میکند، سالها زندگی تیا را زیر نظر داشته و خاطرات و سخنرانیها و حتی اشیای بهجامانده از او را جمعآوری کرده است. این مواجهه، تیا را با گذشتهٔ خودش، شکستها، خاطرات خانوادگی و روابط ازدسترفته روبهرو میکند. در جریان گفتوگوهای تیا و لوک، رازهایی از زندگی هر دو شخصیت آشکار میشود؛ از تعقیب و مراقبتهای پلیسی تا ثبت و ضبط لحظات خصوصی و حتی تلاش برای حذف فیزیکی تیا در گذشته. لوک با آوردن اشیایی مانند ساعت پدر تیا، نامههای مادرش و کلاهپوست دوست شاعرش، گذشتهٔ تیا را بهشکل ملموس و دردناکی بازمیگرداند. در این میان، شخصیتهایی چون «مارتا» و «لوناتیک» وارد صحنه میشوند و فضای دفتر نشر را به صحنهای از تقابل، سوءتفاهم و بحران هویت بدل میکنند. در نهایت، نمایشنامه به تأملاتی دربارهٔ معنای حرفهایبودن، نقش قدرت، خاطره و هویت فردی میرسد و تیا را در موقعیتی قرار میدهد که باید با گذشته و حال خود روبهرو شود.
چرا باید کتاب حرفه ای را بخوانیم؟
نمایشنامهٔ «حرفهای» به موضوعاتی چون هویت، قدرت، خاطره و معنای نویسندگی میپردازد. این کتاب نهتنها تصویری از جامعهای در حال تغییر و آدمهایی که در جستوجوی معنا هستند ارائه میدهد، بلکه با طنز تلخ و نگاه انتقادی، روابط انسانی و تأثیر سیاست بر زندگی فردی را به چالش میکشد. مواجههٔ شخصیتها با گذشته و حال و بازخوانی خاطرات و اشیا، فرصتی برای تأمل دربارهٔ نقش حافظه و سرنوشت در زندگی فراهم میکند.
خواندن این کتاب را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم؟
این کتاب برای علاقهمندان به قالب نمایشنامه، ادبیات قرن ۲۰ صربستان و کسانی که به موضوعاتی مانند هویت، خاطره و نقد اجتماعی علاقه دارند، مناسب است؛ همچنین برای کسانی که قدرت، سرنوشت فردی و تأثیر سیاست بر زندگی شخصی را دنبال میکنند.
درباره دوشان کواچویچ
«دوشان کواچویچ» (Dušan Kovačević) نویسندهای از کشور صربستان است که در سال ۱۹۴۸ میلادی به دنیا آمده است. او که نمایشنامهنویس، فیلمنامهنویس و کارگردان سینما بوده، بیشتر بهخاطر نمایشنامهها و فیلمنامههایش شناخته میشود. نویسندهٔ نمایشنامهٔ «حرفهای»، بهعنوان سفیر صربستان در لیسبونِ پرتغال خدمت کرد.
این کتاب یا نویسنده چه جوایز و افتخاراتی کسب کرده است؟
کتاب «حرفهای» که در سال ۱۹۹۰ میلادی منتشر شده، بهعنوان یکی از آثار برجستهٔ ادبیات صربستان شناخته میشود. این کتاب بهویژه در حوزهٔ تئاتر و سینما تأثیرگذار بوده و اقتباس سینمایی آن در سال ۲۰۰۳ با کارگردانی خود نویسنده ساخته شده است. این اقتباس سینمایی موفقیتهای قابلتوجهی کسب کرد.
چه نسخههای دیگری از این کتاب در ایران منتشر شده است؟
نمایشنامهٔ «حرفهای» با ترجمهٔ «فاطمه خسروی» توسط انتشارات یکشنبه و در سال ۱۳۹۸ روانهٔ بازار کتاب ایران شده است.
بخشی از کتاب حرفه ای
«[تیا اولیننامه را باز میکند و بلند میخواند.]
تیا: تیا. پسر عزیزم. تو قول دادی که سپتامبر برای تولد پدرت به خانه بیایی. برف روی زمین نشست، ژانویه آمد و رفت و تو نیامدی. همۀ نامههای من برگشت میخورند. انگار من اونها رو برای خودم نوشتهام. نمیدونم هنوز از پدرت دلخور هستی یا نه؟ و اینکه هنوز پدرت و همنسلهاش رو مقصر به وجود اومدن این نظام پست میدونی یا نه؟ شاید هم مثل من باور داری که این نظام بیچاره، اونها رو بیچارهتر کرد. پدرت یه شبه پیر شد. انگار مردم ما برای پیرشدن عجله دارند تا شاید بتونند به واسطۀ ظاهرشان، عزت و احترامی رو که همیشه از آن بینصیب موندهن به دست بیاورند. اون همیشه برای تو از ضمیر سومشخص استفاده میکنه اما من ایمان دارم بیشتر از تموم دنیا دوستت دارد. البته اون قبل از اینکه بتونه این رو به تو بگه خواهد مرد. داروهایی رو که برایم فرستاده بودی به دستم رسوندند. واقعیت رو بگم، من سالهاست اون داروها رو نمیخورم. من از روزی که تو رفتی مریض شدم. یک مریضی که هنوز برایش دارویی پیدا نشده. اون داروها رو خواستم برای اینکه فکر میکردم ممکنه خودت برام بیاریشون. من این نامهها و یه جفت دستکش رو به لوک میدم تا برات بیاره. اون دوست پدرت از دانشکدۀ افسری است. پسر عزیزم، چشمهام ضعیفتر شده. اگه تصمیم گرفتی برام بنویسی، لطفاً خودت نامه رو بیار تا بتونی برام بخونیش. با عشق. مادرت.»
حجم
۳۵٫۶ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۳
تعداد صفحهها
۶۳ صفحه
حجم
۳۵٫۶ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۳
تعداد صفحهها
۶۳ صفحه